printlogo


کد خبر: 170691تاریخ: 1395/10/30 00:00
قصه تکراری آبنبات چوبی

محمد زعیم‌زاده: حتما خرید هواپیما برای ناوگان حمل‌ونقل فرسوده کشور امر مفید و اتفاق خوبی است و اساسا هر گامی از این جنس که برای آسایش و رفاه مردم برداشته شود حتما اقدام مثبتی است و باید از آن حمایت شود، به شرطی که به هر موضوع و هر اقدامی که در این راستا توسط مسؤولان و متولیان آن امر انجام می‌شود به اندازه واقعیتش ضریب داد و از کم‌گویی و پرگویی درباره آن پرهیز جدی صورت گیرد. هواپیمای ایرباسی که این روز‌ها وارد سیستم حمل‌ونقل هوایی کشور شد هم از این قاعده مستثنا نیست و باید واقعی به مساله نگاه کرد. در این‌باره می‌توان به 3 مساله اشاره کرد.
موضوع اول درباره تاثیرات ورود این هواپیما و امثال آن در فضای اقتصادی کشور است. نکته اول این است که حمل‌ونقل هوایی بنا به آمارهای رسمی حتی در ایام عید نوروز که پرمسافرت‌ترین ایام کشور است کمتر از 5 درصد ظرفیت ناوگان حمل‌ونقل کشور را پوشش می‌دهد فلذا مساله هواپیما یک مساله عمومی نیست، به فرض تحویل همه ایرباس‌ها در این قرارداد طولانی‌مدت تقریبا نیمی از ناوگان هوایی کشور نوسازی می‌شود که می‌تواند 5/2 درصد فضای حمل‌ونقل کشور را اصلاح کند و عملا فایده‌ای برای 5/97 درصد مردم ندارد و تازه! این رقم برای انتهای پروژه است یعنی زمانی که همه ایرباس‌ها تحویل ایران شود و ایران بتواند بنا به قرارداد اجاره به شرط تملیک تمام اقساط آن را تحویل طرف غربی بدهد، از طرف دیگر شاید مهم‌ترین استدلال اقتصادی درباره پروژه هواپیما را شخص رئیس جمهور در گفت‌وگوی تلویزیونی خود مطرح کرد؛ ادعای جلوگیری از خروج سالانه 4 میلیارد دلار ارز با بکارگیری هواپیماهای جدید. به نظر می‌رسد این استدلال هم خیلی جدی نباشد و اساسا در یک فضای رقابتی شدید حداقل در منطقه غرب آسیا که رقبای مهمی از کشورهای قطر، امارات و ترکیه در آن حضور دارند چنین امکانی بعید است که دولت بتواند باند فرودگاه‌ها را بر روی هر نوع هواپیمای غیرایرانی ببندد.
مساله دوم این است که ورود این هواپیما به کشور برای دولت بیشتر حالت نمادین دارد و احتمالا تلاش می‌شود به عنوان نمادی از رفع تحریم‌ها و گشایش در فضای اقتصادی کشور طرح شود و به عنوان عایدی برجام اصطلاحا کار دولت را تا انتخابات اردیبهشت 96 راه بیندازد. در اینجا شاید بیان یک نکته تاریخی خالی از لطف نباشد. همین 12-11 سال پیش بود که علی لاریجانی مؤتلف این روزهای دولت در بحث سیاست خارجه درباره عملکرد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به ریاست جناب آقای روحانی و با حضور محمدجواد ظریف و سایر حضرات جمع‌بندی داده‌ها و ستانده‌های مذاکرات را اینگونه اعلام کرد که «در غلتان دادیم و قول آبنبات چوبی گرفتیم».
آن زمان که آقای روحانی مسؤول مذاکرات مسائل هسته‌ای ایران بودند از راه‌هایی استفاده می‌کردند که راه‌های صحیحی برای مذاکره نبود و من مکرراً به آنها درباره عواقب اینگونه مذاکرات هشدار داده‌ بودم و هنوز هم معتقدم در آن زمان «در غلتان را دادیم و آبنبات چوبی گرفتیم».
جناب لاریجانی همانجا توضیح داد منظور از در غلتان در آن زمان اندکی اورانیوم غنی‌شده با غنای 5/3 درصد بود و آبنبات چوبی هم قول تحویل هواپیما! جالب اینجاست که آن زمان که علی لاریجانی داده‌های سعدآباد و تهران دکلریشن را در غلتان خواند نه خبری از غنی‌سازی
20 درصدی بود نه از چندده هزار سانتریفیوژ، نه از تاسیسات امن فردو و نه از آب سنگین اراک و هرچه هست و بود و حالا سیمانی شده، سایه شهریاری و علیمحمدی و احمدی‌روشن و رضایی‌نژاد هم بالای سر خانواده‌شان بود. اما آبنبات چوبی همان آبنبات چوبی سابق است.
مساله سوم مساله بازنمایی این اتفاق در رسانه‌هاست، ایرباس A321 وارد مهرآباد شد؛ خیلی از مسؤولان دولتی جمع شدند و فرود این هواپیما به خاک ایران را جشن گرفتند. از ظرفیت مسافری، طول بدنه، حداکثر سوخت و مزایای دیگر این هواپیما گفتند و خوشحال بودند اما متاسفانه از وزیر راه‌وشهرسازی‌اش و رئیس سازمان انرژی اتمی تصاویری ثبت شد که سال‌ها می‌تواند از فرط ذوق‌زدگی سوژه رسانه‌ها باشد و البته مایه تحقیر و شرمساری.
انصافا کجای دنیا را دیده‌اید که مسؤولان ارشد دولتی‌اش برای ورود یک هواپیمای جدید دور هم جمع شوند و با افتخار به خود ببالند؟ آن هم در کشوری که سال‌هاست ماهواره به فضا می‌فرستد، آن هم در روزگاری که عربستان سعودی که سال‌ها از همین جنبه‌ها مورد طعن همه دنیا بود به دنبال این است که هواپیمای بومی بسازد!
کجای دنیا دستاوردهای بومی دانشمندان‌شان را تعطیل، نیمه‌تعطیل یا از بتن پر می‌کنند و برای خرید یک یا چند هواپیما جشن ملی می‌گیرند؟!
این لحظات در تاریخ ثبت خواهد شد و اوج تحقیر ملی را نشان خواهد داد.


Page Generated in 0/0213 sec