printlogo


کد خبر: 169095تاریخ: 1395/9/30 00:00
تاریخ مشروطه

دکتر موسی نجفی: به 2 سند تاریخی در این‌باره اشاره می‌کنیم:
الف- تأثیر اعلامیه‌ها و فتاوای علمای مشروطه‌خواه
علمای نجف:
ما غرضی جز تقویت اسلام و حفظ دماء مسلمین و اصلاح امور عامه نداریم، علی هذا مجلسی که تأسیس آن برای رفع ظلم و اغاثه مظلوم و اعانت ملهوف و امر به معروف و نهی از منکر و تقویت ملت و دولت و ترفیه حال رعیت و حفظ بیضه اسلام است، قطعاً، عقلاً، شرعاً و عرفاً، راجع بلکه واجب است...
علمای اصفهان:
... در روز پنجشنبه 4 ذی‌العقده‌الحرام 1325، عموم علمای اعلام و حجج‌الاسلام حصون شریعت سیدالانام علیه آلاف‌التحیه و السلام حاضر و بر خود متحتم و لازم نمودند که بالاتفاق بر تمام هستی خود در اعلای کلمه اسلام و احیای سنن شریعت خیرالمرسلین علیه صلوات المصلین و ابطاع بدع مبدعین و اعانت مظلومین کیف ما کان و بالغاً و مابلغ، به جان و مال و عرض و عمر در این مقصد مقدس و حفظ و حمایت مجلس شورای ملی و انجمن ملی حاضر و امید نصرت از حضرت احدیت و توجهات امام
عصر- عجل‌الله‌تعالی‌فرجه- داشته باشند...
اعلامیه از طرف علما و انجمن‌های اصفهانی‌ها به تهران- تلگراف:
... الیوم به ملاحظه نفوس و اموال و اعراض مسلمین و تقویت دین مبین، مخالف مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه به مثابه محاربه با امام زمان(عج) علیه‌السلام است. 15 ذی‌العقده 1325 قمری.
درباره روند مشروطیت در شیراز، آنطور که روزنامه «حبل‌المتین» گزارش می‌دهد، مدت‌ها از مشروطیت و انتخابات خبری نبوده است تا اینکه مجتهد بزرگ آن دیار، مرحوم آیت‌الله آقا‌میرزا ابراهیم مجتهد وارد سیاست شهری می‌شود؛ و آنگاه شیراز به جرگه مشروطه‌خواهان می‌پیوندد. این روند و نقطه عطف در مشروطیت شیراز، دلیلی تاریخی بر نظر قبلی ما و مؤید تحلیل گفته شده است. برای در جریان قرار گرفتن حال و هوای شیراز در امر مشروطه، به نطق مرحوم میرزا ابراهیم مجتهدمحلاتی در مسجد وکیل شیراز در سنه 1325 هجری قمری، نظری می‌افکنیم. در این‌باره، روزنامه حبل‌المتین چنین می‌نویسد:
«... مدتی است از هر جانبی خطوط بسیار نوشتند در باب انتخاب وکلا. من محض مخالف بودن و متحد نبودن آرا، تعویق انداختم. تا اینکه امروز به میل و خواهش عموم آقایان، انعقاد این مجلس خیریه شده و امروز خود را در میان بهشت و دوزخ می‌بینم. اگر وکلا و منتخبان به وظیفه شرعیه و اصلاح امور جمهور رفتار نمایند، تا هر وقت این دستور جاری است، در جراید و روزنامه‌ها و کتب تاریخ ما را به خیر ذکر می‌کنند...؛ ولی آنچه من حالا رأی می‌دهم، این است که هرکس که آنجا حاضر است بدون استثنا روی یک قطعه کاغذ، اسم
7 نفر را که به نظرش عادل و درست‌کردار و خیرخواه عموم‌ آید- اعم از اینکه یک طلبه باشد- بنویسد و در پاکت گذارده، آنوقت تمام پاکت‌ها سر به مهر تصدیق همه نزد یک نفر بسپارند؛ و آن پاکت‌ها را در حضور 5 نفر باز نمایند. آنوقت ببینند اتفاق آرا درباره کدام از حضار زیادتر است؛ همان اشخاص را وکیل مقرر نمایند. فرمایشات جناب حجت‌الاسلام، مهر خاموشی بر زبان عموم مخالفان زده، همه تصدیق نمودند که فوق این رأی و فرمایش مطلبی نیست...»
این متن تاریخی، نفوذ علمای مشروطه‌خواه و تفکر مذهبی مشروطه را در بین مردم یکی از بلاد بخوبی منعکس می‌کند. اما برای پی بردن به مورد اینکه در جناح مقابل چه منطق و روشی در کار بوده است، می‌توان به اسناد و مدارک و متون تاریخی رجوع کرد. با توجه به اسناد و متون گفته شده، متوجه می‌شویم که برخی روشنفکران غربگرای دوران مشروطه با چه اهداف و با چه زبانی با مردم سخن می‌گفته‌اند؟ در این‌باره، یکی از محققان علوم سیاسی معتقد است:
آیا نوشته‌های میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف و آخوندزاده و ملکم‌خان، با آن تعبیرها و اصطلاحاتی که اغلب بیگانه یا برگردانیده از زبان‌های بیگانه بود مانند «لیتراتور»، «پروگرام»، «پروغرس»، «دیسپونی» و «شانژمان» (به ترتیب در برابر ادبیات و برنامه و پیشرفت و خودکامگی و دگرگونی، برای چه کسانی در میان مردم ایران قابل فهم بود و این کسان چه نسبتی از کل نفوس ایران را تشکیل می‌داده‌اند؟ باید گفت که حتی امروزه نیز مطالب آن نوشته‌ها، برای اکثریت مردم وطن ما دریافتنی نیست؛ تا چه رسد به آنکه در اواخر قرن سیزدهم هجری، از جانب مردم دریافته و پذیرفته شود و از آن مهم‌تر در ایشان شور و شوقی که لازمه هر جنبش بزرگ سیاسی است برانگیزد.
ادامه دارد


Page Generated in 0/0143 sec