printlogo


کد خبر: 177212تاریخ: 1396/4/1 00:00
بمباران بشر
«وطن امروز» در آستانه روز قدس اثر ضداستکباری علی محمد مؤدب با نام «سِفر بمباران» را بررسی می‌کند

مهدی چراغ‌زاده: علی‌محمد مؤدب، ‌زاده سال ۱۳۵۵ تربت جام، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. عاشقانه‌های «پسر نوح» و «مرده‌های حرفه‌ای» از جمله مجموعه‌های شعری اوست. آثار مودب غالباً در حوزه شعر سپید، نیمایی و کلاسیک دسته‌بندی می‌شود. یکی از مجموعه‌های مهم علی‌محمد مودب کتاب شعر سپید «سِفر بمباران» است که در موضوع استکبارستیزی و با نگاهی انتقادی سروده شده است. این کتاب در حوزه شعر اعتراض جای دارد. گفت‌وگوی زیر پیرامون این کتاب با این شاعر نامی کشور تهیه و تنظیم شده است.
***
 به عنوان نخستین سوال و مقدمه موضوع ابتدا بفرمایید موضوع و محتوای  کتاب «سفر بمباران» چیست؟
اسم کتاب «سفر بمباران» گویاست؛ به هر حال در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم،  با توجه به چرخه حیات و دوره‌هایی که بر انسان می‌گذرد، به‌نظرم این دوران را می‌توان دوران بمباران نامگذاری کرد.  کتاب «سفر بمباران» نوشته‌ای است که از اثر بمباران به یادگار می‌ماند. در ادوار تاریخی مثلا اختراع خط و... برجسته می‌شود و یک دوره تاریخ به عنوان دوره اختراع خط نامگذاری می‌شود و نسبت به دوره‌های دیگر زندگی بشر متمایز می‌شود. در این روند حرکتی جامعه انسانی به فناوری بمباران دست پیدا کرده است و روزگاری که ما به دنیا آمدیم و این چند دهه‌ای که زندگی کردیم شاخص‌ترین چیزی که از این دنیا دیدیم و انسان با آن متمایز می‌شود «بمباران» است.  بشر امروز در وضعیت بمباران قرار دارد، البته این بمباران یک صورت فیزیکی دارد که با همان بمب و گلوله است که بر سر مردم می‌ریزند، مشخص می‌شود. اما این بمباران یک باطنی هم دارد که در ساحت‌های دیگر و در حوزه‌های فکر، فرهنگ و... صورت می‌گیرد.
 وقتی مخاطب کتاب را می‌خواند با اصطلاحات و کلماتی مواجه می‌شود که انگار علیه مدرنیته شوریده‌اند؛ اشعار این کتاب در نقد مدرنیته است یا در تقابل با آن؟
بنده تأثر خود را از این وقایع نوشتم ولی قاعدتاً هر دو اتفاق می‌افتد یعنی گاهی درگیری، وحشت و نفرت من از این پدیده است و گاهی هم اینطور نیست! البته گاهی برخورد مهربانانه‌تر نسبت به این پدیده دارم، چون خودم نیز به ناچار در دنیایی زندگی می‌کنم که نمودهای مدرنیته را در آن مشاهده می‌کنم. جامعه‌ای که تحت تاثیر این فکر، فرهنگ و نگاه است، ما هم در همین جامعه زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم بگوییم که نه، ما یک جای جدایی هستیم. همین نگاه نویی که عمدتاً همگی از غرب آمده است، خدماتی هم در حوزه‌های مختلف کرده است و البته خیانت‌هایی نیز داشته است. من بیشتر اگر متوجه چیزی بوده باشم، توجه به این قضیه داشتم که اگر او (مدرنیته) به ما ضربه می‌زند، بیشتر بخاطر غفلت خود ما هست که از این پدیده آسیب می‌بینیم؛ یعنی اینکه در حوزه فکر، فرهنگ، علم و... واردات بی‌رویه داریم و در پس این واردات تأمل لازم را برای هضم و انتخاب‌گری در مقابل آن نداریم.
 ما تقریبا جهان‌بینی و جغرافیای ذهنی شما را در شعر کلاسیک‌تان  از جمله مثنوی بابا رجب مشاهد می‌کنیم، چه اتفاقی افتاده که شما برای بیان مطالبی از این دست قالب سپید را برای اشعار خود انتخاب کردید؟
من قالب‌های نو را خیلی دوست دارم و دوست داشتن من هم به‌خاطر کارکردش است؛ به نظر می‌آید آن توانی که شعر نیمایی و شعر سپید برای بیان مسائلی که انسان امروز دارد و آن فرصتی که ایجاد کرده، در قالب‌های سنتی نیست. چون آزادی پرداختن به موضوعات متنوع و آزادی استفاده از کلمات متنوع در آن فراهم نیست. مثلا در مثنوی «بابا رجب» برای به کار بردن کلمه «مریخ» باید تمهیداتی داشته باشم که چگونه این کلمه را در آن پیاده‌سازی کنم و باید در مثنوی الفاظی را به کار ببندم که نظم یک شعر سنتی را به هم نریزد. ولی در شعر سپید آزادی بیشتری در بیان عواطف و احساسات خود دارم، من بسیار آدم حساسی هستم. وقتی آنقدر در تنگنای وزن و قافیه قرار دارم این آرامش فنی که قالب جدید (نو و سپید) به من می‌دهند را ندارم. مثلا کاری که در آغاز «سفر بمباران» شده با حروف انگلیسی  cd / dvd شروع شده است که به هیچ وجه امکان ندارد آن را در قالب سنتی به کار گیرم. وقتی از حروف مقطعه انگلیسی در آغاز کتاب استفاده کردم، وحی و الهام شیطانی که از دنیای مدرن به ما می‌شود با این حروف و زبان و... ما را تقطیع می‌کند و یک انهدام فرهنگی برای ما، حضور همین کلمات است. به هر حال بعد از حضور پدیده‌های مدرن، مسائل تازه‌ای رخ نموده که این مسائل به‌خاطر حضور پررنگ زبان‌های خارجی و مفاهیم بیگانه است و خیلی در فرم کلاسیک و حتی نیمایی اشعاری را نمی‌بینیم که بتوانند این مفاهیم جدید را بیان کنند،  اینجاست که زبان حال ما را شعرهایی می‌گویند که نسبت بیشتری با حوادث فنی پس از نیما دارند. به عنوان مثال شما چگونه می‌توانید کلماتی از قبیل آنجلینا جولی، لویاتان و... را در مثنوی استفاده کنید، طبیعتا گرفتار طنز ناخواسته می‌شوید، موسیقی‌ها همخوانی ندارند، در حالی که مثلا در حال نگارش تراژدی هستی و در حال بیان کردن حس فاجعه،  وقتی این مدل کلمات در یک وزن غزل بیاید، شعر به صورت فکاهی درمی‌آید.
 «سفر بمباران» یک مجموعه است که با توجه به عنوان آن، وقتی که مخاطب آن را ورق می‌زند، در نگاه اول فکر می‌کند صرفا متمرکز روی بحث فلسطین و یهود است ولی وقتی اشعار را مطالعه می‌کند از میانمار، یمن و... ظلم و ستم‌هایی که هست را می‌بیند. اشعار این کتاب حاصل یک حس مشترک در زمان‌های مختلف بوده یا همه در یک زمان سروده شده‌اند؟
آن شعر بلند «سفر بمباران» در یک دوره خاصی از جنگ 33 روزه حزب‌الله لبنان سروده شد ولی حال من در این سال‌ها اینگونه بوده که انسانی خانه‌اش زیر بمباران قرار می‌گیرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر دیگر مسائل! بمب‌ها به صورت خوشه‌ای روی زندگی مردمان ما در حال بارش است. در این دنیای جدید و دیجیتالی و فضای مجازی، اتفاقات عجیبی در حوزه باورهای ما در حال رخ دادن است. اما یک بمباران فیزیکی هم هست در یمن، فلسطین، میانمار و... که باز هم خودم را از انسان یمنی جدا نمی‌بینم، چرا که احساس می‌کنم این اتفاق در گوشه‌ای از خانه خودم می‌افتد.از کتاب اول هم تا به امروز، درباره بحران‌هایی که این مردم دارند، شعر سرودم. به هر حال ما ظلم واضحی را علیه مردمان کشورهای همسایه خود می‌بینیم که در این اردوگاه به اصطلاح تمدن، شکوه و انسانیت در حال رخ دادن است و حمایت مضحکی از عربستان و هم‌قطارانش می‌شود. من علاوه بر اینکه از مظلومیت مردمان دیگر شعرسرایی می‌کنم، درباره مشکلات مردم خودم هم اشعاری سروده‌ام ولی در کنار این نمی‌توانم فرق بین آن دو را متوجه نشوم، در اینجا سوءمدیریت، بحران و درگیری‌های شدید و اختلاف طبقاتی و... هست ولی از یک جایی به بعد دیگر ظلم‌ها خیلی واضح است و به نظرم کسی که در این دوره قلم زده، اگر درباره آنها ننویسد، به مفهوم زیبایی و زشتی بی‌اعتنایی کرده است.
 ادبیات استکبارستیزی در شعر معاصر ما چگونه بوده است؟
یک وجهی که جوانان هستند، با حضور مدافعان حرم موجی از آگاهی در جوانان ایجاد شده و به صورت خودجوش در حال سرودن شعر هستند. در یک دوره‌ای شاید تحت تاثیر جشنواره‌ها بودند ولی الان خیلی خوشحالم از اینکه یک گروه تلگرامی درست می‌کنند و در آن جا درباره این پدیده‌ها اظهارنظر می‌کنند و نیازی هم به این جشنواره‌ها ندارند! موج استکبارستیزی و ظلم‌ستیزی در اشعار نسل جوان ما خیلی خوب در حال رشد است. اما در کل ما یک پدیده شگفتی مثل آمریکا را در ادبیات خودمان حقش را ادا نکردیم. آمریکا برای ایران یک مفهومی است که نمی‌توان آن را حذف کرد حتی در زمان پهلوی از یک زمانی به بعد آمدند و مقدرات مردم تحت تاثیر حضور آنها و سایه توطئه‌های مستشاران آمریکایی است. اگر کسی ذره‌ای تاریخ ایران را بشناسد، از یک دوره‌ای به بعد آمریکا سایه شوم سنگینی روی زندگی ایرانیان می‌اندازد و این سایه مثل یک بیماری به جان مردم افتاد و تا زمان انقلاب اسلامی برداشته نشده بود. آمریکایی‌ها پس از انقلاب، اقدامات ظالمانه‌ای را علیه مردم ما ایجاد کردند، فتنه‌هایی که تا الان هم ادامه دارد و فقط چهره آن عوض شده؛ در یک دوره جنگ، یک دوره جنگ روانی، جنگ اقتصادی، تحریم و... بوده است.
این سطح از دشمنی که آمریکا با مردم ما داشته، اصلا در ادبیات ما حقش ادا نشده و شعر و هنر ما در این عرصه خوب کار نکرده است. باید در شعر و هنر، آمریکا را برای مردم توضیح داد، در سال‌های اخیر شعر «آمریکا»ی آقای سیار و دیگر هنرجویان موجی را در کشور راه انداخت. اما اکثریت مردم ما از سایه شوم آمریکا غافلند و چه به صورت تحلیلی و چه به صورت برخورد با یک اثر هنری که آنها را در موقعیت قرار دهد تا متوجه شوند آمریکا چه بر سر ما آورده است، لزوم آن هست. نظر آمریکایی‌ها این است که «یا باید بمیری یا باید مشتری من بشوی و خودت را به من بفروشی و هویت خود را فراموش کنی!»
 با توجه به این همه هنرهای جدید از قبیل سینما، موسیقی و... که آمده است، آیا شعر همان کارکرد اصلی و قدیمی خود را می‌تواند داشته باشد؟
من معتقدم «شعر» شلیک اول یا همان فرمان آتش است که به دیگر هنرها جهت‌دهی می‌کند حتی در دل سینماگران ما نوعی شاعری هست که آنان را توانمندتر می‌کند و بطور مثال ابراهیم حاتمی‌کیا شاعر سینمای ایران است. «شعر» علمدار است و خط را باز می‌کند، تمدن ایرانی ممیزه‌اش شعر است، با شعر جهان پیرامون خود را می‌شناسد. درباره مفهوم دشمن یا شیطان‌شناسی و... کم‌کاری و غفلت در این عرصه صورت گرفت و آسیب‌هایی هم خوردیم.
 شما در مسائل اجتماعی، استکبارستیزی و  این دست مسائل اشعار زیادی سروده‌اید، ما یک تهدیدی برای شعر مشاهده می‌کنیم که بعضاً «شعر» شعارزده می‌شود، به نظر شما چه ترفندهایی را می‌توان استفاده کرد که شعریَّت «شعر» حفظ شود و در عین حال شعارزده نشود؟
شعارزدگی نتیجه عدم شناخت و پوچ بودن شاعر است، شعارزدگی نتیجه آن است که شاعران حرفی که می‌زنند را متوجه نشده و اشعارشان غیراستاندارد است. مثلا از غم فلسطین و لبنان می‌گوید ولی آدمی هست که در زندگی خودش این غم را درک نمی‌کند! وقتی شناخت و درگیری‌مان واقعی نیست، شعار می‌دهیم و حالت توهمی در وجود ما نمود پیدا می‌کند، شاعر باید شناخت و وجود خودش را رشد و گسترش دهد. یعنی ما اگر اعتقاد بر این داریم که اسلام مرز ندارد یا در کلمات حضرت امام مفهوم مستضعفین فقط برای مردم کشورمان نیست بلکه به تمام مستضعفین جهان اطلاق می‌شود، برای این باید ادراکات خود را افزایش دهیم.  یادم هست شبی با دوستان نشسته بودیم، پیامکی آمد که یکی از دانشمندان هسته‌ای ما ترور شد، دوستان به گپ و گفت و خنده ادامه ‌دادند. من خیلی حالم متغیر شد و به دوستان گفتم ما شاعر هستیم و خبر ترور و شهادت دانشمندی آمده است، چرا ما این موضوع را ادراک نمی‌کنیم و حالت‌مان تغییر نکرده است، خب! پس ما شاعر نیستیم، چرا که شاعری به قافیه و لفظ نیست. شاعری به این است که اگر یک خبر می‌آید من با «خبر» شوم و درک کنم چه اتفاق سهمگینی افتاده است.
 در مجموعه «سفر بمباران» رگه‌هایی از طنز را دیدم که با توجه به اشعاری که از شما خوانده‌ایم، گویا میزان طنز در این اشعار بیشتر است، آیا شما با توجه با محتوای این اشعار، این مضامین را به کار می‌برید؟
نه! با توجه به آن حادثه است، من وقتی از یک موضوع عاشقانه حرف می‌زنم، جنس طنزش فرق می‌کند و وقتی از این ناهمگنی شگفت در عالم انسانی حرف می‌زنم نوعی لودگی در آن است. وقتی از مفاهیمی همچون دختران mp3 یا mp4 استفاده می‌کنم، در آن پدیده نوعی عدم تناسب و لودگی است که مفهوم غالب جامعه ما شده است. وقتی من شعر عاشقانه می‌گویم آنقدر ناموزونی و درهم ریختگی در آن موضوع نیست ولی وقتی از یک نبرد فرهنگی حرف می‌زنم، نبرد فرهنگی یعنی اسیدپاشی‌هایی که در حوزه معنا و فکر می‌افتد، این ناهماهنگی‌ها نشان‌دهنده بمباران فرهنگی است.
 

میلاد عرفان‌پور: مجموعه شعر «سفر بمباران» پدیده‌ای ممتاز و متمایز در میان آثار اجتماعی- سیاسی ادبیات امروز است. علی‌محمد مودب که پیش از این، سروده‌هایش بویژه در قالب سپید مطرح بوده است با «سفر بمباران» پنجره‌ای تازه بر شعر انتقادی، انسانگرا و هنجارشکن گشوده است. موضوع سفر بمباران، انسان است و انسان و انسان. انسانی که در حصار مدرنیته و ستم مدرن مانده است و راه گریز می‌جوید.
مصطفی محدثی‌خراسانی: بحث محتوای شعر وجه تمایز پررنگی است که شعر انقلاب را با دیگر شعرهای روزگار خود متمایز می‌کند. ما اوایل انقلاب از قالب‌های متداول شعری برای سرودن اشعارمان استفاده می‌کردیم و تنها محتوا و شور انقلابی بود که توانست تأثیر خود را روی زبان بگذارد و زبان را به سمت حماسی بودن سوق دهد. در این مدت ما جذبه دستاوردهای شعر انقلاب که همان تحولات ذهنی و زبانی بوده است را داشته‌ایم که نمونه برجسته آن کتاب آقای مؤدب است، چرا که این اثر جریانی از شعر انقلاب در کانون‌های انقلاب و همچنین فطرت سال‌های اولیه انقلاب را حفظ کرده است البته تحولات ذهنی و زبانی نیز در این اثر وجود دارد. علی‌محمد مؤدب در یکی از صفحات کتاب «سفر بمباران» عنوان کرده بود که اشعار این کتاب شعر به حساب نمی‌آیند و تنها شاعر می‌خواسته حرف خودش را بزند؛ اگر چه ما توانایی‌های وی را در اشعار دیگرش و سخنرانی‌هایش دیده‌ایم اما این باور مؤدب است ولی این بدان معنا نیست که این کتاب شعر نباشد.
حمیدرضا شکارسری: «سفر بمباران» اثر مدرنیستی‌ای است که به نقد جهان مدرن و فجایع آن می‌پردازد. اثر مدرن می‌تواند در تقابل با آثار پست‌مدرن قرار گیرد و «سفر بمباران» اثر مدرنیته‌ای است که به نقد جهان مدرن و فجایع آن می‌پردازد؛ یکی از ویژگی‌هایی که باعث می‌شود این اثر را مدرن بدانیم، زبان آن است. در حقیقت در این اثر از ساختار موزون که ساختار کلاسیک است صرف‌نظر شده و به همین دلیل مخاطبان غیرحرفه‌ای احساس می‌کنند براحتی می‌توان این اثر را خلق کرد.
علی داوودی: آنچه دغدغه مؤدب در کتاب «سفر بمباران» است را باید از این منظر ببینیم که جامعه انسانی بدون انسان چه لطمه‌هایی خواهد خورد در حقیقت دغدغه شاعر در این کتاب جست‌وجوی انسان و داشته‌هایش است. آن چیزی که امروز زندگی‌مان را فراگرفته، ادبیات‌مان را نیز تغییر داده است و این مساله دغدغه شاعر به شمار می‌رود. به عبارتی کشف پوچی و آنچه یوسف علی میرشکاک از آن به عنوان نیست‌انگاری یاد می‌کند به دغدغه شاعران تبدیل شده است. دنیای غرب از غفلت ما در برابر برخی مسائل مانند غزه استفاده کرده در حالی که ما نسبت به آنها غفلت کرده‌ایم و شاعر در کتاب «سفر بمباران» به این مساله می‌پردازد در حقیقت مؤدب در این کتاب با همان ادبیاتی که دیگران در تبلیغات خود به کار می‌برند به مسائل پرداخته است و همانند جملات آنها را به کار می‌برد البته ما چون از نیت شاعر آگاه هستیم به این موضوع پی می‌بریم.


Page Generated in 0/0190 sec