printlogo


کد خبر: 169619تاریخ: 1395/10/9 00:00
مشکل استقلال با حضور مبعلی حل نمی‌شود
ایراد جای دیگری است

شقایق اشک‌ریز: سال‌ها پیش بعضی از فوتبالدوستان اعتقاد داشتند فوتبال ایران 3 هافبک خلاق و بی‌نظیر  دارد که جدا از بعد شخصیتی، در بازیسازی هم همانند آنها تکرار نمی‌شود. یکی از آنها محرم نویدکیا بود که یار وفادار سپاهان هرگز حاضر نشد سپاهان را با پیشنهادهای پرطمطراق ترک کند. دیگری مجتبی جباری بود که او هم هر زمان که مصدوم نبود یک پله از سایر هم‌پستی‌هایش در تمام ایران بالاتر بود. آخری ایمان مبعلی بود که شاید سال‌ها پیش اگر آن تکل را روی سرمربی فعلی‌اش- علی دایی- نمی‌زد روزهای بهتری را سپری می‌کرد. اما مساله اینجاست محرم با مسائلی که به وجود آمد خداحافظی کرد و به نوعی فوتبال ایران از یکی از بهترین تئوریسین‌هایش محروم شد. مجتبی جباری هم در این وانفسا آخرین مصدومیت‌هایش را سپری می‌کند و ته‌مانده آن نسل شیک فقط یک مهندس برایش مانده؛ مهندسی با نام ایمان مبعلی. اینکه ایمان مبعلی برای چندمین‌بار دوباره در لیست باشگاه استقلال قرار گرفته جای تامل دارد؛ اینکه آیا ایمان مبعلی قادر است خلأ آن مهره شیک و متمایز را در استقلال پر کند و اصلا علی دایی حاضر می‌شود قلب تپنده  نفت را که روی پاشنه  ایمان می‌چرخد به منصوریان بدهد یا خیر. مهم‌ترین سوال اما این است آیا انتخاب مبعلی می‌تواند برای منصوریان یک انتخاب مناسب باشد؟ جواب ساده است. صریح؛ متاسفانه منصوریان هنر بازی گرفتن از بازیکن‌های متمایز را ندارد. هنری که کی‌روش در تیم‌ملی داشت و از بازیکنان و جوانانی ستاره ساخت که از نگاه مربیان امروزی باور کردنی و حتی منطقی نبود. هنری که برانکو از مسلمان بازیکنی محوری ساخت و هرگز شانه‌های مسلمان جوان را زیر بار همه  بازی‌سازی نینداخت. برانکو جای اینکه روی مسلمان فشاری بیشتر از ظرفیتش بیاورد یک کمربند ساخت، یک خط هافبک قهار ساخت تا همدیگر را پوشش دهند، جای هم بجنگند و حتی جای هم بازیسازی کنند. برانکو جدا از تیم ساختن یک ریلی را در میانه زمین ساخت که به تنهایی هیچکدام‌ آنچنان شیک نیستند اما در قاب یک تصویر شیک‌تر از آنها در فوتبال ایران دیده نشد. اما منصوریان با یکی از پر سروصداترین انتقالات استقلال، بختیار رحمانی چه کرد؟ متاسفانه منصوریان نتوانست یا هنرش را نداشت که از بختیار بازی بگیرد و آنگونه که باید از هنر بختیار استفاده کند. منصوریان با تئوری «مهره چینی»
- کاری که مربیان دیروزی انجام می‌دادند- بختیار را به استقلال آورد تا تمام کار تغذیه  کاوه رضایی، جابر انصاری، قربانی و حتی افشین را انجام دهد اما به این نکته توجه نکرد که حتی ستاره‌ها هم نیاز به یک آرایش استراتژی دارند، به وظایفی که آنها از عهده  آن برآیند و فراتر از ظرفیت‌شان نباشد. شانه‌های بختیار رحمانی زیر بار این فشار نابجا خم شد و کم آورد. بازیکنی کم سن و سال که رویای تیم‌ملی و لژیونر شدن را داشت در تیمی بزرگ که مربی‌اش آنچنان از لحاظ علمی و دانش مربیگری بزرگ نبود، محو شد پس انتخاب ایمان مبعلی مملوس بود. منصوریان درست انگشت گذاشته روی بازیکن باتجربه‌ای که بارها در استقلال بازی کرده و از شرایط استقلال آگاه است و مهم‌تر از آن منصوریان انگشت گذاشته روی نامی که علاوه بر یک پلی‌میکر قهار، نیازی به تدریس علم مربی ندارد. بازیکنی که حتی در بدترین شرایط و بحران و نوسان استقلال می‌تواند با یک سانتر و یک خلاقیت یک پاس گل بدهد تا کاوه یا جابر و شاید انتخاب‌های دیگر منصوریان که برگرفته از همین افکار منسوخ است یعنی زهیوی یا شهباززاده تک فرصت‌ها را تبدیل به یک برد کنند. یک استراتژی وحشت‌برانگیز و تدافعی از سرمربی‌ای که نوید یک آرمانگرایی و تحول می‌داد با این انتخاب و این تئوری همین امروز به پایان رسید.
حتی اگر علی دایی، ایمان را به استقلال بدهد و حتی اگر ایمان چندبازی در استقلال جواب دهد باز متاسفانه انتخاب و افکار منصوریان تنها یک فرار است؛ یک فرار برای رهایی از استعفای فرمالیته و اخراج. انتخابی که هیچ آینده‌نگری در آن وجود ندارد و متاسفانه منصوریان درست یا غلط روی آورد به یک استتار. استتاری بزرگ‌تر از پشت سکوها؛ استتاری که دیر یا زود آشکار می‌شود و تنها چهره شکست‌خورده مرد محبوب آبی‌ها در علم مربیگری نمایان می‌شود.
 


Page Generated in 0/0056 sec