printlogo


کد خبر: 170489تاریخ: 1395/10/27 00:00
تیتر «شاه رفت» چگونه انتخاب شد؟

۲۶ دی‌ 57 محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، تهران را به مقصد آسوان مصر ترک کرد؛ سفری بی‌بازگشت که خبر آن به سرعت در ایران و جهان پیچید و زیر عنوان «شاه رفت» تیتر درشت روزنامه‌های عصر تهران شد. وی به همراه «فرح دیبا» همسر، 3 فرزند از 4 فرزندش (ولیعهد از چندین ماه پیش در ایالات متحده آمریکا مشغول تحصیل بود)، مادر همسرش و برخی مقامات ارتش به فرودگاه رفت. صاحب‌منصبان ارشد ارتش، اعضای شورای سلطنت و «شاپور بختیار» نخست‌وزیر برای بدرقه شاه در فرودگاه حضور یافتند. سرانجام پس از مدت کوتاهی هواپیمای نیروی هوایی به پرواز درآمد و شاه در نخستین مرحله از سفر بدون بازگشت خود وارد آسوان مصر شد. شاه و همراهانش هنگام ورود به مصر مورد استقبال رسمی و تشریفاتی «انور سادات» رئیس‌‌جمهور این کشور قرار گرفتند و سادات، میهمانان را به هتلی در یک جزیره مصنوعی در وسط رود نیل انتقال داد. تیتر «شاه رفت» یکی از ماندگار‌ترین تیترهای مطبوعات دوران انقلاب 57 است که ۲۶ دی‌ماه در صفحه نخست روزنامه اطلاعات نقش بست. مرحوم «غلامحسین صالحیار» سردبیر وقت روزنامه اطلاعات در خاطرات شفاهی خود به تاریخ ۲۴ دی‌ماه ۵۷ که «سیدفرید قاسمی» آن را نقل کرده، می‌گوید: «چون رفتن شاه قطعی است و توانسته‌ایم تاریخ و حتی ساعت پرواز را هم به دست بیاوریم باید پیش‌بینی کار‌ها را بکنم. می‌دانم در ساعتی که پرواز انجام می‌شود، رساندن عکس به روزنامه و انعکاس جزئیات چگونگی انجام این حادثه مهم، مقدور نیست. از این رو از فرصتی که پیش آمد استفاده کردم و «عباس مژده‌بخش» رئیس شعبه صفحه‌بندی و مسؤول آرایش صفحه اول روزنامه را به کنج خلوت می‌کشم و با او به صحبت می‌نشینم. از مدتی قبل مساله تیتر اول روزنامه در روز رفتن شاه فکر مرا به خود مشغول کرده است.‌‌ همان 2 کلمه را روی یک تکه کاغذ کوچک نوشتم و دادم دست مسؤول فنی و پرسیدم: می‌توانی این 2 کلمه را با دستگاه «آگران» طوری بزرگ کنی که تمام عرض بالای صفحه اول را بپوشاند؟ یکه خورد و گفت مگر تمام شد؟ گفتم: می‌شود! اما فعلا فقط بین من و تو باشد. می‌خواهم کارمان را جلو بیندازیم. ضمنا خودت در آرشیو بگرد و یک عکس از شاه و فرح با لباس زمستانی در فرودگاه مهرآباد پیدا کن که آنها را پشت به دوربین در حال نزدیک شدن به هواپیما نشان دهد. طوری باشد که دارند می‌روند. دور می‌شوند. آن را هم 3 ستونی بساز ‌تیتر و گراور را هم، بعد از آنکه به من نشان دادی، بگذار در کشویت و درش را هم قفل کن. فکر نمی‌کنم زیاد در کشو بماند. به عباس مژده‌بخش اطمینان صددرصد داشتم. هنوز 2 ساعت نگذشته بود که این‌‌بار او مرا به‌‌ همان کنج خلوت کشاند و نمونه کار را نشان داد. درست‌‌ همان چیزی بود که خواسته بودم. خندیدم و از هم جدا شدیم... . ۲۶ دی‌ از‌‌ همان نخستین ساعات صبح، خبرهای رسیده از دربار، نخست‌وزیری، فرودگاه مهرآباد و منابع دیگر نشان می‌دهد امروز خروج شاه قطعی است. مهم‌ترین قسمت تدارک کار امروز، قبلا دیده شده و فقط مسائلی نظیر استقرار خبرنگار و عکاس در فرودگاه و نظایر آن باقی مانده است. ناگهان صدای رئیس دفترم بلند شد که گوشی را به دستم داد و گفت: فرودگاه!
صدای خبرنگار مستقر در فرودگاه را شنیدم و کلماتش را به این شرح یادداشت کردم: «هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ شهباز حامل شاه و فرح سر ساعت ۱۲:۳۰ از زمین بلند شد و من الان دارم با چشم مسیر اوج گرفتن آن را در آسمان دنبال می‌کنم». گوشی را گذاشتم و عین جمله‌ای را که یادداشت کرده بودم درگوشی تلفنی که به دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا وصل بود با صدای بلند برای آنها و همچنین جماعتی که دور میزم و در سالن تحریریه اجتماع کرده بودند، قرائت کردم. صدای نماینده دانشجویان خطاب به دوستانش با فریاد بلند شد؛ بچه‌ها خبر رسمی:
«شاه رفت». غریو شادمانی را از یک سو به وسیله خط تلفنی از هزاران کیلومتر دور‌تر در لس‌آنجلس می‌شنیدم و از سوی دیگر از اجتماعی که در سالن تحریریه و بویژه کنار میز من حلقه زده بودند. در این میان قیافه مژده‌بخش جلب نظر می‌کرد که از پشت حلقه جمعیت با حرکات دست و سر و گردن می‌خواست مرا متوجه خود کند. وقتی دید چشمم به او افتاده است، فریاد زد: برم؟! جواب دادم: برو! کار اصلی‌اش را در صفحه اول، برای نخستین‌بار 2 روز زود‌تر انجام داده بود».
--------------------------------------
منابع:
تیترهای انقلاب چگونه زده شد؟/ مهدی ابوالحسنی
شاه در سفر بی‌بازگشت/ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


Page Generated in 0/0162 sec