دکتر میثم پاشایی*: یکی از مباحث مهم در حوزه شوراهای شهری و روستایی بحث عملکرد و خروجی مثبت و موثر شوراها در مدیریت نظام شهری و روستایی است. به این معنا که آیا آن افق و اهدافی که قانون اساسی برای تشکیل و نقش شوراها پیشبینی کرده است، به شکل قابل قبولی اجرا میشود؟ اگر پاسخ آری است پس مسؤولیت این همه مشکل و بحران در حوزههای مختلف شهری بر عهده کیست؟! و اگر منفی است، سد و موانع موجود کدام است؟ براساس تجربه به دست آمده از چند دوره تشکیل شوراها در ایران، به وضوح و روشنی میتوان گفت از موضوعاتی که میتوان آن را از علل موفق نبودن برخی شوراها دانست، فقدان تخصص لازم و تجربه کافی در مجموعه منتخب شوراهای شهری و روستایی است. به طور واضح و روشن- و البته ملموس- طی دورههای قبل حضور افراد و چهرههای محبوب هنری، تلویزیونی، ورزشی و حتی متمکن مالی در عرصه انتخابات شوراها را دیدهایم. با کمی دقت و جستوجو خواهیم دید در هر شهر و روستایی افرادی برای نمایندگی شورا کاندیدا میشوند که صرفا به واسطه فعالیت هنری و تفریحی خود بین مردم شناخته شده هستند و سعی میکنند با استفاده از این فرصت به دست آمده با تحریک علایق شهروندان و نه بر اساس اندیشه و خرد جمعی، به شورا راه پیدا کنند. نکته اول در این رابطه این است که ایرادی که وارد هست متوجه سیستم و ساختار تعیین صلاحیت افراد است. اگر کمی بر جایگاه شوراها و اهمیتی که در توسعه و برنامهریزی شهر دارد، وقوف وجود داشته باشد باید صرفا افرادی از این چهرهها تایید صلاحیت شوند که تجربه مدیریتی و تخصص لازم را داشته باشند نه فقط بر مبنای اینکه چون نزد شهروندان و اهالی شهر شناخته شدهاند انتخاب شوند. گاهی حتی آش از آنچه هست شورتر هم میشود؛ آنجا که افراد بهخاطر زیبایی ظاهر وارد مجموعه شورا میشوند. این مساله بویژه در رابطه با بانوان کاندیدا بسیار اتفاق افتاده که بهخاطر نعمت زیبایی که داشتهاند انتخاب شدهاند. در مورد دوم افرادی هستند که بهخاطر تمکن بالای مالی و وضع خوب درآمدی و انتساب به فلان شخص مشهور و البته صرف هزینههای گزاف تبلیغاتی توانستهاند آرای مردم را به نفع خود جمعآوری کنند. نکته دوم آن است که آفت توسعه نامتوازن در مدیریت شهری، عدم توجه کافی به حضور همه تخصصها و ظرفیتهای هر حوزه از علم است. با این توصیف که شورای شهر به عنوان یک پارلمان محلی متشکل از کمیسیونهای تخصصی است؛ عمران و برنامهریزی، برنامه و بودجه، اجتماعی و فرهنگی و... لذا باید افرادی که منتخب شوراها میشوند تقریبا از همه نوع زمینههای تخصصی باشند تا به مسائل و مشکلات موجود با دید کارشناسانه نگاه شود اگرنه مغفول میماند. متاسفانه گاهی دیده شده از همه نوع تخصص غیرمرتبط با مدیریت شهر وجود دارد و آنچه هست یا اکثرا ورزشی است یا سیاسی محض یا اقتصادی صرف و... و این علت اصلی توسعه ناهمگون شهر است. و نکته پایانی اینکه تجربه به عنوان کارنامه یک مدیر، کاتالیزوری در مدیریت محسوب میشود که میتواند در تسریع و پیشروی کارها و امور به واسطه آشنایی که با کار مدیریتی دارد و آشنایی به قوانین موثر باشد. در حالی که اگر یک فرد آشنایی مقدماتی با قوانین و برنامههای مدیریتی و فرآیندها نداشته باشد مدتها طول میکشد فقط من باب آشنایی با سازوکارهای اداری و سازمانی و این وقت و زمان و امکانات را هدر میدهد.
*استاد دانشگاه