printlogo


کد خبر: 169152تاریخ: 1395/10/1 00:00
تاریخ مشروطه

ب- نامأنوس بودن کلام و زبان متون اندیشه غربگرایان
با نگاهی به متون و اسناد معتبری که از ناحیه روشنفکران تا به امروز در دست است، پی خواهیم برد که این متون با فرهنگی غریب و با استعارات و اصولی عجیب با مردم سخن می‌گویند. در اینجا مناسب است چند نمونه از این مدارک تاریخی را از نظر بگذرانیم:
در مقدمه رساله دستور مشروح مسلکی
- که مرامنامه اجتماعیون- اعتدالیون است چنین نوشته شده است:
در سنوات اخیر، دوره جنبش و حرکت در مملکت ایران، با همان قانون طبیعی و سبک تخلف‌ناپذیر خود شروع و ابتدا کرد؛ یعنی بدواً این بحران حتمی‌الوقوع تاریخی با شدت خود در یک صورت مشترک فیه متفق علیه بدون اختلاف علمی یا نظری بین طبقات مختلفه بروز و با کشمکش‌ها و اضطرابات و انقلاباتی که شرح آن را تاریخ این دوره مدحش ضبط خواهد نمود، قسمت عمده خود را خاتمه داده و همین قدر که مفقود و مخالف مقهور شد و مختصر سکوت و سکونی در جای آن اضطرابات موحش و هیجان‌های مهیب استقرار گرفت، تقاضای طبیعت، اختلافات فکری و نظری در تصادفات سلیقه تنافرات مذاقی را به میان آورد. جمعیت متحده به‌صورت احزاب مختلفه منقسم و فرقه‌های متعدد تشکیل یافته... این جمعیت بنابر توجه و انعطاف فوق‌العاده که نسبت به افکار عمومی و رعایت مقتضیات اخلاق و عادات عامه داشته و اهمیتی که به این نکته می‌دهند، لذا طرز متطرفانه‌ای را که مارکس و انژل و امثال آنها از پیشروان معروف این طریقه، تعقیب نموده‌اند، طرح و ترک نموده و سبک معقولانه‌ای را که مصلحین بزرگ این مسلک مانند «نرنستن»، «اندروک» و پروفسور «مولینو» و امثال آنها اتخاذ کرده‌اند، پیروی می‌نمایند...
نکته قابل توجه در برخی رسائل روشنفکران غربگرا این است که این متون برای تهییج مردم، از حماسه‌های تاریخی دولت‌های غربی استفاده می‌کرده‌اند؛ در حالی که در رسائل و جراید با گرایش مذهبی، قهرمانان اسلامی و اسطوره‌های شیعه مانند امام حسین علیه‌السلام و حضرت علی علیه‌السلام، ملاک و مصداق انسان کامل معرفی می‌شده‌اند. درباره رساله‌های روشنفکران و اسطوره سازی قهرمانان غربی، در یکی از رسائل آن زمان چنین می‌خوانیم:
چیزی که یک ملت را محو و نابود می‌کند، مرعوبیت و ترس است؛ ولیکن جرأت و رشادت، موجب فتح و سعادت هر قومی است. جرأت و جلالت ژاندارک را که دختر دهاتی هجده ساله‌ای بیش نبود، به‌خاطر آورید؛ که وقتی انگلیسی‌ها تمام بخش شمالی فرانسه را متصرف شده بودند، به محض بروز، فی‌الجمله جرأت و رشادت، چگونه دشمنان خارجی را از وطن خود دور و مملکت فرانسه را از مخاطرات نجات داد. تاریخ محاصره پاریس را به توسط قشون اجنبی از جلوی چشم خود بگذرانید و یاد کنید وقتی را که قشون اطراف شهر پاریس را احاطه نموده بود، ملت فرانسه با چه جرأت و جنبش درصدد تهیه دفاع برآمده...
در ادامه رساله مزبور، برای تهییج روح حماسه‌سازی در مردم، یک جمله پرشور از دانتون نقل می‌شود:
برای مغلوب کردن دشمنان وطن، ما را جرأت لازم است، باز هم جرأت و همیشه جرأت...
ذکر این نقل‌قول، نه به قصد تحقیر یا تمسخر این رسائل، بلکه به قصد نوعی تطبیق با فرهنگ مردم کوچه و بازار و بیگانگی از آن است؛ مردمی که با عشق و ایمان و خلوص، در راستای آرمان‌های اسلامی و عدالتخواهانه، انقلاب کرده، ولی بعد از چند سال با صدها و ده‌ها گروه و حزب و فرقه مواجه شده‌اند. دستجاتی که سعی داشتند انقلاب آنها را در به اصطلاح خودشان پروسه تاریخی و بحران حتمی‌الوقوع تاریخی، جنگ طبقاتی تحلیل کنند. نتیجه بررسی این قسمت آن است که روشنفکران غربگرای دوران مشروطیت در طول نزدیک به یک قرن با فرهنگ ملی و مذهبی این مرز و بوم خو نگرفته بودند و اینکه اگر آنان آن روز با قالب‌های ناسازگار و عجیب و غریب و با ابزار چند ترجمه دست چندم به سراغ تحولات انقلاب مشروطیت می‌رفتند و می‌خواستند قبای ساخته دست خودشان را به هر قامتی برازنده سازند، امروز نیز با ترجمه‌های زیاد و متنوع غربی و شرقی و ده‌ها و صدها مکتب جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و نظریه‌های بین‌المللی و... می‌خواهند با قالب‌بندی‌های غیرواقع‌بینانه به تحلیل وقایعی بپردازند که از نظر ماهیت و اصول و ارکان با فرهنگ و محیطی که آن نظریات از آنجا نشأت گرفته است، صدها فرسنگ فاصله دارد.
ادامه دارد


Page Generated in 0/0055 sec