سیدهآزاده امامی: در طول تاریخ حیات جمهوری اسلامی، این نخستینباری است که معاون اول یک رئیسجمهور برای دوره دوم دولت وی، علیه رئیس خود طغیان کرده و بهمثابه رقیبی در مقابل او قد علم کرده است!
شاید همین ابتدای کار ما را متهم کنند به سادهاندیشی و درنیافتن غایت اصلی نهفته در پس رفتار سیاسی دولتمردان دولت به اصطلاح تدبیر! راستش را بخواهید توفیری هم نمیکند؛ معاون اول دولت به هر نیتی وارد کارزار انتخابات شده باشد، خروجی آن یک پیام بیشتر نخواهد داشت؛ آن هم «ناکارآمدی و ناتوانی روحانی»!
حضور جهانگیری در عرصه رقابت برای انتخابات آتی 2 حالت بیشتر ندارد؛ یا حقیقتاً به قصد رقابت با روحانی اعلام کاندیداتوری کرده و مصمم است تا روز انتخابات بهمثابه رقیبی جدی در صحنه مانده و خود را در معرض آرای ملت قرار داده و گوشه چشمی هم به پیروزی داشته باشد، یا آنکه به تعبیر این روزها بابشده در قامت یک کاندیدای «پوششی»، یا «ضربهگیر» و «کمکی» به میدان آمده تا در مواجهه با منتقدانی که با دستی پر به کارزار انتخابات میآیند، چونان «سپر بلا»یی روحانی را تا حدی از گزند انتقادات پر و پیمان رقیب مصون بدارد.
در حالت اول و به فرض جدی گرفتن حضور جهانگیری بهمثابه رقیبی حقیقی، این حضور پیامی جز این نمیتواند داشته باشد که جناح سیاسی حامی روحانی با نگاهی واقعبینانه و فارغ از خودفریبی و غرور به کارنامه روحانی و رصد بازتاب این عملکرد و جایگاه حقیقی وی در افکار عمومی، به درستی به این باور رسیده است که با وجود کارنامهای چنین مشحون از ناکارآمدی نمیتوان و نباید به تداوم دولت روحانی برای 4 سال آینده «امید» داشت، از این روست که بر آن شده تا پیش از آنکه ملت دست رد به سینه آنها بزند، «تدبیر»ی دیگر بیندیشد عدم اقبال دوباره به روحانی را، این است که با به صحنه آوردن جهانگیری به نحوی تلویحی از کارنامه ناکارآمد روحانی اعلام برائت کرده، این پیغام را به ملت مخابره میکند که با معرفی گزینه جدید و جایگزین درصدد جبران مافات ناکارآمدی دولتی برآمده که به لحاظ اندیشگانی وابسته به ایشان است، تا به این ترتیب با جلب اعتماد دوباره ملت خود را از خطر حذف از صحنه سیاسی و از دست دادن قدرت نجات دهد. با اینحساب کاندیداتوری جهانگیری در عرصه انتخابات بیش از آنکه پیامی ایجابی و معطوف به خود وی داشته باشد، پیامی سلبی ناظر به «ناکارآمدی روحانی» و «عبور» حامیان وی از او دارد که طیف متبوع سیاسیاش را از چارهای دیگر اندیشیدن ناگزیر کرده است!
در حالت دوم و با فرض فرمالیته بودن حضور جهانگیری بهعنوان رقیبی جدی برای روحانی و لحاظ کردن غایت «ضربهگیر»ی بهعنوان دلیل اصلی کاندیداتوری وی، باز هم جز این برنمیآید که هواداران روحانی آن اندازه به ناکارآمدی و در نتیجه ناتوانی روحانی در دفاع از عملکرد خویش اذعان دارند و به این باور رسیدهاند که روحانی بهتنهایی از پس پاسخگویی به انتقادات وارد بر عملکرد خویش برنمیآید، که به منظور صیانت از وی بویژه در مناظرات انتخاباتی «سپر بلا»یی در قد و قامت «معاون اول» برای وی تدارک دیدهاند تا یار و یاور باشد او را در مصافی که حریفان با دست پر به میدان میآیند. روحانی ثابت کرده صرفا مرد تریبونهای یک نفره و میدانهای خالی از رقیب است و تنها در چنین فضایی قادر به ترکتازی است آن هم با زبان گزنده و آلوده به توهین و تحقیر منتقدان! همین که پس از گذشت 4 سال از دولت وی هنوز که هنوز است هیچیک از دولتمردان شهامت حضور در برابر منتقد نداشته و تنها و تنها در برنامههای یک طرفه قادر به تبیین و دفاع از دستاوردهای!!! دولت بودهاند، خود بزرگترین گواه این مدعاست که اگر حرفی برای گفتن و چنتهای به راستی پر داشتند، آنان را از حضور در برابر اندیشههای دیگر هراسی نبود! گذشته از آنکه فرستادن «کاندیدای پوششی» برای روحانی تمام رشتههای پیام تنها آمدن وی به ستاد انتخابات را که بهزعم ایشان حکایت از آن داشت که او یکتنه بقیه رقیبان را حریف است نیز پنبه میکند!
خلاصه! هر جور حساب کنی ورود جهانگیری به عرصه انتخابات پیامی جز «ناکارآمدی و ناتوانی روحانی» به همراه ندارد، و آنکه میپنداشتند قاتق نانشان است، میشود قاتل جانشان! مگر اینکه پیش از آغاز رقابت اعلام انصراف کند، که آن هم بعید است!