گروه اقتصادی: اعتراف صریح محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت به ضعیف بودن واحد روابط عمومی وزارتخانهاش بیش از پیش بر بحرانی بودن وضعیت این بخش از بزرگترین وزارتخانههای کشور صحه گذاشت. نعمتزاده در حاشیه نشست خبریاش در بیستودومین نمایشگاه مطبوعات گفت: «مجموعهای به این بزرگی(وزارت صنعت، معدن و تجارت) روابط عمومی ضعیفی دارد و بنابراین ما نتوانستهایم کارهایی را که کردهایم و مشکلاتمان را بخوبی اطلاعرسانی کنیم. از رسانهها میخواهم که ما را یاری کنند و جای روابط عمومی را پر کنند». بهراستی کار به کجا کشیده که وزیر یک وزارتخانه از ضعف مهمترین بخش وزارتخانهاش پرده برمیدارد، بخشی که از آغاز به کار او تاکنون نزدیک به 4 مدیر عوض کرده است. در آستانه به پایان رسیدن دولت یازدهم و تلاش برای معرفی دستاوردهای هیأت وزیران، عملکرد برخی مدیران و مشاوران حوزه روابط عمومی و رسانه که تخصص ندارند، بازتاب منفی گستردهای در معرفی عملکرد دولت یازدهم بویژه در وزارت صنعت، معدن و تجارت و بهتبع آن در محافل خبری و اقتصادی کشور داشته است. متاسفانه نبود مشاوران رسانهای متخصص و کارآمد در سازمان مربوطه و حذف مدیران کارآزموده به این «خرمن در باد» آتش زده و برخوردهای ناشیانه باعث شده تا سوءمدیریت و بحران سازمانی احساس شود. ممکن است در وزارت صنعت، معدن و تجارت، با افراد زیادی روبهرو شوید که میاندیشند توانایی و مهارت مشاوره رسانهای یا سرپرستی مرکز روابط عمومی و ارتباطات را دارند اما معدود افرادی را میبینید که واقعاً از آن مهارتها بهرهمند باشند. مدیریت قابل یادگیری است اما خیلی از ما آن را دست کم گرفته و فکر میکنیم با خصوصیات و مهارتهای مدیریت، زاده شدهایم و از اینرو این مرحله مهم پیشرفت نادیده انگاشته میشود. مدیر یک سازمان، خاصه سازمان اقتصادی باید بتواند تصمیمات دشواری را که دیگران از گرفتن آن ترس دارند با قاطعیت بگیرد. استراتژیها و راهکارهایی که امروز جواب میدهند، ممکن است فردا به درد نخورند. مدیر نباید حتی لحظهای هدف سازمانی خود را فراموش کند و تصمیمها و علایق شخصی را فدای منافع ملی کند. این در حالی است که بحران سازمانی دوران بسیار حساس و خطرناکی است و بر این اساس عبور از این بحران و استقرار رفتار سازمانی در حوزه مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی یک وزارتخانه، بویژه دریای پرتلاطمی چون وزارت صنعت، مدیران لایق و توانمندی را میطلبد که قدرت رویارویی با واقعیت و تصمیمگیری صحیح در زمان کوتاه را داشته باشند، نه اینکه تنها نام سخنگویی و ریاست شورای اطلاعرسانی را یدک بکشند، بدون عملکرد حرفهای. نباید فراموش کرد که مدیران واقعی، بعد از شکست هنوز شهامت تغییر و تحول سازمانی را دارند. نعمتزاده در حاشیه بازدید از نمایشگاه مطبوعات امسال به نبود روابط عمومی قوی اعتراف کرد و با وجود این همه مسؤول، مدیر و پرسنل از رسانهها خواست که پا پیش گذارند و در اطلاعرسانی به او کمک کنند. سوال اینکه چرا بیش از 30 نفر به صورت مستقیم در مرکز روابط عمومی فعالند و همچنان هیچکسی نیست؟ ضعف مدیریت در برپایی شورای اطلاعرسانی قوی و بیتفاوتی در اجرای وظیفه خطیر سخنگویی باعث عدم آگاهی درست از عملکرد مثبت وزارت صنعت، معدن و تجارت شده است یا ضعف در بهکارگیری افراد غیرمتخصص؟ آیا همچنان نظارت و ارزیابی بر عملکرد مهمترین مرکز در یک وزارتخانه منتفی است؟ آیا رسانهها تایید میکنند که سخنگو تا بهحال به عنوان مقام مسؤول سخنی گفته یا لااقل پاسخگو هست؟با نگاهی به متن حکم سخنگو و رئیس شورای اطلاعرسانی وزارت صنعت سوالات جدیتری به ذهن خطور میکند: آیا جلسات منظم شورای اطلاعرسانی به منظور ترسیم نقشه راه و تعیین سیاستها و بهرهگیری از آرای اعضا و کارشناسان محترم در جهت ارتقای فرآیند اطلاعرسانی و ارائه مستمر گزارش این جلسات به وزیر انجام شده است؟ آیا پاسخگویی به پرسشها و تشریح برنامهها و سیاستها و اقدامات اجرایی با ارائه آمارهای رسمی عملیاتی شده؟ آیا فرهنگ عمومی به منظور حمایت اقشار مختلف مردم از تولید داخلی در راستای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی ارتقا یافته؟ آیا تاکنون مشارکت اقشار مختلف مردم، فعالان اقتصادی بخش خصوصی، انجمنها و تشکلها در راستای بهبود عملکرد و همگرایی در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و رفع موانع آن جلب شده؟آیا اطلاعرسانی درباره ظرفیتهای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنعت، معدن و تجارت بویژه در عرصه بینالمللی برای سرمایهگذاران خارجی با بهرهمندی از ظرفیتهای پسابرجام و ایجاد زیرساختهای لازم جهت دسترسی آسان و شفاف به اطلاعات
انجام شده است؟