printlogo


کد خبر: 175211تاریخ: 1396/2/19 00:00
نفس عمیق عبدی‌پور با «تیک‌آف»

محسن جندقی: «تیک‌آف» ساخته احسان عبدی‌پور یک اثر متفاوت در سینمای ایران محسوب می‌شود و مخاطب می‌تواند از یک فیلم خوش آب و رنگ که جنگ اضداد است لذت ببرد. عبدی‌پور در فیلم سابق خود «تنهای تنهای تنها» نشان داد که از کلیشه بیزار است و علاقه‌مندان وی باید منتظر غافلگیری‌های وی باشند. در فیلم نخست، با توجه به بوشهری بودن عبدی‌پور و اشراف کاملش بر منطقه و داشتن اطلاعاتی درباره ارتباط ایرانی‌ها و روس‌های شاغل در انرژی اتمی، فیلم «تنهای تنهای تنها» متولد شد. در آن فیلم رنجرو، نوجوان خیالباف بوشهری، قهرمان داستانی شده بود که برای رده بزرگسالان بود. حالا و در فیلم «تیک‌آف» گویی همان رنجرو بزرگ شده و قهرمان داستان و موقعیتی جدید می‌شود.  تیک‌آف غافلگیری‌های فراوانی برای مخاطبان دارد؛ از لهجه بوشهری مصطفی زمانی تا نشان دادن و تفکر امروزی و نوین آدم‌های دیروزی؛ از اقدامات شبه‌آنارشیستی جوانان فیلم تا دعا خواندن و تاکید بر آن؛ از آرزوی رفتن به خارج و دلتنگی شبه‌قهرمان خارج‌رفته برای داخل! در این فیلم مصطفی زمانی که گفته می‌شود برای بیان لهجه بوشهری چند ماه در بوشهر به سر می‌برده، یکی از بازی‌های درخشان خود را ارائه می‌دهد اما غافلگیری اصلی بازی قابل‌قبول رضا یزدانی، خواننده مطرح پاپ بود. رضا یزدانی موفق شده شخصیت محوری و خاکستری «تیک‌آف» را به بهترین شکل ممکن ارائه دهد. یزدانی اگر باهوش باشد براحتی می‌تواند در سینما مانند حوزه موسیقی بدرخشد. در ساختار فیلم همه‌چیز سر جای خودش است اما پگاه آهنگرانی که نقش اول زن فیلم را بازی می‌کند در بسیاری از زمان‌ها لهجه بوشهری یادش می‌رود و تحت تاثیر دیالوگ‌ها قرار می‌گیرد. البته گریم بسیار خوب موجب شده آهنگرانی در نقش یک دختر جنوبی باورپذیر باشد و در کل بازی خوبی ارائه می‌دهد. با توجه به سختگیری‌ها و اخلاق عبدی‌پور که از وی سراغ داریم، آهنگرانی باید بر سر موضوع لهجه جنوبی خیلی کارگردان را اذیت کرده باشد که وی راضی به تایید این سکانس‌ها شده است. کارگردانی کار تقریبا بدون ایراد بوده و تدوین آن هم به فیلم جذابیتی دوچندان بخشیده است. در «تیک‌آف» به‌درستی دقایق آخر داستان در ابتدا نشان داده و فضای معمایی بخوبی ایجاد می‌شود و مخاطبان باید صبر داشته باشند تا به تک‌تک پرسش‌های آنان پاسخ داده شود. محتوای «تیک‌آف» بسیار هوشمندانه چیده شده و مخاطب را تا پایان با خود به آسمان‌ها می‌برد. جالب اینکه اوج قصه همان دقایق پایانی است و کارگردان در همان اوج مخاطب را رها می‌کند! «تیک‌آف» قصه چند جوان شکست‌خورده و سرخورده است که در بیم و امید آینده قرار دارند اما گویا قرار نیست یک روز خوش ببینند. در این گیر و دار خود آتش به پا می‌کنند و در این آتش می‌دمند. این اتفاق با حضور یک میهمان ناخوانده و در عین حال عزیز رخ می‌دهد و لحظات نفسگیری را برای مخاطبان خلق می‌کنند. جالب اینکه کسی باعث ایجاد هیجان و اقدامات شبه‌آنارشیستی می‌شود که دنیادیده است و با کار روی کشتی فرصت جهانگردی پیدا کرده است. او به شخصیت‌ها و مخاطبان فیلم به صراحت می‌گوید من همه جا را دیده‌ام و خبری نیست و اگر می‌خواهید کاری انجام دهید باید در همین زمان و مکان آن را انجام دهید. کارگردان اصلا اجازه نمی‌دهد تماشاگران «تیک‌آف» خسته شوند و با خلق صحنه‌های ناب سینمایی و حتی یک کلیپ زیبای موسیقی ترکیبی از سازهای فولکلور و نوین هیجان را به مخاطبان منتقل می‌کند.
همین موسیقی ترکیبی هم یکی از نشانه‌های تفکرات گوناگون عبدی‌پور است؛ او یک کارگردان امروزی است که تمام تکنیک‌های روز سینما را رعایت می‌کند و در عین حال عاشق سنت است و حتما حتما هم تاکید بر جنوبی بودن خود دارد. همه اینها موجب می‌شود درجه جذابیت فیلم‌‌های عبدی‌پور افزایش چشمگیری پیدا کند. در فیلم وی براحتی می‌توانید یک پیرمرد ملبس به زیرپوشی را ببینید که در اروپا کنسرت متالیکا رفته و آن را تجربه کرده و بعد از آن تصمیم گرفته دیگر چنین موسیقی‌ای را گوش ندهد؛ یا در «تیک‌آف» می‌توانید ببینید که شیشه یک عینک‌فروشی‌ای که به تحقیر مشتری خود می‌پردازد خرد شود و مخاطب دلش خنک شود؛ یا می‌توان دید که به زور رفاقت و معرفت چند جوان یک نفر را مجبور به خوردن یک لیوان بنزین می‌کنند؛ یا می‌توان دید که هواپیمایی سرقت می‌شود تا آدرنالین مخاطب به بیشترین حد ممکن برسد.
باید اعتراف کرد که «تیک‌آف» یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های روی پرده است و شاید بتوان آن فیلم را نفس عمیق دهه 90 دانست؛ نفس عمیقی که در دهه 1370 غوغا به پا کرد و حالا قرار است «تیک‌آف» با رقیبان بسیار زیاد دهه 90 نیز غوغا به پا کند؛ چیزی که عبدی‌پور نشان داده می‌تواند از پس آن برآید.


Page Generated in 0/0124 sec