printlogo


کد خبر: 177128تاریخ: 1396/3/30 00:00
شترسواری دولادولای والیبال ایران روی سرسره سقوط
پایان ستاره‌ها

تیم‌ملی والیبال ایران در لیگ جهانی امسال بدترین و ضعیف‌ترین عملکرد خود را در 4 سال گذشته در تورنمنت‌های بین‌المللی رقم زد. ملی‌پوشان والیبال ایران با مربی جدید خود همانند سال‌های گذشته در جدول اصلی رقابت‌های لیگ جهانی مبارزه کردند و در میان 12 تیم یازدهم شدند. علاوه بر جایگاه نامناسب، ضعف فنی، تاکتیکی، روانی و بدنی به اندازه‌ای مشهود بود که تردیدهای زیادی نسبت به پایان دوران اوج والیبال و بازگشت به دوران گذشته را به وجود آورد. شاید از همان زمانی که مربی صرب‌تبار در مصاحبه‌اش عنوان کرد هیچ جایی برای رفتن نداشته و اصلا پیشنهادی نداشته که بخواهد آن را با ایران مقایسه کند باید می‌فهمیدیم یک جای کار می‌لنگد. در واقع فدراسیون والیبال پس از رفتن ولاسکو هیچگاه نتوانست از مربی‌ای استفاده کند که مورد توجه دیگران باشد. حتی نام بزرگی مانند لوزانو زمانی که جذب ایران شد، پیشنهاد قابل توجهی نداشت. مربیانی مانند آناستازیا و دیگران که حتی یک پیشنهاد کوچک باشگاهی داشتند از پذیرش پیشنهاد ایران سر باز زدند. تیم‌های مطرح والیبال جهان معمولا پس از المپیک پوست‌اندازی می‌کنند و چهره‌های جدید و جوان را برای تورنمنت‌های مهم به بدنه تیم تزریق می‌کنند چرا که لیگ جهانی به خودی خود اعتبار چندانی ندارد و حتی امتیاز آن در رده‌بندی فدراسیون جهانی از سایر رویدادها مانند قهرمانی جهان، جام جهانی و المپیک به مراتب کمتر است (50)درصد. بر این اساس تیم‌های بزرگ والیبال جهان به چند دسته تقسیم شدند: دسته اول تیم‌هایی بودند که تغییر خاصی نداشتند و با بدنه اصلی و همیشگی وارد مسابقات شدند. این تیم‌ها برای نتیجه گرفتن در لیگ جهانی وارد میدان شدند و احتمالا مسابقات قهرمانی قاره را برای جوان‌سازی انتخاب می‌کنند. دسته دوم تیم‌هایی بودند که به طور کلی جوان شده بودند و پیکره اصلی تیم تغییر کرده بود. این تیم‌ها برنامه‌ریزی و آماده‌سازی برای المپیک 2020 را از همین لیگ جهانی استارت زده‌اند و نتیجه را در سال‌های آینده خواهند دید. دسته سوم تیم‌هایی بودند که چند باتجربه و مهره کلیدی را نگه داشته و تعدادی بازیکن جوان به تیم افزوده بودند تا ضمن کسب تجربه در کنار بازیکنان بزرگ بتوانند نتیجه آبرومندانه‌ای نیز به دست آورند. ایران در لیگ جهانی در هیچ یک از این 3 دسته نبود. تغییرات تیم عمدتا براساس مصدومیت‌ها و برخی مسائل حاشیه‌ای بود نه جوانگرایی. بازیکنان اضافه شده به تیم مانند فرهاد نظری‌افشار و فائزی را نمی‌توان جزو پدیده‌ها و چهره‌های جدید به حساب آورد. معنوی‌نژاد که یکی از چهره‌های درخشان والیبال ایران در آینده است بسیار کم به کار گرفته شد. ایران در لیگ جهانی برخی ستاره‌ها مانند محمودی، مهدوی و ظریف را نداشت و چند بازیکن مانند موسوی، غلامی و معروف را نیز در بعضی دیدارها در اختیار نداشت. اما نتیجه غیبت این بزرگان چیزی نبود جز عملکرد افتضاح در نتیجه‌گیری. لیگ جهانی والیبال یک پیام جدی به دنبال داشت؛ اگر تیم از لهستان عقب است و چند مصدومیت ناخواسته باعث توفیق اجباری می‌شود و تیم دوم موفق به پیروزی بر لهستان می‌شود باید بپذیریم که ستاره‌های سابق تیم ملی دیگر نمی‌توانند تضمین‌کننده موفقیت باشند. در توانایی بازیکنانی مانند معروف، موسوی، قائمی و غلامی تردیدی نیست اما یادمان نرود که این ستاره‌ها قابلیت بازی کردن تا المپیک بعدی را ندارند. ضمن اینکه با قراردادهای مناسبی که این چند ساله بسته‌اند از نظر مادی نیز تا حدی تامین شده‌اند و آنچنان تشنه موفقیت نیستند.


Page Generated in 0/0082 sec