شب شعر «آفتابگردانها» با شعرخوانی شاعران نامدار و جوان کشور در شیراز برگزار شد. به گزارش فارس، شب شعر بزرگ «آفتابگردانها» در دانشگاه شیراز با حضور اساتید و صاحبنظران ادبیات و شعر فارسی چون احد دهبزرگی، محمدکاظم کاظمی، ناصر فیض، علیمحمد مودب، محمدحسین نعمتی، دکتر عباس احمدی، میلاد عرفانپور، حسن پاکزاد، محمدمهدی سیار، مرتضی حیدریآلکثیر و... برگزار شد. در ابتدای جلسه «محمدرضا طهماسبی» مجری مراسم، از «احد دهبزرگی» بهعنوان یکی از پیشکسوتان شعر آیینی کشور برای شعرخوانی دعوت کرد. این استاد شاعر نیز شعری با این مطلع خواند: «بیریشه ریش اگر بگذارد که پیر نیست/ روباه جلد شیر به تن کرده شیر نیست». «رضا طبیبزاده» شاعر شیرازی دیگری بود که شعری با موضوع صلح جهانی را با این بیت آغاز کرد: «بیدار میشوم تو کنار منی هنوز/ بیدار میشوم در اتاق کناریام». در ادامه این شب شعر «حسن پاکزاد» مسؤول دفتر شعر موسسه شهرستان ادب در شهر زنجان به شعرخوانی پرداخت: «خوب است سفر اگرچه که مجبور است/ آواره این جاده شدن ناجور است/ من هرچه که فکر میکنم میبینم/ راهی که تو آخرش نباشی دور است». «محمدمهدی سیار» نیز قبل از شعرخوانی خود گفت: خدا را شکر در این کمتر از یک ماه که در فارس هستم نزدیک به یک مجموعه شعر سرودم که حاصل گشتوگذار در این منطقه خوش آبوهواست. «بهار میرسد از دورها بیا و ببین/ چه محشری شده صحرا بیا بیا و بین/ زمین تحدث اخبارها بیا بشنو/ بِان ربّک اوحی لها بیا و ببین» 2 بیت آغازین غزلی بود که این شاعر اهل فسا با موضوع بهار خواند. در این مراسم همچنین از «استاد غلامعلی مهدیخوانی» دعوت شد تا به شعرخوانی بپردازد. این شاعر پیشکسوت نیز غزل خود با این مطلع را خواند: «عریان شدهای شد ز گلی پیرهنی کم/ داری تب یک لحظه به دریازدنی کم». «محمد مرادی» نیز دیگر شاعری بود که غزلی خواند که آن را به دختر خود تقدیم کرد: «گونههایش غروب عاشورا/ گوشهایش شکوفه سیب است/ چشم او در میانه مژهها/ گل و مرغی میان تذهیب است». «در محضر 2 تن از طنزپردازان مطرح کشور عباس احمدی و ناصر فیض هستیم» طهماسبی با این مقدمه به استقبال شعرخوانی «دکتر عباس احمدی» شاعر قمی رفت. این شاعر برجسته نیز قبل از شعرخوانی به شوخی گفت: یک دوبیتی به فرهاد کوهکن شیرازی تقدیم میکنم که باعث خنده حضار شد: «اگر دنبال عشقی من ندارم/ که من جز قلبی از آهن ندارم/ برو دست از سرم بردار شیرین/ که حال بیستون کندن ندارم». «استاد کاظم کاظمی» نیز شاعر دیگری بود که گفت: یکی از حضار امر کردند که شعر قصه سنگ و خشت را بخوانم و من هم تقدیمتان میکنم. «دیدمت صبحدم در آخر صف/ کوله سرنوشت در دستت/ کولهباری که بود از آن پدر/ و پدر رفت و هِشت در دستت». اجرای قطعه موسیقی «مرز ما عشق است» با موضوع شهدای مدافع حرم با صدای امیرحسین سمیعی و شعری از حجتالاسلام محمدمهدی شفیعی از شاعران دوره اول آفتابگردانها از دیگر برنامههای این شب شعر بود که قبل از شعرخوانی «علیمحمد مودب» مدیر موسسه شهرستان ادب انجام شد. وی نیز چند نیمایی کوتاه خواند: «از نخستین نگاه نخستین سحرگاه عالم/ چشم تو خوشترین رویداد جهان/ لحظه چشم و همچشمی عاشقان است».
در ادامه «هاشم کرونی» با این مطلع شعر خود را خواند: «به هر در کوفتن دشواری دشنام را دیدم/ چهل سال از پی هم طعنه ایام را دیدم». «محمدحسین نعمتی» با 2 غزل عاشقانه و «حسن دلبری» نیز با این رباعی «حق داشت که روی ماه لک بردارد/ یوسف ز رخت مشق نمک بردارد/ با این همه شیرینی نام تو علی/ حق داشت لب کعبه ترک بردارد» شعرخوانیهای جلسه را ادامه دادند. «ناصر فیض» نیز آخرین شاعری بود که به شعرخوانی طنز پرداخت: «سهل است که استان بکنی یکشبه ده را/ با آتش کبریت کنی آب زره را». عبدالحمید رحمانیان، مرضیه مرادی، محسن رضوی، طیبه نیکو و مرتضی حیدریآلکثیر نیز از شاعرانی بودند که در این مراسم شعرخوانی داشتند.