printlogo


کد خبر: 177028تاریخ: 1396/3/29 00:00
تحریریه بی‏وطن امروز

بهزاد توفیق
با نوک خودکار، محکم کوبیدم به همان جای همیشگی و بلند گفتم:«الووووو... اینجا اتاقِ خبرِ یا حمومِ زنونه؟!» مهندس انجیرخوار عینک دودی‏اش را بالا برد و زُل زد به من. هنوز نفهمیدم با کدام سرویس جاسوسی کار می‏کند ولی محل‏اش نگذاشتم و ادامه دادم: «به جای تشکیل جلسات فرعی، بگید تصویب تحریم‏های جدید در مجلس سنای آمریکا را چطوری ماستمالی کنیم؟» تا دکتر بنی‏سَرد با صدای تودماغی‏اش گفت: «اینکه بد نیست! منافع ملی را می‏دهیم، زمان می‏خریم!» مسیج بوقلمون‏نژاد جیغ کشید که «آررره! زمانو می‏دیم به کدخدا، آزادی یواشکی می‏خریم...».
انجیرخوار پووف شدیدی کرد و زیر لب فحش بدی گفت که فقط «زن جماعت» را از آن شنیدم. خانم بوقلمون نژاد آب بینی‏اش را پاک کرد، همزمان با ایییششش کشیده رو به من گفت:«عوضش سناتور سندرز امضا نکرده فداش بشم!» شهرآویز همینطور که ناخن‏هایش را وارسی می‏کرد، ادامه داد:«گفته باشم! اگه شهردار لندن، شهردار تهران نشه من دیگه اینجا
نمی مونم! عملکردش تو قضیه برج گرنفل محشر بود آقا!» می‏خواستم بگم تو چای نباتتو بزن که آقای فیلبادی در حالی که سرش را به شدت تکان می‏داد از ابوبکرالبغدادی به دلیل رساندن صدای اعتراض عربستان به گوش نمایندگان مجلس ایران تشکر کرد و بلافاصله با صدای بلند روی هوا عطسه کرد.
انجیرخوار انگار که چیزی یادش افتاده باشد گوشی‏اش را درآورد و کلیپ رقص شاه عربستان با ترامپ را به فرهادی نشان داد. فیلبادی هم همینطور که زُل زده بود به صفحه گوشی، پرسید:«کسی شماره خواهر ملک سلمان رو داره لطف کنه، برای کار فرهنگی می‏خوام».


Page Generated in 0/0151 sec