printlogo


کد خبر: 167458تاریخ: 1395/8/22 00:00
قوانین ایالات متحده، گوشه‌های نانوشته‌ای دارد که رؤسای جمهور از آن به نفع خود بهره می‌برند
از دست قانون چه کاری برمی‌آید؟

 اریک پوسنر*:  دونالد ترامپ به‌وضوح کینه‌توزی می‌کند. او خیلی‌ها را به باد فحش گرفته است؛ ازجمله فرمانداران ایالتی، نمایندگان سنا، قاضی‌ای که اخیراً او را محکوم کرده است و نیز ملکه زیبایی سال ۲۰۱۴ را. به مطبوعات هم حمله کرده و گفته بود اگر رئیس‌جمهور شود، قوانین ضدافترا وضع می‌کند تا بتواند روزنامه‌هایی را که «تعمداً مقالات منفی، وحشتناک و دروغ» درباره او منتشر می‌کنند، تحت پیگیرد قانونی قرار دهد. منتقدان آقای ترامپ از خود می‌پرسند آیا مردی با این مقدار خشونت، برای پست ریاست‌جمهوری قابل ‌اعتماد است. اما حامیان او، مانند سناتور جان مک‌کین و میچ مک‌کانل، رهبر اکثریت مجلس سنا، به ما اطمینان می‌دهند قانون اساسی ترامپ را محدود خواهد کرد.
آقای مک‌کین در مصاحبه با نیویورک‌‌تایمز گفته است: «من همچنان معتقدم برخی نهادهای حکومتی هستند که اگر کسی بخواهد از چارچوب قانون اساسی تجاوز کند، او را مهار می‌کنند. ما کنگره را داریم. دادگاه عالی را داریم. ما رومانی(۱) نیستیم.»
براساس اصل تفکیک قوا، قدرت بین رئیس‌جمهور، کنگره و سیستم قضایی تقسیم می‌شود. نظام حزبی، مطبوعات و سنت‌های سیاسی آمریکایی نیز می‌توانند قدرت رئیس‌جمهور را محدود کنند. اما این محدودیت‌ها عملاً چه معنایی خواهند داشت؟
بستگی دارد آقای ترامپ بخواهد چه کار کند. مسائل مورد تأکید او مهاجرت و تجارت است. او نمی‌تواند بدون حمایت کنگره، دیوار مکزیک را بسازد اما می‌تواند با صدور احکام مربوط به مهاجرت، مهاجران غیرقانونی را اخراج کند.
همچنین می‌تواند براساس قوانین موجود، ورود مسلمانان به کشور را ممنوع کند. این قوانین به رئیس‌جمهور اجازه می‌دهد نگذارد آن دسته از اتباع خارجی که ورودشان به کشور از نظر او «برای منافع ایالات متحده زیان‌بخش خواهد بود»، وارد خاک این کشور شوند. در این صورت اولین بار نخواهد بود که چنین تصمیمی گرفته می‌شود: رئیس‌جمهور رونالد ریگان از این قانون تمجید کرده است، چه؛ براساس قدرتی که قانون اساسی به او داده بود، توانست سال ۱۹۸۱ جلوی سیل مهاجران اهل هائیتی را به خاک ایالات متحده بگیرد.
آیا آقای ترامپ می‌تواند همان‌طور که تهدید کرده است، به ‌اجبار برای چین تعرفه گمرکی وضع کند؟ بله! می‌تواند. کنگره به رئیس‌جمهور اختیار داده است در مقابل کشورهای بیگانه‌ای که دست به اقدامات تجاری غیرمنصفانه (مانند دامپینگ(۲)) می‌زنند، اقدام متقابل کند. تعیین مصداق برای اقدامات تجاری غیرمنصفانه هم به رئیس‌جمهور و مقامات تجاری سپرده شده است. جورج بوش در سال ۲۰۰۲ تعرفه‌های گمرکی سنگینی برای چین و بعضی کشورهای دیگر وضع کرد که بسیاری از تحلیلگران علت وضع آنها را سیاسی می‌دانستند.
سازمان تجارت جهانی تعرفه‌های گمرکی سنگین را در این باره غیرقانونی تشخیص داد اما آقای ترامپ می‌تواند به‌سادگی این حکم را نادیده بگیرد و در واقع ایالات متحده را از سازمان تجارت جهانی خارج کند؛ درست همان‌طور که بوش سال ۲۰۰۲ ایالات متحده را از پیمان منع تولید موشک‌های بالستیک بیرون کشید. اگر آقای ترامپ چنین کند، می‌تواند پیمان آتلانتیک شمالی را که ناتو از دل آن بیرون آمده است، زیر پا بگذارد. او ناتو را تشکیلاتی منسوخ و ازکارافتاده خوانده است.
آقای ترامپ ماه می‌گذشته سوگند خورد که سیاست‌های زیست‌محیطی رئیس‌جمهور اوباما را لغو کند. او چنین کاری را نیز می‌تواند بکند. می‌تواند توافقنامه تغییرات آب‌وهوایی پاریس را رد کند؛ همان‌طور که رئیس‌جمهور بوش سال ۲۰۰۲ معاهده ایجاد دادگاه کیفری بین‌المللی را که قبلاً امضا شده بود، رد کرد. آقای ترامپ می‌تواند مانع تصویب مقررات آتی آب‌وهوایی شود و ممکن است با خارج‌کردن آمریکا از معاهده، مقررات فعلی را نیز اجرا نکند. حتی اگر دادگاهی جلوی او را بگیرد، او می‌تواند حاضر به اجرای مقررات نشود؛ همان‌طور که آقای اوباما حاضر به اجرای قوانین مهاجرت نشد.
با در دست‌گرفتن قدرت اجرایی به این روش‌ها، آقای ترامپ پا جای پای اسلاف خود خواهد گذاشت. به‌دنبال واقعه یازدهم سپتامبر پلیس آمریکا به بازجویی، تجسس و بازداشت گسترده‌ای دست زد. رئیس‌جمهور بوش نیز به‌خاطر توجیه این اقدامات از فرمانده کل قوای خود تقدیر کرد. آقای اوباما نیز مصوبات قانونی را جسورانه تفسیر می‌کرد؛ هرچند از مشاجرات قانون اساسی که آقای بوش درگیر آن بود، پرهیز می‌کرد و نیز برای توجیه مداخله نظامی در لیبی در سال ۲۰۱۱ و توجیه اجرا نکردن قوانین مهاجرت، بر اختیارات قانون اساسی متکی بود. آقای ترامپ در برابر منتقدان خود کم‌تحمل است و غیرمستقیم اشاره کرده است که از قدرت فدرال خود علیه آنها استفاده خواهد کرد. او نمی‌تواند کسی را صرفاً به‌خاطر انتقادکردن به زندان بیندازد ولی می‌تواند به سازمان‌های دولتی دستور دهد ضد مدیران شرکت‌هایی که او را عصبانی ‌کرده‌اند، قدرت نظارتی گسترده خود را اعمال کنند مانند جف بیزوس، مؤسس سایت آمازون. آقای ترامپ پیش‌ از این اشاره کرده است به‌خاطر آنچه به‌زعم او اختلال‌آفرینی علیه تراست‌ها محسوب می‌شود، به فعالیت‌های سایت آمازون رسیدگی خواهد کرد.
او می‌تواند به وزارت دادگستری دستور دهد آن دسته از جرائمی را که منتقدانش مرتکب شده‌اند، در اولویت قرار دهد تا به پرونده آنها زودتر رسیدگی شود. مخالفان سیاسی را می‌توان به‌دلیل نقض قانون مالی مبارزات انتخاباتی متهم کرد. همچنین مقامات دولتی سابق، مثل هیلاری کلینتون را می‌توان به‌دلیل نقض قوانین حفظ اسرار، متهم کرد. حتی اگر اتهامات به سرانجام نرسد، پرداخت دستمزد وکلا برای متهمان سنگین خواهد بود.
آقای ترامپ همچنین می‌تواند قوانین حفظ اسرار فدرال را سخت‌گیرانه‌تر از رؤسای جمهور پیشین به اجرا درآورد و با این کار از روزنامه‌نگارانی که مسائل امنیت ملی را گزارش می‌کنند، زهرچشم بگیرد. در زمان ریاست‌جمهوری اوباما آن دسته از کارمندان دولت که اسرار را فاش کرده بودند، تحت پیگیرد قانونی قرار گرفتند. به این دلیل انتقادات زیادی به اوباما شد. اما وزارت دادگستری علیه روزنامه‌نگارانی که اطلاعات فاش‌شده را منتشر کرده بودند، اقامه دعوی نکرد.
پس آقای ترامپ چه کاری نمی‌تواند بکند؟ او نمی‌تواند مالیات خودش را کاهش یا افزایش دهد. او باید همان بودجه‌ای را خرج کند که کنگره تصویب کرده و برای همان کارهایی که کنگره مشخص کرده است. این چیزی است که او را در چارچوب نگه خواهد داشت؛ مگر اینکه برای مقصود خود مکزیک را ترغیب کند به او پول بدهد و آن سوی مرز آمریکا کارش را بکند.
او گفته است قاتلان مأموران پلیس را با فرمان قوه مجریه محکوم به اعدام خواهد کرد اما نمی‌تواند به این وعده عمل کند. هر کاری که بخواهد بکند، باید اول مطمئن شود دیدگاه‌هایش در چارچوب قوانین می‌گنجد. اگر به این بهانه که تغییرات آب‌وهوا صرفاً ساخته‌ و پرداخته چین است، بخواهد از مقررات آب‌وهوایی کنار بکشد، هیچ دادگاهی به او اجازه نمی‌دهد. ولی اگر بگوید مقررات آب‌وهوایی بر مبنای ارزیابی فرضی از آسیب‌هایی شکل گرفته است که تا 100 سال آینده رخ نخواهند داد، می‌تواند موفق شود.
همه چیز تا حد زیادی بستگی دارد به اینکه آقای ترامپ چقدر بخواهد فهم موجود از قانون را با زور پیش ببرد. قوانین حاشیه پنهانی دارند که صراحتاً عنوان نشده ولی رؤسای جمهور باید از آن تبعیت کنند؛ اما دادگاه‌ها آن را تحمیل نمی‌کنند. آقای ترامپ می‌تواند نیروهای نظامی را بدون تصویب کنگره به کشورهای خارجی بفرستد. دادگاه‌ها به احتمال زیاد وارد این نزاع نمی‌شوند. درباره پیشنهاد او در اوایل سال جاری مبنی بر کشتن خانواده تروریست‌ها چه می‌توان گفت؟ دادگاه‌ها طبق روال خود، در مسائلی که مربوط به فعالیت‌های نظامی خارج از کشور می‌شوند، در برابر تصمیم قوه مجریه تمکین می‌کنند. او شاید حتی تلاش کند بودجه‌های مصوب را در موارد تخصیص‌یافته خرج نکند یا آنها را بی‌اعتنا به خواسته کنگره جابه‌جا کند.
پس صرف نظر از انتخابات آینده، چه چیزی بین ما و ترامپ افسارگسیخته فاصله می‌اندازد؟ سناتور مک‌کین و مک‌کانل می‌گویند کنگره ولی فقط حق وتوی اکثریت دو مجلس(۳) می‌تواند آقای ترامپ را از اعمال اختیارات قانونی‌اش منصرف کند. این اختیارات را پیش‌ از این کنگره به رئیس‌جمهور داده است.‌ کنگره می‌تواند تهدید کند بودجه را نمی‌دهد اما حق رئیس‌جمهور برای وتوکردن قانون و منصوب‌کردن مدیران دولتی به او برگ برنده باارزشی می‌دهد. عزل رئیس‌جمهور با اعلام جرم علیه او بشدت دشوار است. چنین چیزی هرگز رخ نخواهد داد.
دادگاه‌ها مانع دیگری هستند اما آنها باید عرف دیرین خود را لغو کنند؛ یعنی تمکین در برابر تصمیم رئیس‌جمهور در مسائل مربوط به امور خارجه و مقررات داخلی. برای مثال دادگاه عالی می‌تواند برخلاف قانون اساسی، اعلام کند ورود مسلمانان ممنوع است اما نمی‌توان پیش‌بینی کرد آقای ترامپ چگونه واکنش نشان خواهد داد. پس از آنکه یکی از قاضی‌های فدرال به‌نام گونزالو کوریل بنا به درخواستی که در منازعه طولانی‌مدت دانشگاه ترامپ مطرح شد، علیه ترامپ حکم صادر کرد، آقای ترامپ او را آدمی «بدعنق» و «مکزیکی» نامید؛ حال‌آنکه قاضی کوریل، آمریکایی است.
بزرگ‌ترین مانع آقای ترامپ برای دستیابی به قدرت گسترده، اصل تفکیک قوا نیست؛ بلکه میلیون‌ها کارمند فدرالی هستند که باید برای او کار کنند. اکثر این کارمندان روحیه حرفه‌ای‌گری دارند و خودشان را وقف کارشان کرده‌اند. آنها به‌راحتی زیر بار دستورات مستبدانه بالادستی‌ها نمی‌روند. همان‌طور که رئیس‌جمهور «هری ترومن» قبل از ریاست‌جمهوری «دوایت ‌آیزنهاور» گفته بود: «او اینجا خواهد نشست و خواهد گفت: این کار را بکنید! آن کار را نکنید! هیچ‌کدام هم انجام نخواهد شد». برای اینکه کارها پیش برود، آقای ترامپ باید در سازمان‌ها به طرفداران دولت، مناصب مدیریتی بدهد اما برای چنین کاری نیاز به همکاری مجلس سنا دارد یا باید جسورانه حق رئیس‌جمهور برای انتصاب در تعطیلات(۴) را به کار گیرد.  ترامپ می‌تواند طرفداران دولتش را در شاخه‌های اجرایی مناصب سیاسی و نیز در دادگاه‌ها منصوب کند.
به‌علاوه مدیران انگشت‌شماری که با مقاصد سیاسی منصوب شده‌اند، بر حجم عظیم کارمندان دولت، کنترل محدودی خواهند داشت. این کارمندان اگر مخالف آن رؤسای بالادستی باشند، می‌توانند دستورات را با تأخیر انجام دهند، اطلاعات را به مطبوعات لو دهند، تهدید به استعفا کنند یا شیوه‌های دیگری به کار گیرند تا قدرت ابتکار عمل آقای ترامپ را تضعیف کنند. در ضمن به‌ لطف حمایت‌های خدمات اجتماعی، اخراج‌ این کارمندان نیز کار سختی است.
اما آقای ترامپ می‌تواند دوباره پیش بیفتد. او می‌تواند طرفداران دولت را فقط در شاخه‌های اجرایی مناصب سیاسی منصوب نکند؛ بلکه در دادگاه‌ها نیز چنین کند. همچنین شاید بتواند آنها را در مناصب خدمات اجتماعی هم جذب کند. اگر وزارت دادگستری، آن دسته از مقامات شاخه اجرایی که قانون را نادیده می‌گیرند، تحت پیگرد قانونی قرار دهد، باز رئیس‌جمهور ترامپ راه‌حل دیگری در آستین خواهد داشت. مانند رئیس‌جمهور جورج بوش پدر که متهمان ماجرای مک‌فارلین را در سال ۱۹۹۲ از مجازات نجات داد، او می‌تواند با دستور عفو، همه آنها را نجات دهد.
* اریک پوسنر (ERIC POSNER) استاد دانشکده حقوق دانشگاه شیکاگو و یکی از نویسندگان «قوه مجریه بی‌قیدوبند؛ بعد از جمهوری مدیسونی».
----------------------------------
پی‌نوشت:‌
1- معروف است در زمان استقرار نظام کمونیستی بر رومانی که تا ۱۹۸۹ ادامه داشت، این کشور در زمره سرسخت‌ترین و دیکتاتوری‌ترین حکومت‌های کمونیستی بوده است.
2- فروش کالا در کشور خارجی به‌قیمتی کمتر از قیمت داخلی.
3- کنگره آمریکا مشتمل بر دو مجلس است: سنا و مجلس نمایندگان. هر یک از این دو جداگانه تشکیل می‌شوند و به وظایف خاص خود می‌پردازند. این دو مجلس در یک روز مشخص، جلسه مشترک برگزار می‌کنند که به آن جلسه کنگره می‌گویند.
4- انتصاب عضو ارشد فدرال در زمان تعطیلات مجلس نیاز به تایید مجلس ندارد؛ در غیر از تعطیلات باید به تایید مجلس برسد.
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه: سوده هرمزان؛ ترجمان
 


Page Generated in 0/0068 sec