علیاکبر عباسی: هر چقدر هم به مدیران نظام در سطوح مختلف انتقاد داشته باشیم اما یک واقعیت را درباره جمهوری اسلامی نمیتوانیم انکار کنیم و آن هم مربوط میشود به ظرفیت عظیم و سعه صدر مثالزدنی نظام مقدس اسلامی در قبال رخدادهای مختلف و در قبال مخالفان و منتقدانش. این واقعیتی است که آن را در برهههای مختلف و در نوع مواجهه رهبران انقلاب با کسانی که به هر طریقی رویهای متفاوت داشتهاند، میتوان مشاهده کرد.
به عنوان مثال نوع مواجهه نظام با سران فتنه و کسانی که خیانتی فراموشناشدنی به مردم و انقلاب کردند، یکی از همین نمونههاست. براستی اگر چنین خیانتی در نظامی غیر از جمهوری اسلامی صورت میگرفت و نظام حاکم از آن جان سالم به در میبرد، نوع مواجهه حاکمان آن نظام با عوامل مسبب چگونه بود؟ آیا باورپذیر است که بگوییم آنها هم مانند جمهوری اسلامی با مخالفان و در واقع با آن کسانی که برای براندازی نظام هر آنچه را میتوانستند انجام دادند و به تعبیر رهبر انقلاب «حالا تیغشان نبرید! آن کاری که میخواستند نشد، آن بحث دیگری است. آنها تلاش خودشان را کردند» برخورد میکردند؟ یقینا و یقینا جواب منفی است و هیچ نظامی را نمیتوان نمونه آورد که اینچنین با رأفت و عطوفت با فتنهگران برخورد کند و نمونهاش همین ترکیه است که همگان شاهد بودند چندی قبل با مخالفانش چگونه برخورد کرد. ترکیهای که البته قبله آمال بسیاری از همین حضرات هم محسوب میشود.
لذا این را حتی مخالفان نظام هم اذعان دارند که ظرفیت جمهوری اسلامی به قدری گسترده است که مخالفان و منتقدان آن را هم در خود هضم میکند. همین ظرفیت مثالزدنی است که موجب میشود رهبر انقلاب، آذر 88 برای فوت مخالف شماره یک نظام پیام تسلیت صادر و غفران او را از خداوند طلب کنند. همین ظرفیت بینظیر نظام و رهبری است که موجب میشود ایشان 8 ماه در مقابل انواع هجمهها و تخریبها با شکیبایی برخورد کنند و از بازه زمانی بعد از 22 خرداد سال 88 تا وقوع حماسه 9 دی، نزدیک به 30 سخنرانی در تبیین فتنه و مسائل مربوط به انتخابات با هدف هدایت فریبخوردگان ایراد کنند.
همین شکیبایی بود که موجب شد همانهایی که در روزهای ابتدایی فتنه به تحریک فتنهگران به خیابانها رفته بودند، روز 9 دی در حمایت از انقلاب و در محکومیت فتنه به میدان بیایند. اما فارغ از آنچه بیان شد، نوع مواجهه جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب با آقای هاشمیرفسنجانی بویژه در سالهای اخیر نیز یکی از نمونههای برجستهای بود که این ظرفیت مثالزدنی نظام را بر همگان آشکار کرد.
همچنانکه تلاشها و زحمات مرحوم آقای هاشمی در جریان انقلاب اسلامی و سالهای ابتدایی انقلاب بر کسی پوشیده نیست، این واقعیت را هم کسی نمیتواند انکار کند که وی در سالهای اخیر در حق نظام اسلامی جفا کرد. همانقدر که انکار خدمات وی در دوران انقلاب، جفا و بیانصافی است، انکار رویه متفاوت او در سالهای اخیر هم بیانصافی و قضاوتی ناعادلانه محسوب میشود.
یقینا هاشمی دهه 50 و 60 با هاشمی دهه 80 و 90 یکی نبود و قدیسسازی افراطی شبکههای مختلف صداوسیما از او در این چند روز هم نمیتواند چیزی را عوض کند. همچنانکه شکنجههایی که او در زندانهای رژیم طاغوت متحمل شده، در تاریخ ثبت است و قابل انکار نیست، مواضع سالهای اخیر او هم ثبت است و قابل انکار نیست.
اما عظمت و سعه صدر نظام اسلامی به گونهای است که موجب شد وی تا آخر کار در درون نظام تعریف شود. نماز رهبر انقلاب بر پیکر او نیز نشانه همین سعه صدر و ظرفیت عظیم نظام و رهبری است. بخش قابل توجهی از دهها هزار نفری هم که به مراسم تشییع او رفته بودند نیروهای انقلابی و حزباللهی بودند که از منتقدان جدی او محسوب میشوند. ظرفیت فوقالعاده جمهوری اسلامی و عظمتی که خیلیها را در خود هضم کرده، واقعیت انکارناپذیری است که دوستان و دشمنان نظام اسلامی بر آن اذعان دارند و باز هم خود را به رخ کشید.