printlogo


کد خبر: 169032تاریخ: 1395/9/29 00:00
تاریخ مشروطه

دکتر موسی نجفی: در مشروطه، اعلامیه‌ها و شعارها و تایید مجلس و آزادی، همه براساس مفاهیم و با استفاده از کلمات و اصول و اهداف مذهبی صورت می‌گرفت؛ که اگر این واقعیات و شعایر مطروحه در متن جامعه را با رسائل و جراید روشنفکری غربگرای مشروطه تطبیق دهیم، متوجه اختلاف فرهنگی، زبانی و آرمانی بین آن واقعیات و این تفکرات خواهیم شد. در این تحلیل و بررسی ما، ذکر 3 نکته و محور تاریخی، مفید فایده است.
الف- توده‌ها و آحاد ملت، در انقلاب مشروطه شرکت فعال داشته اند؛ و اینکه بگوییم انقلاب مشروطه، انقلاب تجار، بورژوا، و کسبه بود، تحلیلی است که روشنفکران بعد از مشروطه برای اثبات نظریه‌های خود ساخته و پرداخته‌اند، اگرنه ما در متن وقایع و تحلیل‌های دوران مشروطه از چنین نظریه‌ای در مطبوعات و نوشته‌ها، مطلبی جدی و پرمایه سراغ نداریم. پیداست که اگر رهبری و نبض انقلاب مشروطه در دست تجار بود، باید محیط فکری و سیاسی صدر مشروطیت، قالبی ضعیف به‌نظر می‌آید. البته این سخن مؤید آن نیست که تجار در انقلاب مشروطه قدرت یا دخالتی نداشته‌اند؛ بلکه بر عکس، تجار و کسبه در تحول انقلاب مشروطه، از بازوهای توانای نهضت و جامعه بودند. اما اینکه رهبری مشروطه و اهداف و زمینه‌های سیاسی- اجتماعی و فکری آن انقلاب را معلول تفکر و جریان تجار بدانیم، حرفی است که فقط از زبان تحلیلگران غربگرای بعد از مشروطه در آمد و هدف اصلی از اینگونه تحلیل‌ها، القای این نکته بود که به نحوی بین انقلاب مشروطه با انقلاب فرانسه و انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی مغرب زمین مشابهت‌هایی به‌وجود آورند و آنگاه با نفی عنصر مذهب و سپس اثبات رهبری، روشنفکران، نوعی روح روشنفکری و تجدد را مؤسس و موجد انقلاب مشروطیت در تمام ابعاد معرفی کنند.
در هر حال، به صحنه کشاندن توده‌ها و آحاد ملت در انقلاب مشروطه، چنانکه قبلاً نیز معترض شدیم، از قیام تنباکو و سپس حرکت تحریم کالاهای اجنبی صورت گرفته بود و در مشروطه در فصلی جدید حضور جدی و گسترده مردم را به‌دنبال داشت؛ و البته این نکته را باید در نوعی ارتباط تنگاتنگ و فشرده و مستقیم با علمای دینی تحلیل کنیم.
ب- غربگرایان با توجه به رشد زیاد احزاب و مطبوعات، در بسیاری از صحنه‌های فرهنگی جدید حضور فعال داشتند؛ ولی به هر حال، نه زبان مردم را برای حرکت و بسیج ملی می‌دانستند و نه اصولاً قادر بودند، در اعتقادات مردم نفوذ کنند؛ هر چند این مطلب اختصاص به مشروطیت ندارد و در دوران انقلاب اسلامی و بسیج گسترده مردمی آن نیز، روشنفکران فاقد خصلت بسیج ملی و مردمی بوده‌اند.
ج- شعارهای اسلامی و حتی در مواقعی شعارهایی با لعاب و ظاهر اسلامی در مشروطه، نشان از فضای کاملاً مذهبی در مشروعیت و مقبولیت مردمی این شعایر دارد، لذا می‌توان به این نتیجه منطقی رسید که فضای صدر مشروطیت، چه در زمان جنبش عدالتخانه و چه در دوران مشروطیت اول، فضایی به نظر می‌آید که ساخته و پرداخته شعائر و اهداف و آرمان‌های مذهبی بوده است.
در اینجا این سوال اساسی مطرح می‌شود که با توجه به این 3 محور (شرکت فعال مردم، شعائر اسلامی و فضای مذهبی دوران مشروطه)، کدام جریان بیشترین تأثیر ملی را داشته است؟
در سطور قبلی، عنوان شد که 2 جریان قبلی، هیچکدام نمی‌توانسته‌اند در هر یک از 2 جناح مرکزی و غربگرا موجد این خصلت باشند. با توجه به این 2 مقدمه، به‌طور منطقی به این تحلیل می‌رسیم که باید جریان و گرایش مذهبی مشروطه‌خواه ضدغربی بیشترین نقش را در این زمینه ایفا کرده باشد، چرا که این طیف و گرایش عمده اندیشه مذهبی می‌توانسته است هر
3 خصلت ذکر شده را توأمان ایجاد کند، دلیل این امر آن است که در رأس این گروه، علمای بزرگ عتبات عالیات و حوزه‌های دینی قرار داشتند که در پیوند نزدیک با مردم، توانایی بسیج ملی را داشته‌اند. این نکته را هم می‌توان به مطالب قبلی اضافه کرد که این جریان، بر خلاف شعایر جریان دیگر در جریان مذهبی، عمیقاً طرفدار مشروطه و پارلمان بوده و مبارزه با استبداد را اصلی‌ترین آرمان خود می‌دانسته‌اند. از طرف دیگر، مشروطه‌خواهان مذهبی، مطالب اعلامیه‌ها و رسائل خود را با شعارها و آرمان‌های کاملاً دینی و اسلامی مطرح می‌کردند. در این میان، مراجع تقلید نجف، مجتهدان پر نفوذ اصفهان، علمای فارس و جنوب و گروهی از علمای تهران، بیشترین نقش را در به میدان آوردن مردم داشته‌اند.
ادامه دارد


Page Generated in 0/0061 sec