printlogo


کد خبر: 168180تاریخ: 1395/9/9 00:00
تقدیم به خراسانی‌ها؛ همسایگان حرم عشق
بارگاه امامت نه باشگاه سیاست

حسین قدیانی: قسم به «گوهرشاد»، خاطراتی هست که تنها باید در «سررسید آستان قدس» نوشته شود! از «محرم» تا «صفر» امسال هم رفتم سفر! و دوباره، در منزلگه آخر، رسیدم به مشهدالرضا! «ما رأیت الا جمیلا»! اما آهای اصحاب سیاست! شما را چه کار با خاطرات خراسانی ما؟! و با کبوتران حرم آقا؟! نه پس! می‌خواستید «صحن انقلاب» را ول کنند و جلد پشت‌بام سعدآباد شوند! لطفا به همان بوقلمون‌های خودتان برسید! چه می‌خواهید از جان خراسان؟! چه پررویید شما دیگر! معلوم است که سخنرانی سنگ پای اعتدال، به استان صاحب فیروزه نمی‌آید! «انکرالاصوات سیاست» باید در جای دیگری بخواند! اینجا «مشهد» است! «قلب خراسان رضوی»! حریم که دارد هیچ، حرمت هم دارد! و نبات و زعفران و عطر سیدجواد و یاکریم‌های بازارچه سرشور و نواب و طبرسی و روح مرحوم واعظ، جز با صدای خوش نقاره‌ها صفا نمی‌کنند! چه می‌خواهید از جان خراسان؟! روشن‌تان کنم! «باب‌الجواد» دری نیست که به روی این سیاست جهنمی‌ باز شود! از مهران تا مازندران و از مازندران تا سمنان عرضه تدبیر ندارید؛ حق ندارید مشهد را وارد حاشیه کنید! اینجا قطعه‌ای از بهشت است! همسایه‌های فیروزه آسمانی را چه نیاز به اباطیل سنگ پای سیاست؟! چه می‌خواهید از جان خراسان؟! تا «امام رضا» هست، 100 سال سیاه نخواستیم از «پنجره فولاد» چشم‌مان به حنجره غیر باز شود! تو بخوان حضرت دعبل! بخوان که دل خادم آقا گرفته! هوا، سوز بدی دارد! سرد است! نقشه‌ها کشیده‌اند برای مشهد! البته به خیال خود! شاید توهم زده‌اند هنوز زمان مامون است! یک روز به مردم مشهد گیر می‌دهند! یک روز به امام جمعه! یک روز به آستان قدس! همه‌اش هم سیاسی است! راستی! چه می‌خواهید از جان خراسان؟! خیال‌تان تخت! اینجا «صلوات خاصه» در حاشیه قرار نخواهد گرفت! و جز صدای خوش نقاره‌ها، صدایی شنیده نخواهد شد! با «باشگاه سیاست» اشتباه گرفته‌اند «بارگاه امامت» را! و نیک اگر بنگری، این است «مایه شرمساری»! پرده خوبی از خود کنار زدند! خاطره خوبی شد برایم! «ما رأیت الا جمیلا»! مشهدی، حواسش به مشهد هست! و این است که شکر دارد! و وجود مقدس امام رضا علیه‌السلام در خاک ایران؛ این است که شکر دارد! الحمدلله! سایه ثامن بر سرمان بلند است! و رهبری داریم از تبار خراسان! هر سال، از محرم تا صفر، موکب به موکب می‌رویم و در آخرین منزلگه، می‌رسیم به امامی با نام نامی «علی» با لقب زیبای «رضا»! «ما رأیت الا جمیلا»! بروم سررسید آستان قدس را بیاورم! برای نوشتن، خاطره‌ها دارم... و برای اشک، بهانه‌ها! یا امام رئوف! تو خود قضاوت کن! «ربیع‌الاول»، «ماه بعد از صفر» است یا «خورشید پس از سحر»؟! بروم سررسید آستان قدس را بیاورم...
 


Page Generated in 0/0063 sec