printlogo


کد خبر: 180877تاریخ: 1396/6/13 00:00
ابوالقاسم طالبی در مراسم تجلیل از سینماگران ضداستعماری:
فقط مدیون انقلابیم

گروه فرهنگ و هنر: 11شهریور به مناسبت شهادت رئیسعلی دلواری به عنوان روز مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است و به همین مناسبت آیین بزرگداشت ابوالقاسم طالبی کارگردان یتیم‌خانه ایران و ضیاءالدین دری کارگردان سریال کیف انگلیسی در محل سفارت سابق آمریکا برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، ابوالقاسم طالبی در این مراسم اظهار داشت: «ما انقلابی هستیم نه اصولگرا، نه اصلاح‌طلب و نه اعتدالی، این موضوعات حزبی را بیرون بریزید و به این توجه کنید که ما بچه‌های انقلاب هستیم برای همین وقتی حامد بهداد در جشن منتقدان جایزه خود را به شهید حججی تقدیم می‌کند ما باید این خبر را در جاهای مختلف تکثیر و برجسته کنیم. ما بچه‌های انقلاب فقط به انقلاب مدیون هستیم نه کس دیگر». وی همچنین با اشاره به نامگذاری این روز به عنوان روز مبارزه با استعمار انگلیس افزود: «جای چنین روزی در تاریخ ما خالی بود زیرا انگلیس به ما ضربه زیادی زده است. من در مطالعاتی که انجام دادم متوجه شدم در این رابطه غفلت زیادی کرده‌ایم و به همین سبب انگلیسی‌ها از این موضوع خوشحال هستند. وقتی درباره قحطی سال‌های ۱۳۰۰ تحقیق می‌کردم متوجه شدم انگلیسی‌ها در این 100 سالی که قحطی به وقوع پیوست کاری کردند که اگر یک نفر تا مقطع دکترا در رشته تاریخ درس بخواند متوجه نشود انگلیسی‌ها چه بر سر کشور ما در دوران قحطی آوردند. این موضوع نشان می‌دهد که انگلیس حیله‌گر و مکار کار خود را به درستی انجام داده است و ما باید او را بشناسیم».  همچنین ضیاءالدین دری، کارگردان سریال‌های «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» بیان کرد: «ما باید همواره یادمان باشد استعمار عامل اصلی انقلاب بود و کار ما برای مبارزه با استکبار زیرکانه بود و ما این کار را با پرچم امام حسین(ع) انجام دادیم.» دری همچنین اظهار داشت: «چند روز پیش شنیدم خانم وندی شرمن که یکی از اعضای عالیرتبه در مذاکرات هسته‌ای بود گفته است تیم هسته‌ای ایران فرق بین کلمه «لفت» و «ریموو» را نمی‌دانستند، این موضوع استعمار آنها را نشان می‌دهد و ما می‌دانیم تیم مذاکره‌کننده ما معنی این واژه‌ها را می‌داند بنابراین باید حواس‌مان را جمع کنیم».
پیچ و خم‌های یک سینماگر انقلابی
جریان سینما همواره با موج‌ها حرکت می‌کند. روزی سینمای ابزورد، روزی سینمای اکشن و تینیجری، امروز هم ترکیبی از کمدی مبتذل در کنار رئالیسم سیاه موج سینمای ایران را شکل داده است. تجربه نشان داده است همواره می‌توان با موج‌سواری در سینما، به شهرت و ثروت گیشه رسید اما همواره هنرمندانی برجسته ماندند که برخلاف امواج شنا کردند و به واسطه خلق آثار دغدغه‌مند خود موجب ایجاد موجی جدید شدند. ابوالقاسم طالبی همواره در سینمای خود خلاف موج شنا کرده است، با این حال هیچگاه منتقدان نتوانستند از ارزش هنری آثار طالبی بگذرند و این کارگردان در عین دغدغه‌مندی محتوایی خود، ارزش فرمی را در آثار خود حفظ کرده است.  طالبی فارغ‌التحصیل رشته حقوق قضایی است. فعالیت هنری را با نگارش قصه‌های کوتاه شروع کرد و نخستین نمایشنامه خود را با نام «آن کس که می‌داند» در اصفهان نوشت. پس از ساخت چند فیلم کوتاه و ویدئویی فعالیت سینمایی را سال ۱۳۷۱ با دستیار کارگردانی جواد شمقدری در فیلم «بر بال فرشتگان» آغاز کرد.  طالبی از سال 74 فیلمسازی حرفه‌ای را با «ویرانگر» آغاز کرد. در آن برهه اگرچه بیش از یک دهه از عمر انقلاب می‌گذشت اما در فضاهای هنری نیروهای انقلابی مهجور بودند و کوچک‌ترین اثری که در راستای ارزش‌های اسلامی و میهنی بود، بشدت بایکوت و سرکوب می‌شد. این وضعیت در دوران دوم خرداد به‌شدت افزایش پیدا کرد و با این حال طالبی فعالیت‌های خود را گسترش داد. «آقای رئیس جمهور»، «نغمه»، «عروس افغان» و «جنگ کودکانه» محصول این دوران بودند. البته غلبه روشنفکری صرفا در فضای فیلمسازی نبود. بلکه ژورنالیسم فرهنگی نیز تحت سیطره این جریان بود و طالبی با راه‌اندازی مجله «سینما ویدئو» توانست نقشی جدی را در تبیین جبهه فرهنگی انقلاب ایفا کند. فیلم «دست‌های خالی» و سریال «به کجا چنین شتابان» نیز از جمله آثار او از 84 به بعد است. «قلاده‌های طلا» و «یتیم‌خانه ایران» از جمله اثرگذار‌ترین آثار طالبی است که تازه‌ترین فیلم‌های او نیز محسوب می‌شود.
صدا، دوربین، ویرانگر
«ویرانگر» نخستین فیلم ابوالقاسم طالبی است که با بازیگری جمشید هاشم‌پور، حسن جوهرچی، مهوش رحیمی و... جلوی دوربین رفت. داستان ویرانگر به زنی به نام نسرین  اشاره دارد که توسط موساد به ایران فرستاده شده و بناست کامیونی پر از TNT را در یکی از راهپیمایی‌ها منفجر کند. نسرین دستگیر می‌شود و  تنها امید باقیمانده برای موساد، تک‌تیرانداز ماهری به نام کامبیز است که قصد دارد از بالای جرثقیلی در اطراف میدان آزادی، رئیس‌جمهور را هدف قرار دهد. اما تیرانداز که قبلاً نسرین را هدف گلوله قرار داده، درست هنگام شلیک گلوله توسط احمد دستگیر می‌شود.
توقیف «آقای رئیس‌جمهور» توسط
ریاست‌ جمهوری
«آقای رئیس‌جمهور» یکی از صریح‌ترین آثار سینمای ایران است. فیلم روایتگر داستان فردی است که با داشتن یک پیشینه‌ مطبوعاتی و فرهنگی و با سردادن شعارهای انقلابی در اندیشه‌ تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری است اما در پشت‌پرده، او به هیچ یک از شعارهای خود معتقد نیست و حاضر است برای رئیس‌جمهور شدن دست به هر کاری بزند. در این راه حتی عده‌ای از دلسوزان انقلاب و رزمندگان سابق هم فریب او را خورده و برای موفقیت او در انتخابات قلمفرسایی‌ها می‌کنند اما کمی بعد که متوجه دروغ بودن شعارهای او می‌شوند، در برابرش می‌ایستند... اما اتفاق زمانی جالب می‌شود که وزارت ارشاد وقت به اتهام شباهت شعارهای کاراکتر منفی فیلم به شعارهای «سیدمحمد خاتمی»، پیشینه‌ فرهنگی و مطبوعاتی او و حتی گریم آن کاراکتر، استفاده از اصطلاحاتی همچون روزنامه‌های زنجیره‌ای و ...، «آقای رئیس‌جمهور» را به صورت غیررسمی توقیف می‌کند و به همین دلیل بعد از یک هفته و نیم اکران در چند سالن محدود، به نمایش آن خاتمه داده می‌شود.
«نغمه» اساطیر عشق
ابوالقاسم طالبی پس از آغاز دهه 80 دفاع‌مقدس و یادگاران آن یعنی جانبازان و شهدا را سوژه فیلم‌های خودش قرار داده و «نغمه» نخستین اثر او در این باره است. این فیلم که در ژانر عاشقانه و با محور عشق اساطیری با بازی حسین یاری، فقیهه سلطانی و... تولید شده است توانست در جشنواره‌های مختلف نظیر جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما، جشنواره کرالای هند و... حائز مقام شود. داستان نغمه مربوط به یکی از جانبازان شیمیایی به نام محمود است که مبتلا به سرطان بوده و اتفاقات زیادی را در دنیای مدرن تجربه می‌کند.
عروسی از افغانستان
فیلم « عروس افغان» که بیشتر به معضلات مهاجران افغان در ایران پرداخته، قصه جوانی افغان به نام «گل‌محمد» را روایت می‌کند که برای تهیه شیربهای دختری که سخت به او دلبسته است، به پاکستان می‌رود و در آنجا به کارهای مختلفی چون روزنامه‌فروشی، جاروکشی و... مشغول می‌شود. گل‌محمد زمانی به افغانستان بازمی‌گردد که رژیم طالبان سرنگون شده و به او خبر می‌دهند که در غیاب او، دختر مورد نظرش ازدواج کرده است. گل‌محمد غمگین و افسرده به خانه آنها می‌رود اما متوجه می‌شود که خواهر نامزدش ازدواج کرده و دختر مورد نظر او همچنان منتظر گل‌محمد است.
جنگ بزرگان در دنیای کودکانه
طالبی در فیلم دیگر خود که در سال 83 تولید شده است، حمله آمریکا به عراق را دستمایه قصه خود قرار داده و در این داستان علی 12 ساله که در یکی از روستاهای عراق زندگی می‌کند و در پی حمله آمریکا به عراق، همه اعضای خانواده خود را از دست داده، تنها برادر یک‌ساله خویش را نیز گم می‌کند. او به دنبال برادرش به طرف مرز ایران حرکت می‌کند اما در طول راه با مشکلات زیادی مواجه می‌شود و در نهایت به اردوگاه می‌رسد و اتفاقات داخل اردوگاه برای او از جهتی خوب و از جهتی دیگر بسیار سخت و دشوار است.
موج‌های جنگ علیه موج‌های سینما
طالبی در همکاری خود با خسرو شکیبایی، مریلا زارعی، فاطمه گودرزی، مسعود رایگان و... توانست فیلمی اثرگذار از جانبازان اعصاب و روان بسازد. فیلم «دست‌های خالی» روایت بی‌رحمی دنیای مدرن است که به شکلی هنرمندانه در قاب طالبی به تصویر نشسته است. دست‌های خالی که ریشه‌هایی معناگرایانه نیز دارد، روایت دختری به نام حوریه است که سال‌ها از اسارت پدرش، امیرحسین، به دست عراقی‌ها می‌گذرد، او نسبت به خروج‌های بی‌موقع مادرش، مریم، از منزل مشکوک است و این شک با تلفن‌های ناشناسی که به او می‌شود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت می‌شود افزایش می‌یابد. اما طولی نمی‌کشد حوریه متوجه می‌شود مادرش در این مدت به عیادت امیرحسین که بتازگی آزاد شده و در بیمارستان به سر می‌برد می‌رفته است. امیرحسین که مبتلا به موج‌گرفتگی است به خانه بازمی‌گردد ولی ازدحام‌های پیرامونی و آلودگی‌های صوتی حالش را متشنج می‌کند، ضمن آنکه تلفن‌های ناشناس این بار به او هم می‌شود و سلامتش را به مخاطره می‌اندازد.
قلاده‌های میهن‌فروشی
بعد از سال 88 بود که طالبی به تیتر یک رسانه‌های انقلابی و ضدانقلابی تبدیل شد. «قلاده‌های طلا» به عنوان فیلمی پیرامون وقایع 88 توانست بر جامعه مخاطبان خود اثرگذار باشد؛ مخاطبانی از جنس انقلابی و غیرانقلابی، مردم و مسؤولان، ایرانی و خارجی و... تحریم‌های سینمایی، فشار‌های رسانه‌ای و توهین‌ها و تخریب‌ها علیه طالبی تا سال‌های سال ادامه داشت. جریان‌های روشنفکری تلاش داشتند با حربه بایکوت و تحریم، بازیگران فیلم طالبی را از همکاری با وی بترسانند و آنها را وادار کنند تا از طالبی و فیلمش برائت جویند. این بایکوت بعضا به پرخاشگری و زد و خورد نیز می‌رسید. برخورد‌های غیراخلاقی و دیکتاتورمآبانه افرادی نظیر باران کوثری، کمال تبریزی و... با علیرام نورایی، بازیگر نقش اول قلاده‌های طلا باعث شد برخی به نورایی صفت مظلوم‌ترین بازیگر سینمای ایران را بدهند. البته علیرام نورایی بعد از قلاده‌ها و به‌رغم همه تحریم‌ها بارها اصلی‌ترین نقش‌ها در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی را برعهده گرفت.
برای سینمای یتیم تاریخی
توجه به علیرام نورایی با «یتیم‌خانه ایران»  دوچندان شد. فیلمی که ابوالقاسم طالبی برای تولید آن 7 سال تلاش کرده بود. قحطی بزرگی که انگلیس بسیار تلاش کرده بود از تاریخ ایران حذف شود اما طالبی با ساخت «یتیم‌خانه ایران» توانست با بازنمایی سینمایی این اثر توجه  جامعه ایرانی را به خود جلب کند. طالبی نشان داد که در دوران رئالیسم سیاه و کمدی‌های مبتذل می‌توان اثری متعهد به تاریخ و مردم ساخت که از آن استقبال شود.


Page Generated in 0/0056 sec