سرمربی آبیپوشان پایتخت قصد دارد با تلاش مضاعف و اراده نستوه خود تیمش را به روزهای اوج بازگرداند و البته که او روزهای سختی در پیش دارد. وینفرد شفر در شرایطی بسیار سخت هدایت استقلال را برعهده گرفت. این مربی کهنهکار و باتجربه آلمانی با کولهباری از تجربه هدایت آبیپوشان را به دست گرفت. شفر در شرایطی به عنوان سرمربی آبیپوشان انتخاب شد که هیچ نقشی در انتخاب بازیکنان این تیم و بستن تیم نداشته است. او هدایت تیمی را برعهده گرفته که هیچ شناختی از آن نداشت و مهمتر از همه اینکه استقلال از نظر روحی و روانی در بدترین شرایط قرار داشت و بدترین نتایج تاریخ خود را به دست آورده بود. شفر با وجود این همه سختی که پیشرو داشت تصمیم گرفت هدایت تیم بزرگ پایتخت را برعهده گیرد. او سخت تلاش میکند استقلال را به جایگاهی که شایسته و بایسته آن است برساند. این مربی آلمانی در اظهارنظرهای خود بارها از مشکل بزرگ آبیپوشان سخن به میان آورده است و تاکید کرده تیمی که او هدایت آن را برعهده گرفته از نظر ذهنی بیمار است و باید هرچه زودتر این بیماری مداوا شود. سرمربی جدید استقلال نظم تیمی، کار فردی و گروهی و روحیه بالا را برای بازگشت آبیپوشان به اوج تجویز کرده است. او نیامده برای پرسپولیس کری میخواند و قول پیروز شدن در داربی را داده است. شفر با منتشر کردن عکسیهای خاص از خود میخواهد به شاگردانش روحیه دهد و به آنها بگوید همه چیز را زیر نظر دارد. شفر در اظهار نظری تاکید کرد او پشت سر هم چشم دارد. او یک پیام آشکار به شاگردانش میدهد و آن اینکه بینظمی را تاب نمیآورد و همه چیز زیر نظر او است. با آمدن شفر ظاهرا آرامش به استقلال بازگشته است و خبری از حاشیهسازی بازیکنان این تیم نیست اما به قول این مربی باتجربه استقلال همچنان مریض است و برای شفا نیاز به زمان دارد و این باعث شده سرمربی آلمانی استقلال کار سختی پیش رو داشته باشد. پیروزی در داربی شرایط روحی بازیکنان استقلال را به کلی تغییر خواهد داد و آنها میتوانند با پیروزی در این بازی جزو مدعیان کسب عنوان قهرمانی قرار گیرند و برای ادامه لیگ از روحیه و انگیزه بسیار بالایی برخوردار شوند. باید دید آیا شفر میتواند این کشتی آسیبدیده استقلال را تعمیر کند و به ساحل آرامش برساند یا نه.
شفر؛ آرم و مطیع یا تمامیتخواه؟
وینفرد شفر در روزهای اول و در ملاقات با افتخاری چنان آرام و مطیع نشان میداد که فکر میکردیم هرچه استقلال به این مربی بگوید، همان است! شفر آنقدر مطیع و سر به زیر نشان میداد که حتی در ابتدا پذیرفت دستیار ایرانی داشته باشد و با خودش از آلمان کسی را نیاورد. شفر میدانست استقلال یک تیم پرطرفدار است که باید در این تیم آرام آرام جا بیفتد. یکشبه و یکروزه نمیشد توقع داشت وینفرد شفر به مربی محبوب آبیها تبدیل شود. در نتیجه او چارهای نداشت مگر اینکه به آقای مدیر بگوید هرچه شما امر کنید، همان در تیم اجرا خواهد شد... شاید افتخاری هم از این مربی حرفگوشکن خوشش آمده بود؛ کدام مدیر بدش میآید سرمربی به او بگوید پرزیدنت؟ شفر اما زرنگی خود را برای چنین روزهایی گذاشته بود. او نرم و یواش، خیلی زیرکانه کارش را انجام داد. ابتدا نظر اعضای کمیته فنی را سیاستورزانه وتو کرد. 2 مربی معرفی شده از سوی کمیته فنی را خیلی زیرکانه، پا در هوا نگه داشت و یکی از آنها را پس از مدتها معطلی به جمع اعضای کادر فنی راه داد. مترجم شفر در روزهای اول یک نفر دیگر بود اما چندی بعد دیدیم محمدحسین زرندی، مدیر رسانهای استقلال کنار این آلمانی بدقلق مینشیند. مردی که به ظاهر اخلاقش خوب است و با همه میخندد اما درونی پیچیده و متلاطم دارد. شفر که از اول قرار نبود با خودش به استقلال مربی بیاورد، پسرش را خیلی نرم به استقلال تحمیل کرد. ساشا با گرفتن ویزا و اجازه کار در ایران وارد تهران شد تا آنالیزور استقلال باشد؛ گویی استقلال در گزینههای ایرانیاش حتی یک آنالیزور هم نداشت! معرفی 2 مربی آلمانی به باشگاه حرکت بعدی آقای شفر بود؛ او این کار را هم نرم و آرام انجام داد و در واقع به مدیرعامل استقلال فهماند حرفهای روز اول فقط برای باز شدن راه و آشنایی این مربی با فضای استقلال بود؛ در غیر این صورت شفر همین که راه و چاه را شناخت، تبدیل شد به همان گزینههای آشنای همیشگی فوتبال ایران. آنها برای راحتی خود و نفع رساندن به دوستان و آشنایان همه کار میکنند؛ بعضیها از اول دستشان رو میشود، خیلیها هم مثل شفر آرام و یواش خودشان را نشان میدهند!