بارسلونیسم یعنی امید تا آخرین لحظه!
لوئیز ماسکارو: میدانید که معجزه تنها یک بار رخ میدهد. بارسلونا هم از شانسش در بازی مقابل پاریسن ژرمن در نیوکمپ استفاده کرد. شکست دردناک مقابل یوونتوس در تورین با نتیجه 3 بر صفر به این معنی است که آنها باید حالا دعا کنند تا بازگشت رویایی دیگری برای آنها رخ دهد اما ایتالیاییها مانند فرانسویها نیستند. آلگری هم امری نیست. دفاع یونتوس در نیوکمپ عاجز نخواهد بود، خط دفاعی این تیم در نیوکمپ ضعیفتر از همیشه کار نخواهد کرد اما باید رویای بازگشت را دوباره در سر داشته باشیم. باید منتظر معجزهای باشیم که رخ دادنش تقریبا غیرممکن است. البته وقتی میخواهم این یادداشت را بنویسم از کلمه تقریبا بارها استفاده میکنم، چون بارسای واقعی همان بارسایی است که پیاسجی را 6 بر یک شکست داد. همان بارسایی که در نیمه اول بازی با سویا فوقالعاده بود. هرچند بارسای واقعی محو شده و از بین رفته است. اشتباه نکنید، صحبتم درباره تمام تداوم نداشتنهای فصل جاری نیست، بلکه درباره تحقیرهای هفتههای اخیر است؛ اول در بازی با مالاگا، از دست دادن لالیگا و حالا شکست مقابل یووه در تورین یا بهتر است بگوییم ناک اوت شدن در تورین. بارسلونیسم البته به این معنی است که باید روی کمترین ذرههای امید هم حساب کرد. این بار صحبتهایی که وجود دارد درباره ایمان این تیم است نه اعتماد به نفسش. همچنین این سوال هم وجود دارد که آیا خود بارسلونا هم از یوونتوس ترسیده است؟ نباید فراموش کنید که شانس حذف شدن بارسلونا در حال حاضر بیشتر از رخ دادن معجزه و بازگشت است. همانطور که گفتم در بارسلونا باید روی کمترین امیدها هم حساب کرد اما یک احتمال وجود دارد آن هم این است که این پایان چرخه بارسلونا و عصر این تیم باشد. البته این احتمال باید در پایان فصل بررسی شود. شروع بررسی هم باید با کادر فنی باشد، آیا بعد از این شکست باز هم اونزوئه بازمیگردد؟ لوئیز انریکه دوباره نقش اصلی تراژدی شکست در تورین است و به خاطر اشتباهاتش مورد انتقاد قرار گرفته است. او کاری کرد که تیمش در نیمه اول کاملا از استانداردهای خودش به دور باشد. بازی دادن به متئو بزرگترین اشتباه او در این بازی بود. مدافع فرانسوی یکی از دلایل اصلی گلزنی دیبالا بود. او هم در دفاع ناکارآمد بود و هم در حمله بیتاثیر. سرمربی تیم با تعویض او و به زمین فرستادن آندره گومز اشتباهش را قبول کرد و باعث شد تا ماسچرانو دوباره به دفاع بازگردد اما با بازگشت او هم مشکل بارسا حل نشد. پس خداحافظ لیگ قهرمانان؟ تقریبا، تقریبا، تقریبا.
حمله دایی به مدیران پرسپولیس
فرصتطلبی؟
محمد محقق: علی دایی زمان مناسبی را برای حمله به مدیران پرسپولیس انتخاب نکرد. او از 4 سال پیش سمتی در پرسپولیس ندارد و در حالی که بحرانهای مالی شدید باشگاه نفت تهران را در حال غرق شدن قرار داده، علی دایی بهجای تمرکز بر مشکلات تیم خود در مقام دفاع از عالیشاه و نوراللهی و حمله به باشگاه پرسپولیس درآمده است. حال اگر ظلمی شده و تهمتی زده شده اولا بازیکنان راسا میتوانند دفاع کنند ضمن اینکه وکیل حقوقی نیز دارند. دوم اینکه باشگاه متبوع آنها نیز جایگاه دفاع از نیروی خود را دارد. سوم اینکه موضع باشگاه پرسپولیس و کادر فنیاش بیان نشده است. نقد تند دایی و اتهامات زده شده به مدیریت پرسپولیس در حالی است که مدیران عملکرد موفقی داشتهاند و حمله دایی احتمالا با اقبال از سوی هواداران پرسپولیس مواجه نخواهد شد. البته مصاحبه دایی میتواند منشأ دیگری جز موضوع دو بازیکن یاد شده داشته باشد. 2 ماه پیش هم دایی انتقاد تند دیگری علیه طاهری و همراهانش مطرح کرد و ضمن اینکه طلب خود را خواست، گفت بهتر است آقای طاهری و همراهانش در همان حوزه صنعت خودرو فعالیت کنند و دست از سر پرسپولیس بردارند؛ حملهای که با اقبال عمومی مواجه نشد. حال درباره این ماجرا؛ عالیشاه و نوراللهی در کوران لیگ و وقتی پرسپولیس بعد سالها صدرنشین شده و جام قهرمانی را نشانه رفته بود در حالی که معافیت تحصیلی داشتند خود را مشمول سربازی کردند و به تیم تراکتورسازی که سایه به سایه به پرسپولیس در جدول و جدیترین و نزدیکترین رقیب آن بود پیوستند. تا جایی که کارشناسان باخت سنگین داربی را نیز ناشی از نبود بازیکن ذخیره برای کامیابینیا (نوراللهی) دانستند. تعریف و تعیین اینکه حرکت این دو بازیکن خیانت بوده یا نبوده مقولهای خاص است و نباید منجر به ایجاد جنگ رسانهای و تنش شده و قهرمانی پرسپولیس و زحمات هواداران، بازیکنان، مربیان و همه عوامل مرتبط را تحتالشعاع قرار دهد؛ کسانی که اکنون مظلومانه و با در پیش گرفتن سکوت محض نظارهگر این جنجالهای بچهگانه هستند.