ملیحه زرینپور: مطابق اظهارات و مستندات ارائهشده، رتبه علمی دانشگاههای ایران با افت شدیدی نسبت به سالیان گذشته مواجه بوده است بهطوری که دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی گفته است: «مطابق آنچه در منابع علمسنجی آمده و حتی مطالعاتی که در عرصه جهانی صورت گرفته، از شتاب رشد علمی ایران کاسته شده، زیرا هماکنون رتبه علمی ایران 16 یا 17 است و در برخی منابع جهانی این رتبه، 19 یا 20 هم عنوانشده است». از طرفی مشاهده رتبهبندی جهانی دانشگاهها نیز تاییدکننده همین موضوع است. اگر همه این آمارها را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد تا چه میزان در عرصه علمی درجا زدهایم و شاید بهترین تحلیل برای وضع موجود این باشد که بگوییم وضعیت وزارت علوم نابسامان است. تنزل جایگاه علمی دانشگاههای کشور و کاهش تحقیقات و پژوهشها بهوضوح مشاهده میشود اما در این بنبست عدهای همچنان در پیچوخم سیاسیبازیهای خویش ماندهاند و بهجای تدبیر برای حل چالشهای پیش رو، تقصیرها را بر گردن دولت پیشین میاندازند.
وزارت علوم؛ عرصهای برای سیاسیبازی
مدتهاست روند سیاسیبازی در حوزه آموزش عالی و بویژه در وزارت علوم گسترش یافته و حوزه وزارت علوم بهجای رشد و تعالی علمی به عرصهای برای تاختوتاز احزاب و جناحهای سیاسی بدل شده است. گواه این امر هم سخنان عضو هیاتعلمی دانشگاه صنعتی شریف است. بیژن ظهوریزنگنه در گفتوگویی مطرح کرده است: «بسیاری از چالشها و مشکلات آموزش عالی از دولتهای نهم و دهم به ارث مانده است، ارائه بورسیههای بیرویه و گسترش بیرویه دانشگاهها همچنین افزایش ظرفیت دانشجو نیز از غلطکاریهایی بود که در دولت سابق اتفاق افتاد و امروز تبعات آن در آموزش عالی دیده میشود. رفع این تبعات نیازمند وزیر شجاع، باشهامت و کارآمدی است که بتواند این اوضاع نابسامان را بهبود بخشد»! حواله دادن همه مشکلات در حوزه علم به دولت قبل و تأکید بر کیفیت بالای آموزش عالی و افزایش رشد علمی در دوره فعلی، پارادوکسهایی است که با واقعیت همخوانی ندارد؛ وقتی وضعیت وزارت علوم خود نابسامان است و سیاسیکاریها و نبود وزیری دلسوز و علمی بیشتر به آن دامن میزند.
وقتی پژوهش به حاشیه رانده میشود
باید گفت مراکز علمی و وزارت علوم در حالی به درد بیدرمان سیاستزدگی مبتلا هستند که پژوهش و تحقیق هم عملا به حاشیه رانده شده است. مرور چندین دوره تخصیص اعتبار به دانشگاهها نشان میدهد عدم تخصیص اعتبار کافی سبب شده این مراکز علمی نتوانند از تمام ظرفیتهای خود برای تولید علم و انجام تحقیق و پژوهش بهره بگیرند. طبق گفته محمدحسین امید، معاون اداری- مالی وزارت علوم دولت یازدهم، «طی سالهای 94 و 95 بودجه حمایتی دانشگاههای برتر از ردیف بودجه حذف شده و در ردیف بودجه سال 95 هم دیده نشده یا به عبارتی حذف شده است . همچنین این بودجه در سال 94 نیز به این دانشگاهها اختصاص پیدا نکرد».
سهم یکدرصدی پژوهش از بودجه
در اسناد بالادستی و برنامه توسعه پنجم بر این مساله تاکید شده که باید سهم تحقیقات و پژوهش از تولید ناخالص ملی و بودجه کشور به 3 درصد برسد اما در حال حاضر این میزان در بخش پژوهش به کمتر از یک درصد میرسد. حال آنکه در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری هم این رقم باید تا سال 1404 به 4 درصد برسد. در حال حاضر سالهاست مدرکگرایی جای پژوهش و تحقیق را گرفته و درست مثل سیاسیکاری مراکز علمی به رویهای عادی بدل شده است. به نظر میرسد وزارت علوم بهخاطر دور شدن از مأموریت اصلی خویش کار را بهجایی رسانده که اساسا پدیدهای به نام تحقیق برای دانشجویان و اساتید دانشگاه به واژهای بیگانه بدل شده است. این اتفاقات در شرایطی رخ میدهد که سرمنشأ بیکاری و نداشتن مهارت در جامعه همین مدرکگرایی و عدم تکیه بر پژوهش و تحقیق است. حال باید دید دولت در دوره فعلی چه گلی بر سر وزارتخانه علوم خواهد زد. آیا باز هم قرار است وزیر جدید علوم همان رویه پیشین را ادامه دهد یا اینکه این روند متوقف خواهد شد؟