printlogo


کد خبر: 173672تاریخ: 1396/1/16 00:00
بحثی در باب عبارت موشکی قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل
موشک بالستیک یا کلاهک هسته‌ای؟!

ایمان اسدی*: در این نوشته قصد داریم  الگوی رفتاری و رویه‌ کشورهای غربی و شورای امنیت سازمان ملل متحد را در قبال موضوع موشک‌های طراحی شده برای قابلیت حمل سلاح هسته‌ای مورد بررسی قرار می‌دهیم.
موشک‌های طراحی‌شده برای قابلیت حمل سلاح هسته‌ای
در این بخش به بررسی و تبیین رویه و الگوی تفسیری و رفتاری نظام بین‌المللی در مورد عبارت «Designed to be capable of delivering nuclear weapons» که پیرامون برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران در بند سوم ضمیمه دوم قطعنامه 2231 درج شده است می‌پردازیم. بدین منظور، ابتدا عبارتی را که در ماده نهم قطعنامه 1929 ذکر شده است، مورد بررسی قرار می‌دهیم، سپس به بررسی تفاسیر موجود از این عبارت می‌پردازیم.
بخش اول
    Capable of delivering
 nuclear weapons (nuclear capable)
با بررسی ادبیات و رویه‌های موجود در اسناد و متون بین‌المللی پیرامون موضوع موشک‌هایی که دارای قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای یا دیگر سلاح‌های کشتارجمعی هستند، به این نتیجه می‌رسیم تعریفی که رژیم کنترل فناوری موشکی MTCR در این زمینه ارائه داده توانسته است تا حد زیادی به یک‌ رویه نسبتاً قابل‌قبول تبدیل شود. در واقع به علت اینکه پیرامون موشکی که «قابلیت» حمل سلاح هسته‌ای داشته باشد، تعریف دقیق و جامعی از سوی مجامع بین‌المللی مرتبط با حوزه خلع سلاح یا معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی مربوط ارائه نشده است و با توجه به فقدان معاهده‌ای چندجانبه در ارتباط با موضوع موشکی، تعریفی که رژیم کنترل صادراتی MTCR ارائه کرده، توانسته است به رویه تبدیل شود. در رژیم MTCR چنین قید شده است:
Capabilities exceeding a
500/300 (km/kg) rang/payload
براساس این تعریف، صرفاً موشک‌هایی که دارای بردی بالاتر از 300 کیلومتر بوده و ظرفیت ترابری (وزن سر جنگی) بالای 500 کیلوگرم داشته باشند، قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند. البته در رابطه با این تعریف، در یکی از پروژه‌های تحقیقاتی مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک آمریکا «CSIS» قید شده است که مبنا قرار دادن ظرفیت سر جنگی بالای 500 کیلوگرم براساس این فرض است که دولت‌های هسته‌ای در حال ظهور قادر نخواهند بود سلاح هسته‌ای را که وزن کلاهک آن کمتر از 500 کیلوگرم باشد، بسازند. براساس این تحلیل، چنین به نظر می‌رسد درصورتی‌که کشوری بتواند کلاهک هسته‌ای را با وزنی کمتر از 500 کیلوگرم بسازد، موشک‌هایی که قابلیت حمل سر جنگی و کلاهک کمتر از 500 کیلوگرم داشته باشند نیز می‌توانند در زمره موشک‌های «Nuclear Capable» قرار گیرند.  البته نسبت به تعریف رژیم MTCR انتقاداتی نیز وارد شده است. به‌عنوان ‌مثال در یکی از پروژه‌های تحقیقاتی که توسط موسسه آمریکا و کره «USKI» با موضوع مذاکرات موشکی آمریکا و کره‌شمالی انجام ‌شده است، تعریف MTCR از موشک‌های Nuclear Capable تا حدی دلبخواهانه توصیف و قید ‌شده است قطعنامه 987 شورای امنیت سازمان ملل متحد، عراق را از داشتن موشک‌هایی که دارای بردی بیش از 150 کیلومتر هستند، صرف‌نظر از ظرفیت سر جنگی آنها منع کرده است. سپس نتیجه‌گیری کرده است که تعیین برد 300 کیلومتر تقریبی است و بر همین اساس تعریف «موشک بالستیک دارای قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای» ناقص است.  به‌ استثنای MTCR در هیچ‌یک از اسناد، توافقات، رژیم‌ها و ترتیبات چندجانبه بین‌المللی به موضوع تعریف قابلیت حمل کلاهک پرداخته نشده است. حتی در کردارنامه موشکی لاهه (HCOC) که ادعا می‌شود مکمل MTCR است و هدف آن محدود کردن اشاعه موشک‌های بالستیک دارای قابلیت حمل سلاح‌های کشتارجمعی است، هیچ تعریف دقیقی از مؤلفه‌های چنین موشکی ارائه نشده است. حتی در 3 گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد که توسط کمیته متخصصان (تشکیل‌شده متعاقب قطعنامه 67/59 مجمع عمومی) تهیه ‌شده و با موضوع موشک در تمام ابعاد آن (The Issue of Missiles in all its Aspects) در سال‌های 2002، 2004 و 2008 ارائه‌ شده است نیز هیچ تعریفی از قابلیت مذکور به میان نیامده است، فقط در شماره اول آن یعنی در سال 2002 به MTCR و برخی جزئیات آن اشاره ‌شده است. همچنین در چندین جای آن به عبارت «موشک‌های دارای قابلیت حمل سلاح‌های کشتارجمعی» اشاره ‌شده است بدون آنکه به تعریف دقیق و مؤلفه‌های چنین موشکی بپردازد.  اما به‌رغم انتقاداتی که نسبت به تعریف MTCR از این موضوع وجود دارد و بخشی از آن نیز انتقاداتی از حیث فنی است که باید به طور تخصصی بررسی شود، ولی این تعریف توانسته است تا حد زیادی به مبنایی برای تفکیک موشک‌های بالستیک و کروزی که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و موشک‌هایی که فاقد این قابلیت هستند، تبدیل شود. حتی برخی کارشناسان مانند یکی از پژوهشگران انجمن کنترل تسلیحات آمریکا (Arms Control Association) به صراحت ادعا می‌کند: «جامعه بین‌المللی عموماً یک موشک بالستیک را اگر بتواند سر جنگی 500 کیلوگرمی را در فاصله‌ 300 کیلومتری حمل کند به‌عنوان Nuclear capable تعریف می‌کند.» به‌عنوان نمونه یکی از مصادیق این موضوع، کشور لیبی بود. در بیانیه‌ای که لیبی 19 دسامبر 2003 در زمینه سلاح‌های کشتارجمعی منتشر کرد که نتیجه مذاکرات سری آمریکا با لیبی و دیپلماسی اجبار ایالات‌متحده و برخی متحدان واشنگتن علیه لیبی بود، دولت لیبی متعهد شد موشک‌های بالستیک فراتر از 300 کیلومتر برد و کلاهک بیشتر از 500 کیلوگرم را منهدم کند (Eliminate ballistic missiles beyond 300 km range, with a payload of 500kg).
در مورد کره‌شمالی نیز مذاکره موشکی آمریکا و کره‌شمالی در سال 1996 به‌عنوان پیوست توافق هسته‌ای آمریکا و کره‌شمالی در سال 1994 آغاز شد و 15 جولای 1998 جزئیات و مفاد این مذاکرات به کنگره آمریکا ارائه شد. در سندی که به کنگره ارائه شد، صحبتی از معیارهای موشک‌های دارای قابلیت حمل سلاح‌های کشتارجمعی نشد ولی پیوست شماره دوم آن که حاوی مقالات کاری طبقه‌بندی نشده بود، به رژیم کنترل فناوری موشکی MTCR استناد کرده است و معیارهای این رژیم برای موشک دارای قابلیت حمل سلاح‌های کشتارجمعی را بیان کرده است.  در موضوع برنامه هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه شماره 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد، در پاراگراف شماره 9 از عبارت موشک‌های بالستیک دارای قابلیت حمل سلاح‌های هسته‌ای « Ballistic missiles capable of delivering nuclear weapons » استفاده می‌کند و بدون توضیح بیشتر به همین تعریف بسنده می‌کند.  ولی کمیته 8 ‌نفره متخصصان با عنوان Panel of Experts که در بند 29 قطعنامه 1929 پیش‌بینی شده است، در گزارش‌های مختلف مصادیقی برای موشک‌های Nuclear capable  ایران تعیین کرد. این پنل به‌صورت سالانه گزارش‌هایی را در مورد ایران ارائه داده است، به‌عنوان نمونه گزارش 12 ژوئن 2012 در ماده 76 آن قید کرده است موشک شهاب 3 و موشک سجیل، هر دو به‌ طور بالقوه Nuclear capable هستند. در واقع تمام موشک‌هایی که توسط پنل متخصصان مصداق Nuclear capable شناخته ‌شده‌اند بر اساس اطلاعاتی که از این موشک‌ها در دست هست، همگی واجد مؤلفه‌های ذکر شده در  MTCR  هستند. در دیگر گزارش‌های کمیته 8 نفره فوق نیز مصادیق دیگری قید شده است؛ مانند موشک
شهاب 1 و قدر. گزارش‌های پنل متخصصان هیچ تعریفی از Nuclear capable ارائه نداده است و مشخص نکرده است بر چه مبنایی تشخیص داده این موشک‌ها  Nuclear capable  هستند ولی به نظر می‌رسد با توجه به رویه شدن تعریف MTCR و پذیرش و مقبولیت نسبی آن در مجامع بین‌المللی، این پنل نیز با پیش‌فرض حداقل برد 300 کیلومتر و حداقل وزن سر جنگی 500 کیلوگرم، مصداق‌یابی کرده است. با توجه به این موارد به این جمع‌بندی می‌رسیم که می‌توانیم تفکیک قائل شویم بین این موضوع که:
اولاً آیا واقعاً به لحاظ فنی و در عمل موشکی که دارای بردی بالای 300 کیلومتر و وزن کلاهک بیش از 500 کیلوگرم است، ذاتاً و به‌طور بالقوه قابلیت حمل سلاح هسته‌ای را دارد.
ثانیاً چه گزاره‌ بالا به لحاظ فنی درست باشد و چه قابل‌تردید باشد، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که چنین تعریفی برای موشک‌های Nuclear capable به رویه و به ‌اصطلاح حقوقی Fait accompli در نظام حقوقی کنترل تسلیحات و عدم اشاعه درباره موشک‌های بالستیک تبدیل‌شده است و مبنای عمل و تصمیمات بین‌المللی درباره موشک‌های Nuclear capable است. در واقع کشورهای غربی در حال حاضر توانسته‌اند MTCR را به‌عنوان سند اجماعی بین‌المللی درباره موشک و فناوری موشک، تثبیت کنند.
بخش دوم
    Designed to be capable of delivering nuclear weapons
حال با توجه به اینکه در بخش اول مبتنی بر رویه حقوق بین‌الملل موجود توانستیم تا حدی تکلیف عبارتی را که در بند 9 قطعنامه 1929 آمده بود مشخص کنیم، در این بخش به عبارت مندرج در بند 3 ضمیمه دوم قطعنامه 2231 پرداخته و سپس 2 عبارت قطعنامه‌های 1929 و 2231 را به‌صورت تطبیقی بررسی می‌کنیم.
در قطعنامه 1929 آمده است:
    -Ballistic missiles capable of delivering nuclear weapons
 در قطعنامه 2231 نیز آمده است:
    -Missiles designed to be capable of delivering nuclear weapons
واژه طراحی (design) برای حمل سلاح هسته‌ای تاکنون جز در قطعنامه 2231، در قطعنامه 1540 شورای امنیت سازمان ملل متحد قید شده است؛ پانوشت صفحه اول در توضیح means of delivery سلاح‌های کشتارجمعی قید می‌کند:
Means of delivery: missiles, rockets and other unmanned systems capable of delivering nuclear, chemical, or biological weapons that are specially designed for such use.
 در واقع اینجا مفهوم طراحی اختصاصی یا
 Specially designed را وارد ادبیات تخصصی این حوزه کرده است ولی چه در متن قطعنامه و چه در اسناد ویژه کمیسیون 1540 که متعاقب قطعنامه شکل گرفت، مقصود خود را از طراحی اختصاصی شفاف نکرده است.
در صورتی‌ که بپذیریم تفاوتی بین Capable  و Designed to be capable وجود دارد، به این معناست که علاوه بر دو مشخصه‌ای که در MTCR قید شده، طراحی‌های دیگری نیز برای Nuclear capable بودن موشک نیاز است، اگر هم به لحاظ فنی این ادعا صحت داشته باشد، رویه بین‌المللی موجود چنین اعتقادی ندارد و به همان دو مؤلفه اکتفا می‌کند. حال نحوه مواجهه شورای امنیت در قبال آزمایش موشک عماد توسط جمهوری اسلامی ایران که قبل از لازم‌الاجرا شدن قطعنامه 2231 صورت گرفت و موشک‌های قدر F و قدر H را که بعد از اجرایی شدن قطعنامه 2231 صورت گرفت بررسی خواهیم کرد. پس از آزمایش موشک بالستیک عماد در 10 اکتبر 2015، پنل متخصصان قطعنامه 1929 در گزارشی محرمانه خطاب به کمیته تحریم ایران در شورای امنیت که بخشی از آن را خبرگزاری رویترز منتشر کرد، موشک عماد را با حداقل برد 1000 کیلومتر و ظرفیت حمل کلاهک حداقل 1000 کیلوگرم، دارای قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای و نقض (Violation) ماده 9 قطعنامه 1929 اعلام کرد. در همان گزارش خبرگزاری رویترز قید شد که پنل متخصصان، موشکی را دارای قابلیت حمل سلاح هسته‌ای می‌داند که بتواند یک کلاهک حداقل 500 کیلوگرمی را در حداقل برد 300 کیلومتر حمل کند.  اما پس از آزمایش موشک‌های بالستیک قدر F و قدر H در 9 مارس 2016 توسط جمهوری اسلامی ایران، ابتدا کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان نامه‌ای مشترک خطاب به رئیس دوره‌ای شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل متحد صادر کردند. درباره متن این نامه که به امضای 3 عضو از 5 عضو دائم شورای امنیت رسیده بود، چند نکته حائز اهمیت است.
- در این نامه قیدشده است که آزمایش موشکی اخیر ایران ناسازگار (Inconsistent with) و در تضاد (In defiance of) با قطعنامه 2231 شورای امنیت است. در این نامه از واژه نقض یا violation استفاده نشده است.
- موشک‌های آزمایش‌شده توسط ایران را ذاتاً (inherently) دارای قابلیت حمل سلاح هسته‌ای دانسته‌اند (inherently capable of delivering nuclear weapons).
- خواهان واکنش مقتضی شورای امنیت نسبت به عدم پایبندی تهران نسبت به انجام تعهدات خود (Failure to comply with its obligations)  شده‌اند.
در جلسه‌ای که پس ‌از این نامه در تاریخ 14 مارس 2016 در شورای امنیت تشکیل شد، «سامانتا پاور» نماینده دائم آمریکا نزد سازمان ملل متحد به‌صراحت تأکید کرد این موشک‌ها برای حمل سلاح هسته‌ای طراحی‌شده است اما نکته بسیار قابل ‌تأمل، استدلال «ویتالی چورکین» نماینده دائم روسیه در سازمان ملل متحد در برابر نماینده آمریکا بود که تأکید کرد: «آزمایش‌های موشکی اخیر ایران نقض قطعنامه 2231 نیست، زیرا قطعنامه فقط از ایران درخواست می‌کند « call[s] upon» نسبت به این محدودیت‌ها پایبند باشد. برای درخواست یا call نمی‌توان نقض violation متصور شد، در قطعنامه قبلی (قطعنامه 1929) جمهوری اسلامی ایران ملزم به نهی shall not این کار شده بود».  در واقع در اینجا بحث و منازعه‌ای بر سر موضوع طراحی خاص این موشک‌ها نبوده است، بلکه صحبت بر سر این بوده که این بند قطعنامه الزام‌آور نیست، چون صرفاً از ایران درخواست کرده است و در واقع call upon  الزام حقوقی یا Legally binding ندارد.  در جلسه دیگری که 18 جولای 2016 پس از ارائه گزارش 6 ‌ماهه دبیرکل از قطعنامه 2231 برگزار شد نیز «مادرو ریکرافت»، نماینده دائم انگلیس اظهار کرد: موشک‌های آزمایش‌شده اخیر ایران برای حمل کلاهک هسته‌ای طراحی ‌شده‌اند، چراکه اینها طراحی‌ شده‌اند تا بتوانند با حداقل 500 کیلوگرم را که وزن کلاهک‌های هسته‌ای نسل اول هستند حمل کنند، همچنین طراحی‌ شده‌اند تا حداقل برد 300 کیلومتر را طی کنند بنابراین چنین موشک‌هایی ذاتاً قابلیت حمل سلاح هسته‌ای را دارند. با توجه به مواردی که گفته شد با توجه به اینکه کشورهای غربی معیارهای سند MTCR را تثبیت می‌کنند و در حال حاضر نیز نقش و نفوذ فراوانی در شورای امنیت و دیگر نهادهای تأثیرگذار مرتبط دارند و با توجه به اینکه هیچ معیار و سند دیگری نیز در این زمینه وجود ندارد که بتوان به آنها استناد کرد، به نظر می‌رسد در رویه کشورهای غربی نسبت به فعالیت‌های موشکی جمهوری اسلامی ایران به دلیل اضافه شدن واژه design تغییر عمده‌ای ایجاد نشود.  در واقع اگر بار دیگر کمیته‌ای از متخصصان توسط شورای امنیت شکل بگیرد، احتمال فراوانی وجود دارد که موشک‌های فعلی جمهوری اسلامی ایران را designed to Be capable بنامند، همان‌طور که در گذشته چنین موشک‌هایی را Nuclear capable  می‌نامیدند اما به دلیل الزام‌آور نبودن بند سوم ضمیمه دوم قطعنامه 2231 نقض قطعنامه به‌ حساب نیامد. در این مورد، بررسی نمونه عربستان سعودی می‌تواند مفید باشد. عربستان‌سعودی تاکنون 2 نوع از موشک‌های چینی دانگ فنگ (DF) را خریداری کرده است. DF3 سال 1987 و DF 21 سال 2007 خریداری شدند. هر دو نوع موشک طراحی‌شده توسط چین موشک‌های  Nuclear Capable به شمار می‌آیند اما برخی منابع معتبر مدعی هستند چین قبل از تحویل این موشک‌ها به عربستان‌سعودی، آنها را با هدف حمل کلاهک‌های متعارف بازطراحی کرد تا قابلیت حمل سلاح‌های کشتارجمعی را نداشته باشند و سپس موشک‌ها را تحویل عربستان‌سعودی داد. به همین خاطر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) پس از بررسی موشک‌های سعودی توسط کارشناسان خود، معامله موشک‌های دانگ فنگ 21 را تایید و تأکید کرد با نیت  (Intended to) حمل کلاهک هسته‌ای طراحی نشده است. این موشک قبل از بازطراحی توسط چین دارای 2500 کیلومتر برد و 600 کیلوگرم سر جنگی بوده است اما اینکه چین در طراحی این موشک‌ها چه تغییراتی ایجاد کرد تا قابلیت حمل سلاح هسته‌ای از آنها گرفته شود، مبهم است و اطلاعات چندانی پیرامون آن در دسترس نیست. دوباره یادآور می‌شویم که ممکن است به لحاظ فنی، مبنا و معیاری که در حال حاضر سازمان ملل و دیگر نهادهای مهم درباره موشک‌هایnuclear capable  به کار می‌گیرند، قابل‌ بحث و تردید باشد ولی به لحاظ حقوقی و اجرایی چنین معیاری در حال حاضر وجود دارد و جایگزینی برای آن وجود ندارد. همچنین با توجه به اینکه مصوبات شورای امنیت توسط خود شورا تفسیر می‌شود، یعنی شورای امنیت خودش را تنها مرجع صلاحیت‌دار تفسیر تصمیمات خود می‌داند، الگوی تفسیری این شورا در این زمینه با توجه به نفوذ دیدگاه غربی تا حد زیادی مشخص است. با توجه به وجود چنین معیاری و اینکه دست‌آخر مصداق آن نیز توسط نهادهایی که این معیار را پذیرفته‌اند مانند شورای امنیت مشخص می‌شود، اضافه شدن واژه design و تفسیر آن تغییری در ماهیت این موضوع نسبت به سابق ایجاد نمی‌کند. هرچند ادعا کنیم چنین موشک‌هایی برای حمل سلاح‌های متعارف طراحی‌ شده‌اند و برای حمل سلاح‌های هسته‌ای طراحی نشده‌اند. پیشنهاد می‌شود جمهوری اسلامی همچنان تأکید کند هدف از ساخت چنین موشک‌هایی حمل سلاح هسته‌ای نیست، اگر هم ذاتاً دارای چنین قابلیتی باشند؛ اولاً نقض قطعنامه به‌حساب نمی‌آید، ثانیاً جمهوری اسلامی برای حمل کلاهک‌های انفجاری متعارف به این روند ادامه خواهد داد. دست ‌آخر اینکه مذاکره‌کنندگان محترم، بیان کرده‌اند:  «موشک‌های nuclear capable  دارای طراحی‌ها و محاسبات خاصی هستند که موشک‌های فعلی جمهوری اسلامی ایران فاقد چنین طراحی و محاسباتی است».
*کارشناس ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران


Page Generated in 0/0218 sec