printlogo


کد خبر: 172843تاریخ: 1395/12/14 00:00
شطحیات سیستر مری

سعید حسینی: آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور چندی پیش در اظهارنظری درباره بیکاری تحصیلکرده‌ها در کشور اینچنین گفته است: «در شرایطی که سالانه حدود یک میلیون و 200 هزار فارغ‌التحصیل وارد بازار کار می‌شوند، اگر موفق شویم هر سال یک میلیون و 200 هزار شغل ایجاد کنیم، به معنای این است که برای 3 میلیون نفر که در حال حاضر بیکار هستند، نتوانسته‌ایم ایجاد اشتغال کنیم. فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها خود کارآفرین باشند و نه‌تنها برای خودشان بلکه برای دیگران نیز فرصت‌های شغلی فراهم کنند.» این یعنی ریختن آب پاکی روی دست لشکر بیکاران تحصیلکرده به‌علاوه انداختن بار یک مسؤولیت بزرگ به گردن‌شان و آن هم حل مشکل بیکاری خودشان و دیگران خواهد بود. البته این خیل بی‌شمار دارندگان مدارک دانشگاهی بیکار از جمله خود نگارنده چند وقتی هست که امیدمان را از توزیع‌کنندگان تدبیر و امید بریده‌ایم و احتمالا دسته‌جمعی مجبوریم یا مغازه‌ای برای خودمان دست و پا کنیم یا اینکه به رانندگی در آژانس بپردازیم یا حتی در عالم خیالات، دسته‌جمعی یک دولت تاسیس کنیم و جایگزین خیل بی‌شمار مدیران و صاحب‌منصبان شویم، قول هم خواهیم داد هر کسی به کار تخصصی خودش بپردازد و حقوق نجومی هم از خزانه برندارد و کس و کار و ایل و تبارش را هم به‌دنبال خودش برنکشد. چون هم تاسیس یک دکان و هم خرید یک تاکسی و هم تاسیس یک دولت نوعی کارآفرینی خواهد بود.
همه اینها را در اینجا نقل کردیم که به مساله دیگری بپردازیم؛ مساله‌ای که با مطایبه انتهای بند پیشین بی‌ربط نیست. مساله اصلی اما این است که سرکار خانم معصومه ابتکار، ریاست محترم سازمان حفاظت محیط‌زیست فرموده‌اند «فکر می‌کنم اینقدر کارنامه دکتر روحانی شفاف و روشن است که نگرانی زیادی از بابت رقبا وجود نداشته باشد. اتفاقا دل‌مان می‌خواهد رقبای قوی و خوب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند... . رفتار اسلامی و اخلاقی اقتضا می‌کند در عرصه رقابت و کارزارهای سیاسی بتوانیم چارچوب‌ها را حفظ کنیم، در عین حال که سیاست‌ورزی و فعالیت ممکن است نقد شود ولی سعی کنیم واقعا حق و انصاف را پایمال نکنیم. نمی‌ارزد که حق و انصاف را عده‌ای بخواهند پایمال کنند تا رقیب خودشان را از میدان به در کنند. در هر صورت امیدواریم رقبای جدی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بیایند و رقابت خوبی شکل گیرد. دولت اینقدر دستش پر است که هیچ نگرانی از بابت این رقابت ندارد».
من هم اگر دکترای ایمونولوژی داشتم و در جایگاه رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار گرفته بودم، یحتمل به جای حرف زدن از حوزه تخصصی‌ام
می‌نشستم و کلیات ابوالبقای سیاسی تفت می‌دادم. می‌نشستم و کری سیاسی
می‌خواندم و نفس‏کش سیاسی می‌طلبیدم و بادمجان دور قاب می‌چیدم. من هم اگر 40 سال پیش با برند دانشجوی خط امامی جلو می‌آمدم و درکمتر از چند سال از آن مرام و مشی برمی‌گشتم، با همان نام امروز یک همچو جایی بودم و بی‌خیال همه آنچه مسؤولش هستم شطحیات سیاسی می‌بافتم. اینکه آلودگی هوا چه بلایی سر ملت می‌آورد و اینکه ریزگردها مناطق جنوبی کشور را به چه وضع اسفناکی درآورده‌اند مهم نیست، مهم این است که دولت دستش پر است و کاش رقبای جدی به عرصه بیایند تا حق مطلب ادا شود. مهم این نیست که ملت دارند از آلودگی هوای کلانشهرها می‌میرند و خوزستانی‌ها اسیر گرد و خاکند بلکه مهم این است که رئیس محیط زیست کشور در مجامع جهانی نایس به نظر برسد و جوایز و نشان‌های صلح و محیط‌زیست را دریافت کند. مهم می‌دانید چیست؟ مهم این است که یک متخصص ایمونولوژی در مقام یک متخصص محیط‌زیست بنشیند و از سیاست بگوید. اگر متخصص ایمونولوژی برود و به کار خودش برسد، حداقل 2 شغل ایجاد می‌کند. یکی برای یک تحصیلکرده محیط‌زیست و دیگری برای یک تحصیلکرده علوم سیاسی همچو من! و دیگر هم لازم نیست معاون اول رئیس‌جمهوری که دستش خیلی پر است، تلویحا ما ارتش تحصیلکردگان بیکار را مسخره کند و به کارآفرینی حواله‌مان دهد. احتمالا آقای معاون اول از وضعیت بازار سرمایه کشور خبر ندارند و نمی‌دانند هزینه تامین مالی چگونه سر به فلک کشیده است و در شرایطی که بانک‌ها، نرخ‌های نجومی نزدیک 30 درصد برای تسهیلات‌شان مطالبه می‌کنند، تنها کارهایی که با این نرخ‌ها می‌شود آفرید، قاچاق‌فروشی است. آخر در این شرایط رکود که بسیاری تولیدکنندگان و کارآفرینان هم تحت فشار هستند و کارهایی که آفریده‌اند همه رو به موت و زوال است دیگر تکلیف ارتش بیکاران تحصیلکرده با دست‌های خالی مشخص است.
احتمالا همان رانندگی آژانس منظور معاون اول محترم دولتی که خیلی دستش پر است، بوده است.
اما اگر از این دو عضو محترم هیات دولت بگذریم با رئیس‌جمهور چه کنیم که از موضع بالا و تکبر می‌گوید به همه وعده‌هایش عمل کرده است و شرمنده مردم نیست! یعنی واقعا چطور یک مسؤول می‌تواند چشم در چشم مردم بگوید شرمنده‌شان نیست؛ آن هم برای کارهای نکرده و وعده‌هایی که امروز خواهرزاده دبستانی من هم می‌داند عمل نشده و وقتی تصویر رئیس‌جمهور را در قاب تلویزیون می‌بیند با چهره‌ای مملو از ناامیدی به آن می‌نگرد!
 


Page Generated in 0/0071 sec