printlogo


کد خبر: 172028تاریخ: 1395/11/26 00:00
نگاهی به کتاب «سه شهید» اثر حمید داوودآبادی
«الحق تو آزاده‌ای»

حمید خلیلی: قیام 15 خرداد به رهبری امام خمینی(ره) برگی سرخ در تاریخ قرن اخیر رقم زد و حرکت مبارزات مردمی علیه رژیم طاغوت را سرعت بیشتری بخشید. در این برگ خونین از تاریخ نام‌هایی خودنمایی می‌کنند که یکی از آنها شهید «طیب حاج‌رضایی» است. کسی که امام راحل او را آزاده خطاب کرد و همین سندی بر درستی مرام و مسلک طیب بود. طیب حاج‌رضایی یکی از شخصیت‌هایی است که کمتر اثری پیرامونش منتشر شده و اغلب به برده شدن نام وی در مناسبت‌های انقلابی اکتفا شده است. مخاطبان نیز تنها از ماجرای دفاع او از
امام خمینی(ره) اطلاع دارند و چیز بیشتری از سوی رسانه‌ها در اختیارشان قرار داده نشده است. فردی که تحت هیچ شرایطی زیر بار زور و ستم نمی‌رفته و همواره استقلال خود را حفظ می‌کرده اما آنجا که پای دفاع از حق میان آمد مردانه ایستاد و تا پای چوبه دار رفت.حمید داوودآبادی، یکی از چهره‌های فعال در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع‌مقدس به شمار می‌رود و آثار فراوانی در ارتباط با این موضوعات از او منتشر شده که برخی به چاپ‌های فراوان دست یافته و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند و رضایت آنها را به دست بیاورد. یکی از دلایلی که مخاطبان به حمید داوودآبادی اعتماد می‌کنند قلم و زبان ساده و بی‌تکلف او در کنار صراحت لهجه‌اش در بیان مسائل است که در روزگار فعلی کمتر کسی به آن مجهز است. این نویسنده که آثاری چون «چادر وحدت»، «دیدم که جانم می‌رود»، «سید عزیز» و... از وی منتشر شده در آخرین اثرش که با عنوان «سه شهید» از سوی نشر شهید کاظمی روانه بازار کتاب شده به زندگی 3 شهید انقلاب اسلامی از زبان خانواده‌شان پرداخته و در قالب مصاحبه با فرزند و همسران آنها، این اشخاص را به مخاطبان و جامعه معرفی کرده است. یکی از شخصیت‌هایی که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته شهید طیب حاج‌رضایی است. در این کتاب داوودآبادی در مصاحبه با پسر طیب، زوایای مختلفی از زندگی این شهید را پیش‌روی خواننده قرار داده است. به تعبیری باید گفت در این کتاب شاید برای نخستین مرتبه به این شخصیت پرداخته شده و رفتار و سلوک وی معرفی شده است. شهید طیب حاج‌رضایی که عشق و ارادت ویژه‌ای به سیدالشهدا(ع) داشته به همین خاطر حاضر نمی‌شود به سلاله ایشان جسارتی روا دارد و همین مساله موجب می‌شود رژیم شاهنشاهی با پرونده‌سازی او را محاکمه و اعدام کند. «فشار زیادی به من[طیب حاج‌رضایی] آوردند که باید بروم در حضور آقای خمینی و بگویم او برای ایجاد بلوا به من پول داده است. حال من کاری که تو گفتی کردم ولی ببین من را به چه روزی انداختی و چنین و چنان». به پدرم قول داده بودند حتی اگر به امام بتوپد سریع عفو می‌گیرد. او هم قبول می‌کند که برود. هنگام غروب مرحوم طیب را می‌برند نزد امام که داخل اتاقی نشسته بود. پدرم تعریف می‌کرد: «از در که وارد شدم، به محضی که چشمم به این مرد خدا افتاد سریع به امام گفتم: سید تو را به جدت قسم می‌دهم آیا تا الان من تو را دیده‌ام؟ تو به من پول دادی؟ ایشان نگاهی به من انداخت و گفت: نه من تو را دیده‌ام و نه از من پول گرفته‌ای، ولی الحق تو یک آدم آزاده هستی». یک روز در یکی از ملاقات‌ها همسر مرحوم طیب به او می‌گوید: خب شما می‌گفتی پول گرفتی و خلاص می‌شدی! طیب با غیظ نگاه کرد و گفت: «من تنها امید زندگی‌ام خدمت کردن برای خانواده امام حسین(ع) است، چطور بیایم اولاد
امام حسین(ع) را اینجور بیندازم زیر دست این دژخیم‌ها. مگر زندگی چه ارزشی دارد که من به خاطر 2 روز آن بیایم و دروغ بگویم؟» اتهامی که باور کردنی نبود ولی همین سبب شد تا طیب حاج‌رضایی به شهادت برسد. در دادگاهی که برای بررسی جرم حاج‌رضایی تشکیل شده بود، عنوان شد شخصی عرب از مصر آمده و مبلغی پول به پدرم داده تا او خرج کند و تظاهرات 15 خرداد را ساماندهی کند؛ «با توجه به اینکه در هیچ سالی سابقه نداشت ما روی علامت‌های هیات عکس بچسبانیم، برای نخستین‌بار در طول تمام سال‌هایی که ایشان عزاداری می‌کرد از ششم یا هفتم محرم، عکس‌های متعددی از
امام خمینی(ره) به تهران آورده بودند و این عکس‌ها در تکیه ما روی در و دیوار و علم کتل‌ها چسبانده شد. یکی از مسائلی که در دادگاه علیه پدرم به عنوان سند مطرح کردند، همین عکس‌ها بود». در حالی که عشق و ارادت او به سیدالشهدا بر همه اثبات شده بود و این چسب‌ها، وصله‌های نچسب به این شهید است. در بخشی از این کتاب به نقل از فرزند طیب حاج‌رضایی در رابطه با ارادت پدرش به خاندان پیامبر(ص)، می‌خوانیم: پدرم عجیب حساسیت و علاقه به خاندان عصمت و طهارت بویژه حضرت امام حسین(ع) داشت، حتی در برابر اعتراضات مادرم درباره بعضی خرج‌هایش می‌گفت: «من زندگی‌ام و پولی را که به دست می‌آورم، 2 قسمت می‌کنم، یک قسمت آن را خرج خودم می‌کنم و قسمت دیگر را خرج امام حسین(ع)؛ حالا یا برای او عزاداری می‌کنم یا در راه او خرج می‌دهم». در بخشی دیگر از این مصاحبه بیژن حاج‌محمدرضا(فرزند طیب حاج‌رضایی) به دیدارشان با امام خمینی(ره) اشاره می‌کند: امام دستی به سر ما بچه‌ها کشیدند و گفتند: «ایشان [طیب] یک جوانمرد است، یک آزاده است. من هیچ وقت نمی‌توانم کاری را که ایشان برای ما کرده فراموش کنم». در این کتاب علاوه بر مصاحبه با فرزند شهید طیب حاج‌رضایی، مصاحبه با همسران شهیدان اندرزگو و رجایی نیز قرار دارد که این کتاب را خواندنی کرده است. داوودآبادی در این مصاحبه‌ها پاورقی‌هایی را آورده که غنای کتاب را دوچندان کرده است تا خواننده‌ای که اطلاعاتی نسبت به برخی اسامی یا اتفاقات ندارد درک و دریافت درستی نسبت به موضوع پیدا کند، از این رو پاورقی‌ها و تکمله‌های داوودآبادی نشان از دقت نظر او در نوشتن کتب تاریخی دارد. کتاب «سه شهید» که در 236 صفحه با قیمت 10 هزار تومان از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار کتاب شده اثری است که می‌تواند شناختی نسبی از برخی وقایع انقلاب اسلامی و مبارزات مردمی به خواننده ارائه کند.


Page Generated in 0/0128 sec