printlogo


کد خبر: 175511تاریخ: 1396/2/25 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با اسماعیل آذر، استاد ادبیات و زبان فارسی به بهانه روز بزرگداشت فردوسی
با ادبیات به تولید ملی کمک کنیم

در طول سالیان درازی که از عمر این کشور پهناور می‌گذرد، بعید است نامی به اندازه شعرای آن جاودان مانده باشد. سعدی، حافظ، خیام و در راس آنها فردوسی نام‌هایی است که در خاطره جمعی ایرانیان حک شده است. شاعرانی که در عین دینداری، طبع لطیف و زبان فصیح‌شان عامه مردم را متاثر از خود ساخته است. در این میان شاهنامه نیز به عنوان سند هویت ایرانیان در هر مناسک و آیین و دورهمی‌ در میان مجلس می‌درخشید و کودکان در خیال رستم شدن، بزرگ می‌شدند. اما چند صباحی است که دیگر فردوسی و شاهنامه‌اش از سکه افتاده‌اند  و زبان فارسی نیز از هجوم تکنولوژی‌های جدید در امان نمانده است. کودکان دیگر از رستم و زال خبر ندارند و به جایش سوپرمن‌ها بر رخت و زبان‌شان جلوه‌نمایی می‌کند. به گزارش «وطن امروز»، اسماعیل آذر از جمله ادیبان و اساتیدی است که تعهد او به زبان و فرهنگ فارسی زبانزد نخبگان و عامه مردم است. اگرچه ایشان در برنامه مشاعره تبدیل به چهره رسانه‌ای شدند اما سالیان دور و درازی است که دغدغه زبان و هویت ایرانی ایشان را به این ورطه کشانده است. به مناسبت 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی با ایشان به گفت‌وگو نشستیم و وی از ادب و هنر فارسی و دغدغه‌ها و کارهای معاصرش گفت.
اسماعیل آذر درباره چرایی روی برگردانی بخشی از جامعه از ادبیات کهن فارسی، گفت: در تمام رشته‌ها اگر اصولی درست باشد، از آنجایی که اصول کهنه و نو ندارد، حفظ می‌شود. ادبیاتی که اصولش درست باشد کهنه و نو ندارد. هزار سال دیگر هم حافظ حافظ است و فردوسی فردوسی است.  اما اینکه چرا در زمانه ما به این ادبیات کهن روی نیاوردند، دلایلی دارد. در گذشته این همه تفریح و سرگرمی نبود و مردم به رمان و قصه   و داستان روی می‌آوردند اما امروز با وسایل ارتباط‌جمعی جدید مثل فضاهای مجازی این فرصت از آنها زائل شده است. ما نباید این فرصت زائل شده را به تماشا بنشینیم. ما به جای خیلی از برنامه‌ها در صدا و سیما می‌توانیم فردوسی‌خوانی بگذاریم. بچه‌ها بیایند، فردوسی بخوانند و جایزه بگیرند. قصه‌گویی‌شان را راه بیندازیم. در روزنامه‌های ما صفحه‌های ورزشی‌شان پرملات است و مطالب زیادی می‌نویسد. عمدتا مطالبی که هیچ گرهی را از مردم باز نمی‌کند. چقدر از صفحات روزنامه‌های ما خرج هنرپیشه‌هایی می‌شود که هنرمندان تراز اول هم نیستند و بحث‌هایی درباره آنها مطرح می‌شود که به هیچ دردی نمی‌خورد؟ این فضا باید تغییر کند.
وی در رابطه با اتفاق‌های مثبتی که می‌توان در حوزه ادبیات رقم زد، می‌گوید: کسانی که در روزنامه‌ها و مصادر دیگر زحمت می‌کشند باید متخصص باشند. ما اگر سرمایه‌‌گذاری نکنیم و آدم‌های متخصص را در این حوزه استفاده نکنیم، طبعا زبان ادبیات ما تحلیل خواهد رفت.  یک روزی علی‌اصغر حکمت این کار را می‌کرد و نماینده فرهنگی ما در هند بود. این روزها اگر کسی را در هند می‌فرستیم حتما نباید از حکمت کمتر باشد. این را به عنوان مثال عرض می‌کنم و اطلاعی ندارم الان چه کسی در آنجاست. هرکسی هست طبعا زحمت می‌کشد و مورد احترام است. اینکه ما از شکوه ادبیات‌مان فاصله گرفتیم به خاطر فاصله گرفتن مصادر کار از این حوزه است. مصادر کار را نادیده می‌گیرند. مجله‌ها، روزنامه‌ها و رسانه‌ها باید بیشتر به ادبیات توجه کنند. مثلا اینکه یکی شبیه مسی پیدا شده است، به چه دردی می‌خورد؟ اگر فلان ورزشکار دوستدارانی دارد، بنویسند، اما ادبیات را مغفول نکنند. البته این خبرها تولید کردنش هزینه‌ای ندارد اما ادبیات است که متخصص می‌خواهد. مثلا من قرار است در رادیو برنامه‌ای داشته باشم، خب کسی که آنجا مقابل من می‌نشیند حتما باید از من باسواد‌تر باشد که با هم بحث را پیش ببریم.
این استاد ادبیات فارسی، با اشاره به زحماتی که رسانه‌ها برای غنای ادبیات فارسی می‌کشند، افزود: همین قدر که شما این آتش را روشن می‌کنید به تدریج این آتش برافروخته خواهد شد و کسان دیگری خواهند آمد و به این موضوع خواهند پرداخت.
اسماعیل آذر با اشاره به فعالیت‌های شخصی‌اش در حوزه ادبیات اضافه کرد: صداوسیمای ما برای کارهای فرهنگی آغوش باز کرده اما دیگران نمی‌آیند. من به عنوان یک معلم با همه ارتباط دارم و با آغوش باز خدمت‌شان رفتم. یک خبری هم خدمت شما عرض کنم. من تصمیم گرفتم به مدارس بروم و از دوره راهنمایی و دبیرستان برای آشنایی بچه‌ها با ادبیات تلاش کنم. جمعه سفر کردم به اصفهان و به مدرسه‌ای رفتم. بچه‌های 14-13 ساله زیادی جمع شدند؛ سکوت و توجه اینها ستودنی بود. من وقتی برای‌شان از زندگی و آینده گفتم. وقتی سر چشمه ادبیات بردم‌شان، محال است که روی آنها تاثیر نگذاشته باشم. من رفتم آنجا و ماه بعد و هفته بعد هم به مدارس دیگری خواهم رفت. تا جان دارم برای بچه‌ها این کار را خواهم کرد. هیچ حقوقی هم برای این کار دریافت نمی‌کنم،  چرا که برای بیگانگان که این کار را نمی‌کنم. برای کشور خودم این کار را انجام می‌دهم. ما باید به مدرسه‌ها برویم. از ابتدایی و راهنمایی شروع به آموزش کنیم. پهنای ذهن آنها را با پهنای ادبیات خودمان گره بزنیم. فکر می‌کنم بتوانم جواب هم بگیرم، چون با تمام وجودم و با نیت‌ خیر برای انجام این کار پیش می‌روم. من می‌توانم برنامه بدهم و با کمک همکاران دیگر می‌توانم کارهای مفیدی انجام دهم. مدت‌ها پیش و بعد از صحبت با مسؤولان همراه اول و به کمک دانشگاه شریف که برنامه‌های تلفن همراه را می‌نویسند و می‌سازند، قرارشد مثلثی برای ادبیات تشکیل بدهیم و بهره‌ای از آن را به صداوسیما ببرد. اما زیرمجموعه‌های‌شان همراهی نکردند. با اینکه به ایشان گفته شد رئیس شما موافقت کردند که ما برای ادبیات کاری بکنیم اما زیرمجموعه‌ها کمک نکردند.
این شاعر و استاد ادبیات در توضیح کارهایی که داوطلبانه و به طور شخصی در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها برای دانش‌آموزان صورت می‌دهد، اینطور توضیح داد: من هر مدرسه‌ای می‌روم، تعدادی کتاب‌ می‌خرم و همراه با تعدادی از کتاب‌های خودم را به اینها اهدا می‌کنم و از آنها می‌خواهم که بخوانند. مختصر مولوی، مختصر گلستان، مختصر شاهنامه و کتاب‌های دیگر را می‌برم و به اینها اهدا می‌کنم تا بخوانند. اما اگر روزی در محلات هم بدانم که این کار مفید است، حتما این کار را خواهم کرد.
وی درباره وضعیت سابق و فعلی ادبیات کهن ایرانی و تاثیر آن در جهان نیز گفت: در قرن نوزدهم  تمام اروپا سر سفره ما می‌نشستند. من کتابی دارم به عنوان «ادبیات ایران در جهان». این کتاب درباره قرن نوزدهم صحبت می‌کند. مدارس فراوانی در فرانسه و نقاط دیگر اروپا ایجاد شد که 4 زبان را تدریس می‌کردند؛ عربی، عبری، ترکی و زبان فارسی. شخصیت‌های زیادی در دنیا رفتند و زبان فارسی را در این مدارس یاد گرفتند تا با ادبیات ما آشنا شوند. شخصیت‌هایی مانند سیلوستر دوساسی، سرویلیام جونز، براون و نیکلسون، اینها در مسیر ادبیات ما بسیار زحمت کشیدند. جای پای ادبیات ما بدون استثنا در تمام آثار قرن نوزدهم اروپا هست. اما پس از مشروطه این قضیه برگشت. تا مشروطه اروپا تحت تاثیر ما بود. از مشروطه به بعد با آمدن شعرهای تی اس الیوت، ژان پل سارتر، نرودا، ناظم حکمت و بقیه، ادبیات ما متاثر شد. با ظهور نیما یوشیج و شعر نو و شیوه‌های نو، علاماتی که از ایران به اروپا می‌رفت، عکسش اتفاق افتاد. درست است که ادبیات‌ نقاط مختلف جهان باید با هم ارتباط داشته باشند اما این تاثر برعکس شد و حتی شهریار هم نوشت که من یک شاعر رمانتیک هستم و شاعران دیگر ما پیرو این سبک شدند و شعرهای‌شان آب و رنگ رمانتیسیسم را داشت. امروز که ما باید با ترجمه دنیا را بگیریم، خیلی داریم سستی می‌کنیم. ترجمه‌های ما می‌تواند کارساز باشد.
اسماعیل آذر با اشاره به اینکه می‌توان از ادبیات و فرهنگ برای اقتصاد مقاومتی کشور بهره برد، گفت: بگذارید یک مثالی بزنم. در قرن اخیر یک شخصیت آمریکایی ترجمه‌ای از مولوی را برداشت و برگرداند. چندین میلیون فروش داشت در آمریکا. ما از این راه می‌توانیم برای کشور ایجاد درآمد بکنیم. ما باید در آینده‌ای نزدیک ترجمه‌ای از مولوی به دست بدهیم درباره نیاز انسان امروز و دنبال این هستیم در آکسفورد این را چاپ کنیم. بدانیم که از فرهنگ‌مان هم می‌توانیم درآمدزایی کنیم. خیلی دلم می‌خواهد در زمینه اقتصاد مقاومتی کاری بکنم. اول اندیشه و بعد هم عمل. کمی باید به ما کمک شود و تسهیلاتی داده شود. ما از طریق ادبیات حتما می‌توانیم به تولید ملی کمک کنیم. مردم مومن و علاقه‌مند و مشتاق و عاشقی هستند که باید آنها را در فرآیندی با این ادبیات آشنا کرد.
این استاد ادبیات با اشاره به روز بزرگداشت فردوسی به نقل‌قولی از امام محمد غزالی از حکیم طوس اشاره کرد و ادامه داد: اجازه دهید یک نقطه از هزاران سطر از فردوسی بیان کنم. یک روز ابوحامد امام محمدغزالی که یک فیلسوف اسلامی است، روی منبر رفت و گفت: ‌ای مردم! یک عمر است شما را نصیحت می‌کنم و فقه می‌گویم و از دین می‌گویم. امروز می‌خواهم بگویم همه حرف‌هایی که من زده‌ام را همشهری‌ام فردوسی در 2 بیت خلاصه کرده است و این دوبیت را بالای منبر خواند:
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
فردوسی در همین 2 بیت همه عصاره دین را بیان کرده است. از آخرت صحبت می‌کند، از توحید و از نیکی و رستگاری می‌گوید. این 2 بیت را هرکس می‌خواند، هم لذت می‌برد و هم یاد می‌گیرد.


Page Generated in 0/0057 sec