printlogo


کد خبر: 179639تاریخ: 1396/5/22 00:00
ای سر شوریده سلام‌ٌعلیک

کلک خبر گشته پریشان داغ‌
خون شقایق شده جاری به باغ
قاصدک آورده خبر از دمشق
قصه سربازی اصحاب عشق
شام بلا باز خبرساز شد
باز بلا قافیه‌پرداز شد
شیعه بلا گو شده بر الست
عطر شهادت همه را کرده مست
وز همه سو بانگ بلا می‌رسد
عطر خوش کرب و بلا می‌رسد
رخ ز قمر غرقه ‌به‌ خون آمده
سر ز تن ماه، نگون آمده
موی علی غرقه‌ به ‌خون گشته باز
فاطمه بنشسته بخواند نماز
العطش از سوی حرم می‌رسد
غرقه ‌به ‌خون مشک و علم می‌رسد
کرب و بلایی شده بر پا به شام
شیعه سراپا به تب انتقام
عود بلا گشته حجازی نواز
نشتر غم بر رگ دل خورده باز
آمده ویرانه دو باروی آه
خون چکد از گوشه ابروی ماه
خورده غزل خنجر کشمیری است
این تب یک داغ اساطیری است
خرمن دل را همه آتش زدند
شعله به دامان سیاوش زدند
قوم سیاوش همگی دردمند
گریه دنیای مجازی بلند
اشک قلم آمده جاری چو رود
سینه دفتر شده از غم کبود
هلهله ناله ز هر سو به گوش
نُه‌ فلک آشفته بغضی خموش
در شکن خاتمی از یشم گل
اشک خدا می‌چکد از چشم گل
باز دلی شور عطش می‌زند
حادثه بر آینه خش می‌زند
آتش‌داغ قمر افروخته
سدره‌نشینان همه دل‌سوخته
مردم چشمان غزل مشعلی
ناله کمربسته اشک علی
مرغ سحر نوحه‌سرای قرن
کرده بغل زانوی غم نسترن
می‌رسد از ره سحر آسیمه‌سر
رخت عزا کرده صحاری به بر
وه چه شرابی شده انگور غم
می‌دمد این نفخه که بر صور غم
در سحری تازه به رنگ ترنج
می‌زند آینه زغم چنگ رنج
خنجر کین سر ز قمر می‌زند
فاطمه بر سینه و سر می‌زند
شیعه بگو تا که کند ترک سر
تا نخورد فاطمه سیلی دگر
تا نکشد معجر زهرا کسی
سر بدهد شیعه به خنجر بسی
گر نه عدو سر ز تن ما بُرد
پیش علی  فاطمه سیلی خورد
ای سر شوریده سلام‌ٌعلیک
 کرب و بلادیده سلام‌علیک
ای تن بی‌سر شده در راه عشق
ای که شدی محرم درگاه عشق
کاوه آهنگر ایران تویی
آرش این قوم دلیران تویی
ای که شکسته کمر ما، غمت
مردم ایران همه در ماتمت
ما همه دلداده به یاس کبود
منتقمان تو  ز آل‌سعود
زلزله در کون و مکان افکنیم
ریشه داعش زجهان برکنیم
ای مه بی‌سر شده در راه عشق
وعده ما با تو سحرگاه عشق
با پسر فاطمه آیی چو باز
فتح یمن سازی و فتح حجاز
منصور نظری
 


Page Generated in 0/0060 sec