printlogo


کد خبر: 171435تاریخ: 1395/11/14 00:00
ایده «ماهی و گربه»‌ای «نگار»

محسن دریالعل: فرم، فرم، فرم. خلاصه تمام اتفاقات و رویدادهای نگار همین است. بازی‌های فرمی که هدف خاصی برای آنها نمی‌توان متصور شد و صرفا قرار است تجربه‌ای تازه در سینمای ایران رقم بخورد. روایت‌های موازی و دایره‌وار و تکرارپذیر. تجربه و دیدن یک اتفاق از جایگاه‌ها و تجربه‌های مختلف و ایجاد فضایی مالیخولیایی. هدف تنها انجام تجربه‌ای جدید است؛ همین. دیگر حرفی درباره نگار نمی‌توان زد. حتما نوشتن چنین فیلمنامه‌ای کار دشواری است. قرار نیست اتفاقات دلایل علی و معلولی خاصی را دنبال کند، فقط قرار است غافلگیری‌های پی‌درپی با سیکل‌های زمانی و مکانی متناوب و جابه‌جا شدن شخصیت‌ها، مخاطب را شوکه کند؛ بی‌هیچ منطق روایی. صداهای ناگهانی، ورود و خروج‌های ذهنی شخصیت‌ها به زمان‌های مختلف و اکشن و تعقیب و گریز همه مسیر غافلگیری را دنبال می‌کند تا مخاطب قبول کند تسلط فیلمساز بر تمام ارکان فیلم ذهنیش کامل است. البته این ادعای فیلمساز است که باید بیشتر روی آن فکر کرد. در واقع ایده نگار برگرفته از فیلم تجربی «ماهی و گربه» شهرام مکری است؛ سیکل زمانی و مکانی که در آنجا در یک برداشت ضبط شده بود. «نگار» نیز به تقلید از آن سعی کرده با بازی‌های فرمی همان حال و هوای مالیخولیایی و وهم‌انگیز را القا کند، البته با فرمی مخاطب‌پسندتر و تکنیکی که سعی می‌کند خود را به رخ بیننده بکشد. رونمایی از یک اتفاق در سیکل‌های زمانی مختلف در مکان‌های تکراری که نتیجه را به الگوی اولیه نزدیک می‌کند. نتیجه، محصول قابل ملاحظه‌ای از آب درآمده که فقط به یک بار دیدن می‌ارزد، البته یک بار دیدن هم شاید زیاد باشد، دیدن نصف فیلم کفایت می‌کند، چرا که بعد از گذشت نیمی از فیلم این تجربه جدید به تکرار می‌افتد و حرفی برای گفتن نمی‌ماند جز به نتیجه رساندن و جمع‌بندی داستان و تمام کردن قصه.  در مجموع «نگار» تجربه‌ جدیدی است که بیش از هر مخاطبی برای تیم فیلمساز قابل ملاحظه و توجه است. همچنین برای جشنواره‌ها و مخاطبان خاص جشنواره‌ای.


Page Generated in 0/0054 sec