printlogo


کد خبر: 177551تاریخ: 1396/4/12 00:00
ژنرال ایالات متحده و بالاکشیدن آثار باستانی ایران

بهزاد توفیق‏فر
«این میانمار که یک میلیون نفر در آن آواره و کشته شده‏اند کجای اروپاست؟» خانم مسیج بوقلمون‏نژاد پرسید و شمع‏های توی دستش را جابه‌جاکرد. زیرلب گفتم ترامپ بیا من را بخور با این اتاق خبر و اعضای آن! وعصبانی و بلند ادامه دادم: این شمع‏ها را ببر سَر قبرِ... که دکتر چَمَن بنی‏سرد مجال نداد و گفت: احسنت! سرقبر مصدق که اسناد همکاری صمیمانه‏اش با دولت‌های دوست منتشر شده...
ابوعطا شهرآویز: من از همکارا شنیدم که خوزستان خیلی سردشده، ببر اونجا روشن کن!
اَسفل فیلبادی: چرا خوزستان؟ ببر هتل، جلوی اتاق کی‏روش روشن کن!
مسیج بوقلمون‏نژاد: واااای مگه مرُد؟
فیلبادی: یکی نیست بگه آخه تو مربی فوتبالی یا سیاستمدار؟! باز هنرپیشه بودی یه چیزی!
بَنی‏سَرد: اگر تحریم بودیم که آثار باستانی ما را نمی‏فروختند بدهند به اسرائیلی‏ها جای غرامت اموات تجاوزشان!
شهرآویز: حتماً اشتباه شده آقا! از ژنرال فرماندهی محترم ناو وینسنس که بالاتر نیستند. هواپیمای 54 متری ایرباس مسافری را با هواپیمای 14متری جنگنده اشتباه گرفت، با موشک زد 300 نفرو کُشت. تازه با چشم مسلح!
شهرآویز: مسلح چرا دکتر؟! اگر آقایان و خانم‏ها اجازه بدهند می‏روم با داعش مذاکره می‏کنم حلش می‏کنیم.
بنی‏سرد: داعش که با موشک سپاه ترکید. بیا با این ترامپ مذاکره کن بذاره من نوه‏ام رو ببینم!
بوقلمون‏نژاد: آخیییی...
قبل از اینکه یکی دیگر یک چرند دیگری بگوید و سوهان به اعصابم بکشد، ختم جلسه را اعلام می‏کنم. بعید می‏دانم دوام بیاورم. ترااامپ دقیقاً کجایی؟!

 


Page Generated in 0/0050 sec