دکتر موسی نجفی:
دولت مشروطه و مباحث بسیار ظریف و گاه بحثبرانگیز
مشروعه و مشروطه، تنقیح قوانین، محدوده شرع و عرف، مساله نظارت فقهای تراز اول بر قوانین مجلس، اصول شورا و انتخابات، محدود کردن و نامشروع شمردن استبداد فردی سلطان، مساله وکالت و دهها عنوان دیگر که بسیاری از آنها در روزگار ما جوان و تازه جذب مینماید، همگی حاکی از آن است که دولت و تجربه حکومتی و قانون اساسی آن دوران، در سیر تحول دولتهای شیعی جای میگیرد. البته برای شناخت تطور و تحولات ارتباط دولت و مذهب شیعه، اکتفا کردن به مشروطیت کافی نیست و برای شناخت خود مشروطیت نیز باید به ازمنه و سنوات و دهههای قبل از آن برویم. بهنظر میرسد در این راستا از لحاظ تاریخی، تجربه دولت و نهضت «صفویه» و نیز چند سده قبل از آن تجربه دولت و حکومت «دیالمه» و «آلبویه» قابل تعمق و دقت بیشتری باشد؛ هرچند تجربه دولتهای کوچکتری مثل حکومتهای منطقهای در طبرستان، خراسان یا سربداران را نیز میتوان در مرحله بعدی مورد مطالعه قرار داد.
ج- رهبرشناسی روحانیت و تفکر اجتهادی شیعه بهعنوان ریشههای تاریخی تکوین نظریه ولایت فقیه
در تحولات امروز انقلاب اسلامی و دولت شیعه ایران، نظریه ولایت فقیه، رهبری سیاسی- فکری فقیه عادل، مرکز ثقل نظریه شیعه و روحانیت است. تطورات و تحولاتی که بهعنوان زمینههای فکری و اجتماعی تکوین این نظریه مطرح بوده و نیز زمینههایی که این نظریه فقهی کهن را با نظریه جمهوری تلفیق و ترکیبی متعادل و در قالب جمهوری اسلامی پیاده کرده، از مباحث ظریف و دقیق فکری- سیاسی مهم عصر ما است. همچنین تحولات و تطوراتی را که روحانیت و علمای شیعه در طول یک قرن اخیر بهطور خاص و 5 قرن گذشته بهطور عام در درون خود داشتهاند، باید در تحلیل تکوین رهبرشناسی علما در عصر حاضر مورد مطالعه و مباحثه قرار داد. در این راستا مساله اجتهاد، مساله مباحثات اصولیون و اخباریون، مسائل مربوط به جایگاه روحانیت در دستگاه قضا و حکومتی از صفویه تا دوران قبل از انقلاب، مبحث بسیار مهم و محوری مرجعیت و مسائل مربوط به فقه سیاسی و اندیشه سیاسی، از جمله مباحث و مطالبی هستند که در روند شناخت تحولات امروز نقش مهمی را ایفا میکنند.
از این زاویه هم مشروطیت بهخاطر عناوین گفته شده و به لحاظ رهبری روحانیت در جایگاه سیاسی آن، بسیار حائز اهمیت است. همچنین درک جایگاه در دولت و حرکت مردم در مشروطه و بیان آری آنان در زمینه حقوق اساسی و مجلس و تنقیح قوانین و در حقیقت نوعی تجربه حکومتی، ریشهها و ابعادی دارد که شناخت و تبیین آن بسیار مهم و ضروری بهنظر میرسد.
با توجه به اینکه انقلاب، دولت و رهبری مشروطیت و در نهایت آنچه از آن با عنوان کلی عصر مشروطیت یاد میکنیم، در تمام ابعاد و زوایای شناخت جریانها و ماهیات فکری- اجتماعی- سیاسی عصر کنونی، حاضر و ناظر و دخیل هستند، با بررسی جریانشناسی آن دوران، بویژه در زوایای فکری- سیاسی میتوانیم ردپای تفکرات غربی و به نوعی تحولات روشنفکری را هم بررسی تطبیق و وارسی کنیم؛ چراکه در نهضت مشروطیت نیز مانند دوران معاصر، به علت وفور مطبوعات و کتب و مجاری بیان عقاید، بحث در امور و موضوعات مستحدثه بسیار ساری و جاری بوده و از این لحاظ گاه به سرانجامهایی کشیده شده است که با جریانها و فرجامهای مشابه امروز قدرمشترکهایی را نشان میدهند و از این لحاظ و زاویه هم میتوان در عصر مشروطیت، ریشهیابیهای مهمی را برای وضوح چهره جریانها و خطوط
فکری- سیاسی امروز ترسیم کرد؛ بویژه در زمانی که حل مساله، شعارها، اهداف و زمینههای جریان لیبرالیسم بسیار مهم و حساس شده، ریشهیابی و استنادات لیبرالیسم و ابعاد نفوذ آن در مسائل فکری، اقتصادی و سیاسی دوران معاصر و تطبیق تاریخی- فکری آن با دوره مشروطه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
با توجه به تمهیدات و اصول فوق بهتر میتوان با در نظر داشتن اهمیت عصر مشروطیت و پیوند رشتههای ارتباط آن با امروز، به سراغ آن دوران رفت و به تفاوت بنیادین 2 تفکر مذهبی و سکولاریسم در تحولات اندیشه سیاسی و اجتماعی و فکری آن دوران پرداخت.
ادامه دارد