printlogo


کد خبر: 183851تاریخ: 1396/8/10 00:00
بازی ترس مورینیو

جاناتان ویلسون: «گاهی طوری بود که انگار می‌توانست آینده را ببیند.» دروازه‌بان بازنشسته، «ویتور بایا» این‌ جمله و جملات بعدی را درباره ژوزه مورینیو گفته که در پورتو سرمربی‌اش بود: «یک اتفاق خاص را در بازی مقابل بنفیکا یادم هست که در طول هفته ما را برای کاری که باید بعد از گل زدن انجام می‌دادیم آماده می‌کرد. او به ما گفت که [سرمربی بنفیکا، خوزه آنتونیو] کاماچو یک تعویض مشخص خواهد کرد و تاکتیک‌هایش را تغییر خواهد داد که این اتفاق هم افتاد. بنابراین ما از قبل می‌دانستیم وقتی این تعویض را انجام داد چه کار کنیم، کاملا برای این کار آماده بودیم. همچنین برای همان بازی، ما برای بازی کردن با 10 بازیکن هم آماده شدیم، چون ژوزه می‌دانست که داور توان تحمل فشار را ندارد و در طول بازی کارت قرمز نشان می‌دهد. این اتفاق هم افتاد... و ما می‌دانستیم که چه کار کنیم و یک برد نزدیک به دست آوردیم». شاید پیروزی مقابل تاتنهام‌هاتسپر در روز شنبه کاملا نشانگر چنین پیشگویی‌هایی نیست اما بازی کاملا مطابق نقشه مورینیو پیش رفت. اتفاقی نیست که منچستریونایتد به زدن گل‌های دقایق پایانی ادامه می‌دهد؛ این یازدهمین گل بعد از دقیقه 80 در مسابقات لیگ این فصل بود. این هم اتفاقی نیست که «آنتونی مارسیال» 4 بار در این فصل از روی نیمکت بلند شده و گل زده است. مورینیو با اشتیاق درباره توانایی‌ بازیکن 21ساله‌اش در دویدن با توپ صحبت کرده است. او به عبارت دیگر، بازیکنی ایده‌آل برای وارد شدن به بازی در دقایق پایانی و دویدن پشت مدافعان حریف است که خستگی در آنها شروع شده و به سمت ارتکاب اشتباه خمیده‌اند؛ مثل همان اشتباهی که «یان ورتونگن» در فهمیدن حقه «روملو لوکاکو» کرد و «بن دیویس» آن را با لغت «آزاردهنده» توصیف کرد. می‌توانید تصویر کنید که از لغات قوی‌تری هم در رختکن تیم میهمان استفاده شده باشد. با این وجود، با همه نقاط مثبت نمایش یونایتد، با اینکه بعد از نیمه اول آنها بهتر شدند و نیم‌جین فرصت کامل داشتند، همچنان تردیدهای کوچکی وجود دارد. در بیوگرافی «دیگو تورس» درباره مورینیو، او جزئیات 7 نکته برنامه این سرمربی را برای بردن بازی‌های بزرگ برشمرده:
1- بازی را تیمی می‌برد که اشتباه‌های کمتری انجام دهد.
2- فوتبال به نفع تیمی خواهد بود که اشتباه‌های بیشتری در تیم مقابلش ایجاد کند.
3- در خارج از خانه، به جای تلاش برای بهتر بودن نسبت به تیم مقابل، بهتر است از اشتباه‌های آنها پاداش بگیرید.
4- تیمی که توپ دارد احتمال خطایش هم بیشتر است.
5- تیمی که مالکیت توپ را واگذار می‌کند احتمال اشتباه کردن را کاهش می‌دهد.
6- تیمی که توپ دارد می‌ترسد.
7- در نتیجه تیمی که توپ ندارد قوی‌تر است.
بازی یونایتد-تاتنهام از بازی‌های کلاسیک این ژانر مورد نظر مورینیو نبود؛ مثل آن بازی چلسی مورینیو که «استیون جرارد» در آن زمین خورد نبود. آنها 44درصد مالکیت توپ داشتند اما کاملا وابسته به این بودند که تاتنهامی‌ها اشتباه کنند، وابسته به آن بودند که آنها خاک ساده‌ترین پاس‌های بلند شوند. از آنجا که تاتنهام اشتباه کرد، برنامه او را می‌شود موفق دید اما اگر «اریک دایر»، نبرد هوایی را مقابل لوکاکو می‌برد یا اگر ورتونگن در واکنش‌اش سریع‌تر بود یا اگر مارسیال ضربه‌اش را طوری تراش نداده بود که جهشش «هوگو لوریس» را مبهوت کند، اگر بازی صفر- صفر یا بدتر تمام شده بود، اگر «دله علی» شانس گل واقعی که تاتنهام خلق کرد را گل کرده بود، مورینیو یک بار دیگر برای منفی بازی کردن تیمش مورد انتقاد قرار می‌گرفت. ویتور بایا بدون تردید درباره این صحبت می‌کند که بازیخوانی مورینیو و ظرفیت او برای پیش‌بینی آنچه اتفاق می‌افتد آنقدر خوب است که اشتباه محتمل بوده است. مورینیو دوست دارد درباره عملگرایی صحبت کند و خود را مثل یک واقع‌گرا در مقابل «شاعران» ترسیم کند که درباره بازی خوب صحبت می‌کنند اما قهرمان نمی‌شوند، البته رویکرد او هم کم‌خطرتر از برای مثال بازی هجومی پرزرق و برق منچسترسیتی پپ گوآردیولا به نظر نمی‌رسد. تفاوت به نسبت در طبیعت ریسک‌هاست. باز بازی کردن سیتی خطر گل خوردن دارد و بسته بازی کردن یونایتد خطر گل نزدن؛ وقتی هیچ اشتباهی از سوی حریف سر نمی‌زند. البته این بار حریف اشتباه کرد. برنامه او عملی شد و یونایتد رکورد 100درصد بازی‌های خانگی بدون گل خورده را حفظ کرد و مورینیو اعتبارش را به عنوان یک پیشگو نگه داشت. «خطر در بازی ترس»* این است که گاهی حریف پلک نمی‌زند.
 * game of chicken: بازی‌ جوجه یا بازی ترس یا بازی ترسوها، همان بازی‌ای است که 2 راننده به سمت هم می‌رانند و هر کدام زودتر موتور یا ماشینش را کنار بکشد لقب chicken می‌گیرد.
 


Page Generated in 0/0223 sec