عبدالحسین معززالملک، سردار معظم خراسانی، تیمورتاش سال 1258ش، در یک خانواده اشرافی خراسان بهدنیا آمد. در کودکی، توسط پدر به روسیه فرستاده شد. مدتی در عشقآباد و سپس در مدرسه نظامی پترزبورگ (لنینگراد کنونی) که ویژه فرزندان اشراف بود، به تحصیل پرداخت. تأثیر این دوران در شکلگیری شخصیت او چشمگیر بود، تا بدان حد که بهگفته دکتر قاسم غنی «تربیت ملی» نداشت.
پس از بازگشت به ایران، مدارج ترقی را به سرعت پیمود. سال 1327 ق. نماینده خراسان در دوره دوم مجلس شد. سال 1927ش. حاکم گیلان شد. سال 1300ش. در کابینه سوم مشیرالدوله (حسن پیرنیا) وزیر عدلیه و سال 1302ش. حاکم کرمان شد. در کابینه سوم و چهارم رضاخان سردار سپه (1304-1303 ش.) وزیر فوائد عامه بود و پس از جلوس رضاخان به سلطنت، از 1304 وزیر دربار پهلوی شد. تیمورتاش 3 دی 1311 دستگیر و 9 مهر 1312 در زندان بهطرز فجیعی کشته شد. گویا او را با تزریق مسموم و سپس خفه کردند. دکتر قاسم غنی درباره خصوصیات اخلاقی تیمورتاش مینویسد: «مرحوم تیمورتاش دو- سه ضعف داشت: فوقالعاده عیاش و شهوتران بود، شهوتران به حد افراط و چون چشمش به زنی میافتاد گویا تمام وجود و حواسش متوجه به چنگ آوردن آن زن بود و به چنگ هم میآورد زیرا تمام عوامل فتح زن در او جمع بود. در عالم مستی از هیچ زنی نمیگذشت، سفید، سیاه، خوب و بد برای او یکسان بود و زن را زود زود عوض میکرد... تیمورتاش فوقالعاده آزادیطلب بود. البته محرک آن همه آزادیطلبی و اباحه و حریت بعد از همه عوامل سطحی ظاهری و الفاظ و عبارات برمیگشت به همان حس شهوانی او... هرکس شکی در مباحث فـــروید دارد، تیمورتاش مشکلات او را برطرف میکند. از دیگر نـــواقص و ضعفهای تیمورتاش اعتیاد شدید به الکل بود؛ به حد افراط مشروب میخورد. دیگر آنکه قمارباز قهاری بود. تیمور دنیا و زندگی را قماری بیش نمیدانست. زن، جامه، مال، فرزند، زمین، آسمان، شغل، حیثیت، همه برایش قمار بود. قمارهای کلان و طولانی او معروف است. فوقالعاده عجول بود، در هیچ کاری مقتضیات زمان، مکان، غرائب و ظروف احوال را در نظر نمیگرفت. بالفطره مستبد و خودخواه بود. اطمینانی بیش از لزوم به خود داشت، مغرور شده بود». چرا و چگونه تیمورتاش وارد رابطه جاسوسی با سرویس اطلاعاتی شوروی «گپاو» شد؟! چنانکه از خاطرات فردوست، دکتر غنی، هدایت، فرخ و دیگران برمیآید، خصوصیات اخلاقی تیمورتاش عامل اصلی در ایجاد این رابطه بوده و در این میان زنبارگی نقش مهمی داشته است. «زن» نقطه ضعف مهم تیمورتاش بود و بعدها اینتلیجنسسرویس نیز از همین کانال به او نزدیک شد. «بوریس باژانوف» منشی پولیت بوروی حزب کمونیست اتحاد شوروی و استالین که سال 1928 به غرب پناهنده شد، در خاطرات خود جریان پیوستن تیمورتاش به سرویس جاسوسی شوروی را چنین مینویسد: «خوشتاریا در یکی از ملاقاتها به پیاتاکوف گفت: آیا دولت شما میپذیرد- البته در مقابل مزد عالی و قابل توجه- که یکی از وزیران بسیار برجسته و متنفذ دولت ایران که دوست نزدیک شاه است، به خدمت شما درآید و در زمره مأموران دولت شما قرار گیرد؟ پیاتاکوف در پاسخ اظهار داشت: این مطلب به خودی خود بسیار جالب است ولی شرط شما چیست؟ خوشتاریا مبلغ این همکاری را ذکر کرد و در ضمن خواست که جز پیاتاکوف و اعضای پولیت بوروی حزب کمونیست اتحاد شوروی هیچ کس نباید از هویت چنین شخصی آگاه گردد... مسکو درباره مسائل جزئی تیمورتاش را ناراحت نمیکرد. او تنها اطلاعات بسیار مهم و مسائل سیاسی بسیار عمده دولت ایران را در اختیار مسکو قرار میداد». آقابکوف، رئیس سرویساطلاعاتی شــوروی در ایران، در خــاطــرات خـود مینویسد: «تیمورتاش مرد مقتدری است و در ایران هیچ کس از حیث اقتدار به پای او نمیرسد. مشارالیه در شاه ایران خیلی نفوذ دارد و میتواند در مواقع لزوم نظر پادشاه ایران را به کلی تغییر دهد و منافع شوروی را تامین کند. روابط من و تیمورتاش به اندازهای حسنه است که بدون نظر من عملی را انجام نمیدهد و هرچه به او میگویم و دستور میدهم بدون چون و چرا و با یک شجاعت زائدالوصفی صورت میدهد. من تاکنون خدمتگزاری صدیقتر و بیباکتر از این شخص ندیدهام و معتقدم او تنها کسی است در ایران که میتواند کلیه نظریات سیاسی و اقتصادی شوروی را تأمین کند». ظاهراً از سال 1927 با فرار باژانوف به غرب سرویس اطلاعاتی انگلیس از ارتباط تیمورتاش با «گپاو» مطلع بود ولی با حوصله عجیبی تأمل کرد و تیمور تنها 5 سال بعد (1932) دستگیر شد. این «حلم» و «حوصله» که گاه به رضاخان نسبت داده میشود، قاعدتاً باید ناشی از دخالت مستقیم اینتلیجنس سرویس در مساله باشد که طی این مدت طولانی تیمورتاش را هدف عملیات پیچیده اطلاعاتی خود قرار داده بود و شاید از این طریق بر اسرار «گپاو» دسترسی داشت. تنها زمانی که عزل و دستگیری تیمورتاش ضرورت یافت و به افشای مستند او نیاز بود، طرح سرقت کیف و اسناد وی در شوروی اجرا شد. جالب اینکه این عملیات در بحبوحه مذاکرات نفت ایران- انگلیس به اجرا درآمد!
در تایید این ادعا یادداشت دکتر غنی شنیدنی است: «انگلیسیها پسیکولوژی افراد و جماعات را بهتر از هر قومی در نظر میگیرند و میفهمند و اضافه بر فهمیدن، ماشین اداری آنها طوری منظم است که نقشههای خود را بدون سروصدا و بهطور موقت میتوانند به کار ببندند. نتیجه را گرفتند. روسها به تیمور گرویدند و او را پذیرایی زیاد کردند. موجبات جلب تیمور هم در دست بود، روسی خوب میدانست، بهترین سالهای جوانی او در روسیه صرف شده بود. زنباز و عیاش بود. در خلال همه این احوال دایره اطلاعات و جاسوسی انگلستان جزئی و کلی قضایا را مستقیم و غیرمستقیم به اطلاع رضا شاه رسانید و به دست زن صاحبجمالی کیف محتوی مکاتیب تیمور را دزدیدند و از روسیه خارج کردند... شنیدم طی صحبتهای از روسیه [رضاخان] بهطور خیلی ساده و با ظواهر استعلام و استکلاء از تیمور میپرسد که قشون و قوای روسیه چطور است؟ او جوابهایی میدهد. خیلی ساده میگوید وزیر جنگ آنها کیست؟ میگوید وروشیلوف است. از خصوصیات او میپرسد و از جمله میپرسد به تفصیل او را دیدهای؟ تیمور عرض میکند بلی! در مجالس پذیرایی که سایر وزرا بودند او را دیده و با او همسخن شده است. در حالیکه رضا شاه بهوسیله عمال بریتانیایی خود خبر داشت که تیمور با وروشیلوف بهطور خصوصی هم ملاقات کرده است». بر اساس خاطرات آقابکوف، اینتلیجنس سرویس از نقطه ضعف بارز تیمورتاش، یعنی زنبارگی و حتی عدم مقاومت مطلق در برابر زن، استفاده کرد. یک دختر آسوری که مأمور انگلیس بود، بهنحوی تیمورتاش را مجذوب کرد که او را با خود به همه جا میبرد و حتی در مسافرتهای مسکو به عنوان «منشی مخصوص» خود معرفی میکرد. سال 1311 تیمورتاش پس از مذاکراتی با مقامات لندن بر سر مساله نفت، از راه روسیه به ایران بازگشت و سر راه در مسکو توقف داشت. در این سفر، جامهدان حاوی همه اسناد محرمانه شخصی او و مقامات مسکو توسط دختر آسوری به سرقت رفت و تصویر آن در اختیار رضاخان قرار گرفت و در بازگشت به تهران، در 3 دی بازداشت شد. بلافاصله خبر گم شدن جامهدان تیمورتاش و دستگیری او در روزنامه تایمز لندن چاپ شد و به علت شهرت جهانی تیمورتاش، انعکاس بینالمللی یافت. در ایران، علت دستگیری تیمورتاش «ارتشا» اعلام شد، هرچند تایمز به رابطه او با شوروی اشاره صریح کرده بود. تیمورتاش مدتها در باغ وسیع و خلوت خود در جاده پهلوی بازداشت بود و تحت بازجویی مستمر قرار داشت و رضاخان شخصاً بدانجا رفت و آمد میکرد. او 4 تیر 1312 در یک محکمه علنی به اتهام «ارتشا» محاکمه شد. به گفته مهدی بامداد، در محاکمه، تیمورتاش هیچ شهامتی از خود نشان نداد و چندین بار گریست! تیمورتاش در این دادگاه به جرم دریافت رشوه از حاج امینالتجار اصفهانی به 5 سال زندان محکوم و به زندان قصر منتقل شد. 7 مهر1312، کاراخان، قائممقام کمیسر خارجه شوروی (معاون وزارت خارجه) به تهران آمد و در ملاقات با رضاخان تقاضای عفو تیمورتاش را مطرح کرد. رضاخان که قبلاً نیت کاراخان را از این سفر میدانست، پاسخ داد: «گویا حال مزاجی تیمور چندان خوب نیست و شاید مرده باشد، در صورتی که زنده باشد، بسیار خب، فکری در این باب میکنم.» 10 مهر با صحنهسازی قبلی و با اصرار فراوان سرلشکر آیرم، رئیس شهربانی وقت، کاراخان برای بازدید به زندان قصر برده شد و در آنجا برای او مشخص شد که روز قبل تیمورتاش مرده است! بعدها رضاخان در روزهای شهریور 1320 علت هراس شدید خود را از روسها، انتقامگیری آنها از ماجرای سفر کاراخان عنوان میکرد. تاریخنگاران درباری میکوشیدند علت دستگیری تیمورتاش را «ارتشا» و قتل فجیع او را «مرگ طبیعی» قلمداد کنند. و حتی سناتور ابراهیم خواجهنوری در کتاب بازیگران عصر طلایی که با نیت چهرهآرایی حتیالمقدور رضاخان نگاشته شده، قتل تیمورتاش را «خودکشی» جلوه میدهد!
سیدمهدی فرخ (معتصمالسلطنه) که از دوستان تیمورتاش بود و در خاطرات خود از او به عنوان «مرد شیکپوش و زیبای ایران» یاد میکند، میکوشد تیمورتاش را از اتهام جاسوسی تبرئه کند و ماجرای تیمورتاش را توطئه انگلیسیها علیه او به خاطر قرارداد نفت قلمداد کند. حال آنکه مسافرت کاراخان به تنهایی دلیل بارزی است بر ارتباطات پنهان تیمورتاش با شورویها. جالبتر اینجاست که پروفسور «میخائیل ایوانف» مورخ شوروی که در سالهای جنگ دوم جهانی کارمند سفارت شوروی در تهران بود و از مأموران مهم اطلاعاتی شوروی بهشمار میرفت نیز میکوشد برای تیمورتاش وجهه ملی کسب کند. او قتل تیمورتاش را ناشی از تلاش او برای افزایش سهمیه نفت ایران قلمداد میکند:
«...در همان زمان با شخصیتهای دولتی ایران که خواهان قطع نفوذ کمپانی انگلیس بودند، تسویهحساب شد و همه آنها مورد تعقیب و فشار قرار گرفتند. برای نمونه میتوان از تیمورتاش نام برد که خواهان افزایش سهم ایران از درآمد نفت بود».
درباره تیمورتاش قضاوتهای گوناگونی شده و میشود. از جمله، مهدی بامداد مینویسد: «تا وقتی که پشتیبان وی دولت فخیمه انگلستان بود همهکاره و شخص دوم مملکت، بعد از پهلوی، محسوب میشد، ولی زمانی که با دولت شوروی سروسری پیدا کرد، به مجازاتی رسید که هرگز گمان نمیبرد» و براستی نیز باید با این قضاوت تاریخی «مخبرالسلطنه هدایت» درباره تیمورتاش موافق بود: «چه بحث بر سر کسی که نداند چه میگوید و چه میکند، در گیلان اتومبیل برمیگردد، جمعی بیگناه به دار آویخته میشوند. انماالخمر و المسیر رجس من عمل الشیطان، وای به آن که تریاک هم ضمیمه شود!»
منبع: فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، انتشارات اطلاعات