printlogo


کد خبر: 174611تاریخ: 1396/2/6 00:00
نگاه قرآنی به حربه ترس‌آفرینی دشمن
سیاست رعب!

ابوالفضل  رجایی‌فرد*: یکی از ترفندهایی که دشمنان در جنگ- بویژه جنگ نرم- برای غلبه از آن بسیار بهره می‌برند، ارعاب است. اهمیت این ابزار را می‌توان از اعلامیه ارتش فرانسه در پی شکسته شدن سد «ماژینو» توسط آلمان‌ها فهمید: «ای سرباز! تانک‌ها و توپ‌ها و سلاح‌های دشمن، همه برای ترساندن تو است. هشدار! که اگر بترسی، سلاح در دستت بی‌خاصیت خواهد شد».(1) مقام معظم رهبری نیز در این باره می‌فرمایند: «یکی از ابزارهای ابرقدرت‌ها مرعوب کردن است. گاهی اوقات هیبت ابرقدرتی در مقابل ضعفا تأثیرش از سلاح بیشتر است».(2) نگاه به ادوار مختلف تاریخ از دریچه قرآن کریم بازگوکننده این امر در مواجهه مستکبران با انبیای الهی است. در آیات کریمه قرآن از این امر با واژگانی همچون رعب، خوف و رَهب یاد شده است.
رعب در لغت و اصطلاح
واژه «رعب» به معنای خوف و ترس است.(3)ترسی که قلب را پر می‌کند و شدیدترین حد ترس معنا شده است.(4) در اصطلاح نظامی، شیوه‌ای است در میدان جنگ در جهت تضعیف روحیه دشمن به منظور تزلزل در طرح‌ریزی و گرفتن تصمیم‌های منطقی و اجرای نقشه‌های جنگی تا جایی که دشمن را مجبور به عقب‌نشینی، تسلیم یا شکست کند.(5)
رعب در آیات قرآن کریم
بررسی کلام وحی نشان می‌دهد بحث از ارعاب و ترساندن در 2 جبهه حق و باطل وجود دارد.
الف- رعب در جبهه مؤمنان: نگاه به آیات الهی گواه آن است که وجود حربه هراس‌افکنی در جبهه اهل ایمان، نصرتی الهی است در جهت ظفر و غلبه بر دشمن؛ چنانکه رسول اکرم(ص) نیز بدان اشاره نمودند «نصرتُ بالرُّعبِ مَسیره شهرٍ»(6) و جنگ بدر «... سَأُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...»،(7) غزوه بنی‌قُریظه «...وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ‏ فَریقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً»(8) و جریان بیرون راندن یهودیان بنی نَضیر از مدینه «هُوَ الَّذی أَخْرَجَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ... وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْب‏...»(9) که در کلام وحی بدان اشارت رفته، نمونه‌های عینی تحقق این نصرت الهی است. البته نفوذ هیبت و ترس مؤمنان در دل دشمنان محدود به مواقع نبرد نیست بلکه استحکام ساختارهای درونی جامعه اسلامی که در امر پروردگار به افزایش قدرت «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه...تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُم‏»(10) چه به صورت تقویت بنیه نظامی و چه در قالب توانمندی‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی(11) برای مرعوب ساختن پیشدستانه دشمن معلوم و نامعلوم (منافقان)(12)متبلور است، وجه دیگری از این سنت الهی در جهت یاری مؤمنان است.
ب- ترس‌آفرینی در جبهه باطل: هدف از بعثت انبیای الهی از منظر قرآن کریم 2 امر اساسی است؛ یک، شناخت حق تعالی و قرب به سوی او و دیگر، برپایی نظام عدل در جامعه بشری،(13) بنابراین پیامبران در راستای تحقق این دو امر به ابلاغ رسالت میان امت‌ها قیام کردند و البته که تحقق این دو هدف مستلزم آن بود تا ایشان از یک سو به رویارویی با شرک و بت‌پرستی، جهل و ناآگاهی و ظلم و بیدادگری در میان مردم بپردازند و از دگر سو به مصاف فراعنه و نمرودیان زمان خویش در راه پیاده‌سازی اندیشه‌های توحیدی از طریق نفی نظام حاکم روند. به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری(ره) محال است یک نفر پیامبر واقعی از جانب خداوند برگزیده شده باشد و با این قبیل مسائل به مبارزه برنخیزد.(14) اگرچه این قیام بالطبع برای عده‌ای، بخصوص صاحبان قدرت و ثروت ناخوشایند بود، چرا که بقای خود را در تضاد با نهضت انبیا می‌دانستند از این رو به هماوردی همه‌جانبه با آنان روی آوردند و در این راه به جهت ممانعت از ایجاد و گسترش اندیشه‌های الهی از ابزارهایی نظیر استهزا، مجادله، تکذیب، تهمت و تهدید بهره گرفتند. یکی از شیوه‌های قدرت‌های شیطانی و مستکبر ارعاب و ترس‌آفرینی بود «إِنَّما ذلِکُم‏ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَه».(15) نگاه به سرگذشت رسولان الهی در قرآن کریم از ابراهیم خلیل(ع) تا خاتم پیغمبران حضرت محمد(ص) نشان می‌دهد استفاده از این حربه به طور ثابت در ادوار مختلف مورد استفاده طاغوتیان عالم قرار داشته است.  
 گروه‌های هدف در رعب‌افکنی
از تدبر و تعمق در آیات متعدد می‌توان دریافت 2 گروه، هدف اصلی هراس‌افکنی (ارعاب) دشمنان هستند.
الف- رهبران: نخستین گروهی را که مستکبران مورد ارعاب قرار می‌دهند، طلایه‌داران نهضت‌ها هستند. براساس آیات قرآن کریم، انبیا در صف مقدم این هجمه قرار داشتند. در واقع قدرتمندان و صاحبان نفوذ به دنبال آن بودند از طریق ارعابِ رهبران به شکل‌های مختلف مثل تهدید به زندانی کردن «قالَ فِرْعَوْنُ... لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ»، تبعید «لنخرجنّک یشعیب» و «لئن لّم تنته یلوط لتکوننّ من المخرجین»، تهدید به شکنجه «لئن لّم تنتهوا لنرجمنّکم وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ»، تهدید به سنگسار کردن و قتل «قالوا یشعیب... ولولا رهطک لرجمنک» و «قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسى»،(16) از ایجاد و گسترش دعوت آنان که ضد منافع‌شان بود جلوگیری به عمل آورند. از این رو بود که پیامبرانی همچون نوح(ع)، ابراهیم(ع)، لوط(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع)، پیامبر اسلام(ص) و دیگر انبیا در اثنای دعوت خود با ارعاب مخالفان‌شان مواجه می‌شدند.(17) همین مسائل در زندگانی امامان علیهم‌السلام نیز قابل رؤیت بود. در دوره معاصر هم امام خمینی(ره) که به تأسی از انبیا و ائمه اطهار در این راه قدم نهاد، ابتدا زندانی و سپس تبعید شد و در ابتدای پیروزی انقلاب، نقشه حذف ایشان (کودتای نوژه) در دستور کار مستکبران و ایادی آنان قرار گرفت.
ب- خواص: عالمان، سیاستمداران، روشنفکران و نخبگان و در یک کلمه، خواص یک جامعه در استمرار و قوام یک نهضت به وسیله جهت‌دهی فکری عامه مردم در راه رسیدن به اهدافش نقش مؤثری دارند. به همین دلیل است که یکی از گروه‌های هدف که همواره در معرض ارعاب جبهه دشمن واقع می‌شود، خواص جامعه هستند. این گروه در مواجهه با ترس مصنوعی دشمن 2 نوع عملکرد می‌توانند از خود نشان دهند؛ اقتدارگرایی و استقامت‌طلبی یا وادادگی. در قرآن کریم به هر دو دسته خواص و اثر آن بر عامه مردم اشاره شده است.
درباره خواص بصیر باید گفت گاه هشیاری نخبگان جامعه می‌تواند مسیر یک ملت را عوض کند. در این مورد در قرآن کریم به جریان ساحران فرعون می‌توان اشاره کرد. فرعون به دنبال آن بود تا از طریق خواصِ خود، به خنثی‌سازی اندیشه توحیدی حضرت موسی(ع) اقدام کند و از آنجا که بر تأثیرپذیری جامعه از خواص آگاهی داشت (18) لذا فراخوان عمومی داد تا مردم در هماوردی ساحران با موسی نبی(ع) حضور یابند(19) اما این اجتماع عمومی با ایمان آوردن سحره به حضرت موسی(ع) به ضرر دستگاه استکبار خاتمه یافت، لذا در همان مجلس فرعون برای جلوگیری از اثرگذاری این حرکت ساحران بر افکار عمومی دست به ارعاب خواص خود یعنی ساحران زد و آنان را به قطع دست و پا و به صلیب کشیده شدن تهدید کرد(20) اما استقامت ساحران در برابر ارعاب فرعون در جایگاه خواص جامعه، علاوه بر سعادت شخصی، تأثیر هدایتی بر مردم گذارد و جمعی را به پیروی از حضرت موسی(ع) رهنمون کرد.(21)
اما درباره دسته دوم یعنی خواص ضعیف‌النفس باید گفت گاه این افراد خواسته یا ناخواسته در جهت نقشه دشمن حرکت می‌کنند و بیشتر نگاه و امید دشمنان به این گروه از خواص جامعه معطوف است. نمونه آنان در جریان ورود قوم بنی‌اسرائیل به ارض مقدس در آیات قرآن اشاره شده است.(22) زمانی که قوم بنی‌اسرائیل به نزدیکی ارض مقدس (فلسطین) رسیدند؛ 12 نفر از نقبای بنی‌اسرائیل برای بررسی اوضاع شهر بدانجا رفتند. آنان قوم ساکن آنجا (عمالقه) را افرادی تنومند یافتند. در بازگشت اکثر این نقبا مرعوب این ویژگی ظاهری قرار گرفتند و این رعب مصنوعی را به سطح عموم بنی‌اسرائیل آوردند،(23) نتیجه این وادادگی از هیبت پوشالی عمالقه آن شد که بنی‌اسرائیل از فرمان موسی بن عمران(ع) مبنی بر ورود به ارض مقدس تمرد کردند و پیروزی و عزت حتمی و وعده داده شده الهی (الّتی کَتَبَ اللهُ لَکُم) را با ذلّت سرگردانی 40 ساله در بیابان «فَإِنَّها مُحَرَّمَه عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَه یَتیهُونَ فِی الْأَرْض»(24)–که نتیجه نافرمانی‌شان بود- عوض کردند. امری که نمونه تاریخی‌اش را می‌توان در رفتار منفعلانه خواص کوفه در قبال ارعاب عبیدالله بن زیاد جست‌وجو کرد که منجر به حادثه عاشورا شد.
 هدف از ارعاب دشمن
همانطور که قبلاً گفته شد مستکبران در درجه اول هدف‌شان از ارعاب، جلوگیری از شکل‌گیری و گسترش هرگونه حرکت ضد منافع‌شان بود لذا به تهدید رهبران می‌پرداختند اما اگر به هردلیل نمی‌توانستند مانع ظهور اندیشه توحیدی شوند، برای نابودی یا به انحراف کشاندن آن از طریق حربه ترساندن و هراس‌افکنی در جامعه، 2 هدف عمده را دنبال می‌کردند؛ یک هدف اولیه و یک هدف نهایی که هر دو بسیار حائز اهمیت است. هرچند امکان وجود اهداف دیگر نیز هست.
الف- هدف اولیه: صاحبان قدرت و ثروت در ابتدا در تلاشند خود یا از طریق نفوذی‌های خودی (منافقین)(25) و خواص ضعیف‌النفس، ترسِ خیالی را به سطح عموم جامعه سرایت دهند تا از راه دوقطبی‌سازی کاذب، به بخشی از نقشه خود که انشقاق جامعه است دست یابند، چرا که دوقطبی شدن جامعه برای دشمن به مثابه بازشدن دروازه یک دژ نفوذناپذیر به روی آنان است. به عبارت بهتر، جامعه متحد به مانند دو لنگه یک دروازه عمل می‌کند که تا وقتی در کنار هم قرار دارند (وحدت) مصونیت‌بخش قلعه از نفوذ اغیار است اما هرچه این دو از یکدیگر فاصله بگیرند (تفرقه) راه برای رخنه به قلعه و فتح آن هموار می‌شود. دقیقاً حرکت کردن یا حرکت دادن جامعه به فضای دوقطبی ساختگی با حربه ارعاب شرایط را برای نفوذ دشمن و عملیاتی کردن هدف نهایی‌اش مساعد می‌کند. نمونه عینی این مساله در عملکرد نقبای بنی‌اسرائیل در جریان ورودشان به ارض مقدس مشهود است. در واقع در آن جریان خواص مرعوب، با القای ترس دروغین، قوم بنی‌اسرائیل را به دو گروه منفعل «إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»(26) و متوکّل «فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا»(27) تقسیم کردند و کار را به تمرد و ذلت بنی‌اسرائیل کشاندند.
ب- هدف نهایی: مستکبران از ارعاب جبهه حق به دنبال آن هستند تا آنان را به رجعت از عقیده برسانند.(28) در واقع آنچه خیال ناآرام قدرت‌های شیطانی را برای همیشه به اطمینان پایدار بدل می‌سازد آن است که بتوانند نیروی محرکه قیام‌های توحیدی را از قلب مؤمنان بربایند که عبارت است از نیروی ایمان. از آن رو است که در قرآن کریم مخالفان انبیا و پذیرش عقیده حاکم و به تعبیر امروز مستکبران جهان، پذیرش نظم نوین جهانی را که به معنای دست برداشتن از ایمان (عقیده) است؛ شرط پایان مخاصمه‌ها اعلام می‌کنند.(29)
------------------------------
پی‌نوشت
1- اصول جنگ، ص123
2- بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 27/12/80
3- کتاب العین، ج2، ص130
4- تاج العروس، ج2، ص25
5- اصول جنگ، ص121
6- الخصال، ج1، ص201
7- بزودى در دل‌هاى کافران ترس و وحشت مى‏افکنم. [انفال:12؛ نک: تفسیر نمونه، ج7، ص106]
8- و در دل‌های‌شان رعب افکند؛ (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل مى‏رساندید و گروهى را اسیر مى‏کردید! [احزاب:26؛ نک: المیزان، ج16، ص301؛ مجمع البیان، ج8، ص551] .
9-او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‏های‌شان بیرون راند! و در دل‌های‌شان ترس و وحشت افکند. (حشر:2؛ مجمع البیان، ج9، ص387)
10- هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان‏]، آماده سازید!... تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را که شما نمى‏شناسید. (انفال:60)
11- تفسیر نمونه، ج7، ص220
12- المیزان، ج9، ص116
13- احزاب: 46-45؛ حدید:25؛ نک: مطهری، وحی و نبوت، ص34
14- همان، ص21
15- این فقط شیطان است که پیروان خود را مى‏ترساند. (آل‌عمران:175)
16- شعرا:29، 167؛ اعراف:88؛ یس:18؛ هود:91؛ غافر:26
17- ابراهیم:9،  مریم: 46، شعرا:167، اعراف:88، غافر:26، دخان:20، یس:18-13، نسا:157، انفال:30
18- شعرا:40
19- شعرا:39
20- اعراف:124، طه:71، شعرا:49
21- اطیب البیان، ج10، ص30
22- مائده:22-21
23- التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص486-485؛ جامع البیان، ج6، ص112-11؛ اطیب البیان، ج4، ص336
24- این سرزمین (مقدس)، تا 40 سال بر آنها ممنوع است؛ پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود. (مائده: 26)
25- آل‌عمران:173
26- مائده:24
27- همان:23
28- شعراء:167؛ مریم:46؛ یس:18
29- اعراف:88؛ ابراهیم:13
***
*فارغ ‌التحصیل کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی (علوم قرآن و حدیث) از دانشگاه تربیت مدرس


Page Generated in 0/0068 sec