printlogo


کد خبر: 174552تاریخ: 1396/2/4 00:00
نگاهی به برخی اوصاف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله
عشق محمّد بس است و آل محمّد

جواد  خرمی: برخی ایام و سال‌ها به نام مبارک و باعظمت ختم رسولان، حضرت محمد بن عبدالله، سال «پیامبر اعظم» نامگذاری می‌شود؛ اگرچه فقط یک سال و یک روز اختصاص به آن حضرت ندارد؛ بلکه از آن جهت که او خاتم پیامبران است، هر سال و هر روز تا قیامت مربوط به اوست و کتاب آسمانی او ابدی و جاودانه است. اکنون فرصت مناسبی است برای تجدید عهد، و بازنگری و بازخوانی اوصاف و رفتار آن حضرت، به امید اینکه بتوان برای زندگی فردی و اجتماعی ره‌توشه‌های گهربار گرفت و با به کار بستن آن حیات دوباره و تازه یافت. آنچه پیش‌رو دارید نگاهی است اجمالی به اوصاف و ویژگی‌های آن حضرت.
الف- محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله از زبان قرآن
قرآن به عنوان کتاب جاوید و ماندگار الهی، عمیق‌ترین و جامع‌ترین توصیفات را از شخص باعظمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دارد.
1- خاتم رسولان
«ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبَا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبیّنَ وَ کانَ اللهُ بِکُلّ شَیْءٍ عَلیماً؛ محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است، و خداوند به همه چیز آگاه است».(1) در این آیه، آن حضرت به عنوان خاتم رسولان معرفی شده و سخن از ختم رسولان است نه ختم دیانت. حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «اِنّ الله عَزَّ ذِکْرُهُ خَتَمَ بِنَبیِّکُمُ النَّبیّنَ فَلا نَبیِّ بَعْدَهُ اَبَداً وَ خَتَمَ بِکِتابِکُمُ الْکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعْدَهُ اَبَداً؛ به‌راستی خدایی که یادش با عزت است پایان داد با نبی شما پیامبران را، لذا پس از پیامبر شما پیامبری نخواهد بود و خاتمه داد با کتاب شما (قرآن) کتاب‌ها[ی آسمانی] را، پس تا ابد کتابی بعد از قرآن نخواهد بود».(2) امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «جاءَ مُحَمَّدٌ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَجاءَ بِالْقُرآنِ وَ بِشَریعَتِهِ وَ مِنْهاجِهِ، فَحَلالُهُ حَلالٌ اِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ اِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ؛ محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد، پس قرآن را با شریعت و قانونش [برای مردم] آورد. پس حلال آن (قرآن) تا روز قیامت حلال و حرام آن [نیز] تا قیامت حرام است».(3) روایتی که ذکر شد به‌روشنی سخن برخی روشنفکران را که ختم رسالت را به معنای ختم دیانت و برچیده شدن بساط دین از جامعه گرفته است رد می‌کند؛ بنابراین دین و شریعت اسلام همچنان تا قیامت باقی است.
2- تواضع در برابر خدا و بندگانش
«مُحَمّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِداءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ تَریهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجودِ...؛ محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی و همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند، نشانه آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است».(4) آیه فوق ویژگی‌های متعددی را برای آن حضرت و برای مؤمنان بیان می‌کند از جمله: مهربانی نسبت به مسلمانان، شدت نسبت به کفار و مشرکان، اهل عبادت و نماز و رکوع و سجود، دنبال رضایت الهی بودن و نمایان بودن اثر عبادت و بندگی از سیمای‌شان.
3- دلسوزی و مهربانی
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما به سوی‌تان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رؤوف و مهربان است».(5) از مهربانی و دلسوزی آن حضرت است که وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می‌کردند، به جای نفرین می‌فرمود: «اللّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛ خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من] نادانند»!(6)
4- بشارت‌دهنده و انذارکننده
«یا اَیُّها النَّبیُّ اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی الله بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً؛ ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و انذارکننده! و تو را دعوت‌کننده به‌سوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی‌بخش!»(7) شخصی یهودی خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید و پرسید: راز اینکه تو را «محمد»، «احمد»، «ابی‌القاسم»، «بشیر»، «نذیر» و «داعی» نامیده‌اند چیست؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اَمّا مُحمَّد فَانّی مَحْمُودٌ فِی الْارْضِ وَ امّا اَحْمَدُ فَانّی مَحْمودٌ فِی السَّماءِ وَ امّا ابوالقاسِمِ فَاِنَّ الله یَقْسِمُ یَوْمَ الْقِیامَهِ قِسْمَةَ النّارِ فَمَنْ کَفَرَ بی‌مِنَ الاْوَّلینَ وَ الآخِرینَ فَفِی النّارِ وَ یَقْسِمُ قِسْمَهَ الْجَنّهِ فَمَنْ آمَنَ بی‌وَ اَقَرَّ بِنُبُوَّتی فَفِی الجَنَّهِ؛ اما محمد برای این است که من در زمین ستایش‌شده هستم و اما احمد، به‌راستی من در نزد آسمانیان ستوده شده‌ام. اما ابوالقاسم نامیده شدم چون خداوند در روز قیامت بخشی از آتش را جدا می‌کند، پس هرکسی از گذشتگان و آیندگان به من کفر بورزد در آتش خواهد بود، و بهشت را جدا می‌کند، پس کسی که به من ایمان آورده باشد و اقرار به نبوت و رسالت من کرده باشد، در بهشت خواهد بود».(8) حضرت در ادامه فرمود: «وَ امَّا الدّاعی فَاِنّی اَدْعُوا لنّاسَ اِلی دِینِ رَبّی وَ اَمَّا النَّذیرُ فَاِنّی اُنْذِرُ بِالنّارِ مَنْ عَصانی و اَمَّا البَشیرُ فَاِنّی اُبَشِّرُ بِالْجَنَّهِ مَنْ اَطاعَنی؛ اما داعی برای این است که من مردم را به سوی دین پروردگارم دعوت می‌کنم و اما نذیر برای این است که من کسانی را که نافرمانی‌ام کنند با آتش انذار می‌کنم و بشیر برای این است که کسی که مرا اطاعت کند، به بهشت بشارت می‌دهم».(9)
ب- رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از زبان خودشان
حضرت نه از باب تعریف و تمجید از خویش؛ بلکه از باب بیان واقعیات، اوصاف خویش را بیان فرموده است.
1- تربیت شده الهی
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اَنَا اَدیبُ اللهِ وَ عَلِیٌّ اَدیبی؛ من تربیت شده خدا و علی تربیت‌شده من است».(10)
2- رحمت الهی
حضرت فرمود: «اَیُّهَا النّاس اِنَّما اَنَا رَحْمَهً مُهْداهٌ؛ همانا من رحمت هدایت شده هستم».(11)
3- نتیجه دعای ابراهیم علیه‌السلام
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «انَا دَعْوَهُ ابْراهیمَ قالَ وَ هُوَ یَرْفَعُ القَواعِدَ مِنَ البَیْتِ، «رَبَّنا وَابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛(12)  من [نتیجه] درخواست و دعای [حضرت] ابراهیم علیه‌السلام هستم [آنگاه که] در حالی که پایه‌های خانه [خدا، کعبه] را بالا می‌برد، گفت: «پروردگارا در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز».(13)
4- برترین انسان
اگر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را عصاره خلقت و عالم هستی بدانیم، اغراق نکرده‌ایم. آن حضرت به این مطلب اشاره دارد؛ آنجا که می‌فرماید: «اَنا سیّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لا فَخْرَ؛ من آقای فرزندان آدم [و برترین آنها] هستم و افتخار[ی برای من] نیست».(14)  حضرت در جای دیگر ‌فرمود: «ما خَلَقَ اللّهُ خَلْقاً اَفْضَلَ مِنّی وَ لا اَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنّی؛ خداوند مخلوقی برتر از من نیافریده است و عزیزتر از من در نزد خداوند وجود ندارد».(15)
5- داناترین مردم
قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: «اِنَّ اَتْقاکُمْ وَاعْلَمَکُمْ اَنَا؛ به‌راستی باتقواترین و داناترین شما [نسبت به خداوند[ منم».(16)
6- پیشوای رسولان
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اَنا قائِدُ الْمُرْسَلینَ وَ لافَخْرَ وَ اَنا خاتَمُ النَّبییّنَ وَ لافَخْرَ وَ انا اَوَّلُ شافِعٍ وَ اوَّلُ مُشَفَّعٍ وَ لافَخْرَ؛ من پیشوای فرستاده‌شدگان هستم و افتخاری نیست، من خاتم پیغمبران هستم و افتخاری نیست، من نخستین شفاعت‌کننده و نخستین شفاعت‌شده هستم و افتخاری نیست».(17)
7- نخستین واردشونده
پیامبر عزیز خدا فرمود: «اَنا اَوّلَ وافِدٍ عَلَی الْعَزیزِ الْجَبّارِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ کِتابُهُ وَ اَهْلُ بَیْتی ثُمَّ اُمَّتی ثمّ اَسْأَلُهُمْ: ما فَعَلْتُمْ بِکِتابِ اللهِ وَ بِاَهْلِ بَیْتی؛ من همراه با کتاب خداوند (قرآن) و اهل بیتم اول واردشونده بر خداوند هستم. آنگاه امتم [وارد می‌شوند]، پس از امتم سوال می‌کنم: با قرآن و اهل‌بیتم چه کردید؟»(18)
8- هدیه‌های الهی
رسول خدا فرمود: «اُعْطیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطِهُنَّ نَبِیٌّ کانَ قَبْلی: اُرْسِلْتُ اِلَی الْاَبْیَضِ وَ الْاَسْوَدِ وَ الْاَحْمَرِ وَ جُعِلَتْ لِیَ الْاَرْضُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ اُحِلَّتْ لِیَ الْغَنائِمُ وَ لَمْ تَحُلَّ لِاَحَدٍ ـ اَوْ قالَ لِنَبیِّ قَبلی ـ وَ اُعْطیتُ جوامِعَ الْکَلِمِ؛ پنج چیز به من عطا شده است که به هیچ یک از انبیای پیش از من داده نشده است:
1- من به سوی همه جهانیان اعم از سفید و سیاه و سرخ فرستاده شده‌ام.
2- زمین برای من پاک (و پاک‌کننده) و سجده‌گاه قرار داده شده است [لذا مسلمانان هر جای زمین می‌توانند نماز بخوانند، بر خلاف ادیان گذشته که فقط در مرکز عبادت می‌توانستند عبادت کنند].
3- با رعب و ترس [در دل دشمنان در جنگ بدر و خیبر و...] یاری شدم.
4- غنائم [جنگی] برای من حلال شمرده شد، در حالی که برای هیچ‌کسی [یا هیچ پیغمبری قبل از من] حلال نبود. و به من [از طرف خداوند] جامع تمام سخنان داده شده است».(19)
9- رسالت جهانی
رسول خدا فرمود: «اَنا رَسُولُ مَنْ اَدْرکْتُ حَیّاً وَ مَنْ یُولَدُ بَعْدی؛ من رسول کسانی هستم که در زمان حیاتم آنها را درک کرده‌ام و کسانی که بعد از من به دنیا می‌آیند».(20)  و نیز فرمود: «بُعِثَ کُلُّ نَبیٍّ کانَ قَبْلیِ اِلی اُمَّتِهِ بِلِسانِ قَوْمِهِ وَ بَعَثَنی اِلیَ کُلِّ اَسْوَدَ وَ اَحْمَرَ بِالْعَرَبِیَّهِ؛ پیامبران قبل از من به سوی امت خود، با زبان قوم خود مبعوث شدند؛ ولی من به سوی [تمام جهانیان اعم از] سیاهپوست و سرخپوست با زبان عربی مبعوث شده‌ام».(21)
پ- پیامبر از زبان حضرت علی علیه‌السلام
حضرت علی علیه‌السلام نزدیک‌ترین فرد عالم هستی به پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ چرا که از کودکی در دامان او تربیت شده و با تمام خصوصیت‌های روحی و ویژگی‌های اخلاقی او آشناست، لذا هرچه درباره حضرت می‌گوید از سر شناخت و آگاهی، بلکه لمس و درک حضوری و عینی است. حضرت علی علیه‌السلام خود را از بردگان پیامبر می‌داند و می‌فرماید: «اِنَّما اَنَا عَبْدٌ مَنْ عَبیدِ مُحَمَّدٍ؛ به تحقیق من برده‌ای از بردگان محمدم».(22)
1- خدا برتر از او نیافرید
حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: «ما بَرأ اللهُ نَسَمَهً خَیْراً مِنْ مُحَمَّدٍ صلی‌الله‌علیه‌وآله؛ خداوند مخلوقی برتر از محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نیافریده است».(23)
2- مانند او ندیدم
حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «کَاَنَّ عَرَقَهُ فی وَجْهِهِ اللُّؤْلُؤ وَ لَریحُ عَرَقِهِ اَطْیَبُ مِنَ الْمِسْکِ الْاَذْخَر... لَمْ اَرَ قَبلَهُ وَ لابَعْدَهَ مِثْلَهُ؛ گویا عرق چهره‌اش چون لؤلؤ [و مرجان بود که بر پیشانی او می‌غلتید] و بوی عرقش همچون مشک ناب بود... هرگز مانند او، قبل و بعد از او ندیده‌ام».(24)
3- پاک‌ترین خوی و عادت
امیرمؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرماید: «حَتّی بَعَثَ اللهُ مُحمّداً شَهیداً و بشیراً وَ نَذیراً، خَیْرَ الْبَریَّهِ طِفْلاً و اَنْجَبَها کَهْلاً وَ اَطْهَرَ الْمُطَهَّرین شِیْمَهً؛ خداوند محمد را برانگیخت در حالی که گواه [اعمال مردم] و بشارت‌دهنده و انذارکننده بود. بهترین مردم در دوران کودکی، نجیب‌ترین مردم در دوران سالمندی، پاک‌ترین پاکان از نظر خوی و اخلاق بود».(25)
4- برخوردار از اراده و قدرت آهنین
یقینا انسانی که تحول عظیمی با نام اسلام در جهان بشریت ایجاد کرد، نمی‌تواند انسانی ضعیف‌الاراده و ناتوان باشد. حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «لا عَرَضَ لَهُ اَمْرانِ اِلّا اَخَذَ بِاَشَدِّهِما؛ دو کار بر او عرضه نشد مگر اینکه سخت‌ترین آن را انتخاب می‌کرد». (26)
5- طبیب دوار
در نهج‌البلاغه درباره پیامبر اکرم آمده است: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ اَحْکَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحْمی (اَمْضی) مَواسِمَهُ، یَضَعُ ذلکَ حَیْثُ الحاجَهِ اِلیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذنٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَهٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَهِ وَ مَوطِنَ الْحَیْرَهِ؛ پیامبر طبیبی است سیار که مرهم‌های شفابخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم‌ها را گداخته، آن را هرجا که نیاز باشد قرار می‌دهد؛ از قلب‌های کور، گوش‌های ناشنوا و زبان‌های لال. و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است».(27)
6- امان اهل زمین
وجود بابرکت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، امان اهل مکه و بلکه تمام اهل زمین بود. حضرت علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرماید: «کانَ فِی الْاَرْضِ امانانِ مِنْ عَذابِ اللّه وَ قَدْ رُفِعَ اَحَدُهُما فَدُونَکُمُ الْاَخَرُ فَتَمَسَّکُوا بِهِ: اَمَّا الْاَمانَ الَّذی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ الله صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ اَمَّا الْاَمانُ الْباقی فَالْاِسْتِغْفارُ قالَ الله تعالی «وَ ما کانَ اللّه لِیُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُون؛(28) دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود که یکی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید! اما امانی که برداشته شد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و امان باقیمانده، استغفار است،(29) که خدای بزرگ فرمود: خدا آنان را عذاب نمی‌کند در حالی که تو در میان آنانی، و عذابشان نمی‌کند تا آن هنگام که استغفار می‌کنند».
7- الگوی ساده‌زیستی
«وَ لَقَدْ کانَ فی رَسُولِ الله صلی‌الله‌علیه‌وآله کافٍ لَکَ فی الْاُسْوَهِ، وَ دَلیلٌ لَکَ علی ذَمِّ الدُّنیا وَ عَیْبِها، وَ کَثْرَهِ مَخازیها وَ مَساویها اِذْقُبِضَتْ عَنْهُ اَطْرافُها وَ وُطِئَتْ لِغَیْرِهِ اَکْنافُها، وَ فُطِمَ عَنْ رَضاعِها...؛ برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را اطاعت نمایی، تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی‌ها و عیب‌های دنیا و رسوایی‌ها و زشتی‌های آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سو از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله باز داشته و برای غیر او گسترانده شد. او از پستان دنیا شیر نخورد».30) امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در جای دیگر فرمودند: «پیامبر دنیا را کوچک می‌شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه می‌داد. آن را خوار می‌شمرد و در نزد دیگران خوار و بی‌مقدار معرفی می‌فرمود. او می‌دانست که خداوند برای احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. او دوست داشت زینت‌های دنیا از چشم او دور نگه‌داشته شود تا از آن، لباس فاخری تهیه نسازد یا اقامت در آن را آرزو نکند».(31)
----------------------------------
پی‌نوشت
1- احزاب/40
2- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج یک، ص 269، روایت 3، به نقل از محمدی ری‌شهری، منتخب میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، دوم، 1382، ص 495، روایت 6027
3- الکافی، ج 2، ص 17، حدیث 2
4- فتح/ 29
5- توبه/ 128
6- منتخب میزان‌الحکمه، همان، ص 499
7- احزاب/ 45 و 46
8- معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 52، ح 2، و منتخب میزان‌الحکمه، همان، ص 495
9- همان
10- مکارم‌الاخلاق، ج 1، ص 51، حدیث 19، و منتخب میزان‌الحکمه، ص 495
11- همان، ص 495، روایت 6030 و الطبقات الکبری، ج یک، ص 192
12- بقره/ 129
13- کنزالعمال، متقی هندی، حدیث 31833
14- بحارالانوار، ج 8، ص 48، حدیث 51
15- عیون‌اخبار الرضا، ج یک، ص 262، حدیث 22
16- کنزالعمال، حدیث 31991 و منتخب میزان‌الحکمه، ص 496
17- همان، ص 495
18- الکافی، ج 2، ص 600، حدیث 4 و منتخب میزان‌الحکمه، ص 495.
19- امالی شیخ طوسی، ص 484، حدیث 1059
20- الطبقات الکبری، ج یک، ص 191 و منتخب میزان الحکمه، ص 496
21- بحارالانوار، ج 16، ص 316، روایت 6
22- توحید صدوق، ص 174، حدیث 3
23- الکافی، ج یک، ص 440، حدیث 2 و منتخب میزان‌الحکمه، همان، ص 496
24- همان و الطبقات الکبری، ج یک، ص 410
25- نهج‌البلاغه، محمد دشتی، خطبه 105، ص 192
26- مکارم‌الاخلاق، ج یک، ص 61، حدیث 55 و منتخب میزان‌الحکمه، ص 496
27- نهج‌البلاغه، خطبه 108، ص 210
28- انفال / 33
29- نهج‌البلاغه، همان، حکمت 88، ص 642
30- همان، خطبه 160، ص 298
31- همان، خطبه 109، ص 208
منبع: مجله مبلغان، شماره 81
 


Page Generated in 0/0045 sec