printlogo


کد خبر: 168100تاریخ: 1395/9/6 00:00
وقتی کار دست اینها باشد تعجب ندارد!

حمید رحیمی‌نژاد: عکس‌العمل شدید و سریع دولت در قبال لغو سخنرانی یک نماینده مجلس در مشهد مقدس و «مایه شرمساری» خواندن این اتفاق توسط ریاست‌جمهور این روز‌ها باعث واکنش‌های زیادی در بین اهالی رسانه شده و این سوال را ایجاد کرده است که چرا اساساً در بین این همه معضل و مشکل تنها لغو یک سخنرانی خاص- و نه حتی لغو سخنرانی‌های دیگر- باید اینگونه مورد توجه دولت قرار بگیرد و لغوش «مایه شرمساری» قلمداد شود؟ چرا از نظر رئیس‌جمهور مسائلی مانند رکود بی‌سابقه، بالاترین نرخ بیکاری پس از انقلاب، ورشکستگی بی‌سابقه کارخانه‌ها یا حتی فساد عظیمی مثل صندوق ذخیره فرهنگیان مایه شرمساری نیست؟
ساده‌ترین جوابی که به این نوع رفتار دولت در عرصه رسانه داده شده این است که دولت برای تحت‌الشعاع قرار دادن این معضلات با فرافکنی بحث را به مسائلی پیش پا افتاده چون کنسرت و لغو سخنرانی علی مطهری می‌کشاند. اما پاسخ تنها در این نیست، علاوه بر فرافکنی و آدرس غلط دادن دولت باید پاسخ را در جایی دیگر نیز جست‌وجو کرد؛ در واقع این نوع عدم پرداختن دولت به مشکلاتی مانند بیکاری، مسکن، رکود و... تنها یک تاکتیک سیاسی و بازی جنگ روانی نیست، این امر ریشه در عمق تئوریک دولت نیز دارد. دولت یازدهم را از نظر تئوریک می‌توان دولتی تکنوکرات با نگاه‌های نولیبرالیستی در اقتصاد دانست؛ در این نگاه که براحتی می‌توان آن را در نگاه دولتمردان و شخص ریاست محترم جمهور نیز دید وظایف دولت در رابطه با ملت حداقلی است. این دیدگاه که«اصلاً وظیفه ملت یا دولت را قبول ندارد زیرا همه ما یک مجموعه هستیم!» و در واقع دولت جز مواردی خاص در قبال ملت وظیفه‌ای ندارد و تنها در زمان شکست بازار و برخی موارد خاص است که دولت وظیفه‌ای را برعهده می‌گیرد و در اقتصاد دخالت می‌کند و هرگونه دخالت دیگر دولت در اقتصاد مشکل آفرین است. در واقع در این نگاه تمرکز اصلی دولت بر «توسعه» است و تنها راه رسیدن به توسعه نیز واردات تکنولوژی و سرمایه از کشور‌های «توسعه‌یافته» است، پس اصلی‌ترین وظیفه دولت یا حتی تنها وظیفه دولت در عرصه اقتصاد می‌شود فراهم کردن فضا برای واردات تکنولوژی و سرمایه در تعامل با صاحبان آن! حال اگر مسائل دیگری نیز چون بیکاری، فقر، فساد و... وجود داشته باشد اساساً مهم نیست چون هدف مقدس(!) اصلی توسعه است، بالاخره «اگر بخواهید املت درست کنید باید چند تخم مرغ بشکنید» و گاهی نیز چاره‌ای نیست جز اینکه «برخی زیر چرخ‌دنده‌های توسعه له شوند».
این نگاه اقتصادی حال اگر در مغز کسانی باشد که علاوه بر دلبستگی به اقتصاد لیبرال، اشرافیت‌طلب و سلطنت‌مآب هم باشند و در فرآیند رسیدن به قدرت و پس از آن از جمله اولویت‌های اصلی‌شان مسیر‌های دریافت بهتر از بیت‌المال باشد این مساله دوچندان می‌شود و وقتی هم برای ملت مشخص می‌شود که اینها چگونه برای خود از بیت‌المال انشعاب اختصاصی کشیده‌اند صرفا مساله را با این لفظ که «مساله ملی نکنید» خاتمه می‌دهند!
نتیجه این نگاه تئوریک دولت در عرصه عملی این می‌شود که اقدام دولت گذشته برای خانه‌دار کردن افراد بی‌خانه در طرحی مانند مسکن‌مهر را «مزخرف» بدانیم و به خاطر این دخالت بیجای دولت احتمالاً آن را «مایه شرمساری» بدانیم و کوچک‌ترین همتی برای اتمام آن نداشته باشیم. دادن یارانه به اقشار کم‌درآمد را صدقه دادن بدانیم و اعتقاد داشته باشیم «دولت باید دستش در پیش مردم دراز باشد»، سعی کنیم برای دستیابی به توسعه با تغییر قانون کار سفره کوچک قشر کارگر را تنگ‌تر کنیم، اصلاً وظیفه دولت را ایجاد شغل ندانیم و مشکل بیکاری ارتباطی با دولت نداشته باشد که «مایه شرمساری»‌اش باشد و در حالی که کارخانه‌های داخلی در حال ورشکستگی‌اند دست به افتتاح خط تولید برند‌های خارجی بزنیم. و صد البته با چنین نگاهی تعجبی ندارد که دولت به جای پاسخگویی و جواب پس دادن، رو به گزارش‌خوانی بیاورد و حتی به‌رغم این همه معضل احساس شرمساری نکند و حتی طلبکار هم باشد که چرا «شکر نعمت نمی‌کنید!» بله! وقتی چنین نگاه تئوریکی بر دولت حاکم باشد تعجبی ندارد که لغو کنسرت فلان خواننده و فلان سخنران «مایه شرمساری» دولت باشد.
 


Page Generated in 0/0062 sec