محسن شهمیرزادی: مولوی را میشناسید؟ فردوسی را چطور؟ خواجهنصیرالدینطوسی، ابنسینا، فارابی، عمر خیام، نظامیگنجوی، ابوریحان بیرونی، بیهقی، پوریایولی و...؛ فارغ از اینکه هرکدام از اینها را به چه میزان میشناسیم، از آنها به عنوان مفاخر کشورمان یاد میکنیم که کوچه و خیابان و هویت خود را به نام و تواناییهایشان گره زدهایم. چه فردوسی که زبان پارسی را زنده نگه داشته باشد و چه پوریایولی که مرام پهلوانیاش را بتوان تنها در مرام کشتیگیران ایرانی پیدا کرد. اما هیچ دلیل ندارد که کشورهای همسایه نیز مانند ما فکر کنند. تمام افرادی که از آنها نام بردیم، تنها بخشی از لیست بلندبالای مفاخری است که کشورهای همسایه از آن خود میدانند و با ادعای اینکه ایران اینان را مصادره کرده، همواره از همین انسانها به عنوان مفاخر فرهنگ و هویتشان یاد میکنند. شاید این ادعاها برای ما چندان جدی به نظر نیاید، اما سالهاست این کشورها در قبال لبخند تمسخرآمیز ما، مشغول به تولید فیلمهای سینمایی پرهزینه و رمانهای پرفروشی هستند که تصویری جدید و خلاف واقع از مشاهیر فرهنگ و هنر ایران میدهد. اما این جدال کمتر از 10 سال است به عرصه بینالمللی کشیده شده. مدتی است یونسکو اقدام به تدوین فهرست میراث فرهنگی و معنوی کرده و در این میان هرکشوری تلاش دارد میراث فرهنگی و معنوی خود را در این فهرست ثبت کند تا علاوه بر جلوگیری از فراموشی آنها، مانع از مصادره میراث فرهنگی و معنوی خود شود. در این میان اما سهم ایران از فهرست میراث فرهنگی و معنوی یونسکو به 10 مورد محدود میشود: «نوروز»، «ردیفهای موسیقی ایرانی»، «موسیقی بخشیهای خراسان»، «هنر نمایشی آیین تعزیه»، «آیین پهلوانی و زورخانهای»، «مهارت فرشبافی کاشان»، «مهارت فرشبافی فارس»، «نقالی؛ قصهگویی اجرایی ایرانی»، «دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی در خلیج فارس» و «قالیشویی مشهد اردهال». در این لیست اما خبری از مشاهیر و چهرههای برجسته ایرانی در فهرست یونسکو دیده نمیشود. گزینههایی که در میان کشورهای همسایه بویژه ترکیه، افغانستان و آذربایجان تلاشهایی برای مصادره به مطلوب دیده میشود. اما در میان همه اینها مولوی وضعیت دیگری دارد. فارغ از اندیشه و زبان او، جنگ بر سر مولوی و تصاحب هویتش بسیار درگیرانه بوده و علاوه بر ترکیه، افغانستان نیز در این عرصه مدعی است.
عشق «فلانی» مراست
محل اختلاف هویت مولوی از آنجاست که وی متولد بلخ است، حقیقت این است که جلالالدین مولوی متولد بلخ است، شهری که زمانی بخش عمدهاش از آن خراسان بوده است، نوجوانی خود را در آن دیار گذراند، پس از دیدار با فریدالدین عطارنیشابوری- که ذکاوت و تیزبینی او را بسیار میستود- همراه پدر از طریق حجاز به قونیه رسید و در آنجا پس از گذشت سالیانی، درگذشت و اکنون مزار وی در این شهر قرار دارد. با این حال، این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که این شخصیت اندیشمند ایرانی آثار جهانی همچون مثنوی، دیوان کبیر و کتابهایی خلق کرده که همگی به زبان فارسی و متعلق به فرهنگ ایرانی است. در واقع منطقههای جغرافیایی که در عصر کنونی از قلمرو ایران خارج شده، تنها مدعای این کشورها برای تصاحب هویت مولوی است که موجب پدید آمدن چالشهای کنونی شده است. محل دفن مولوی از بزرگترین مصادیقی است که باعث شده است تا ترکیه یکی از بزرگترین مدعیان مصادره هویت این شاعر به شمار بیاید. «روز عُرس» در ترکیه از جمله ایام بسیار مهمی است که آیینهای متفاوتی- از جمله رقص سماع- در شهر قونیه به مناسبت درگذشت مولوی برگزار میشود. سالانه بیش از یک و نیم میلیون نفر در این روز به قونیه میآیند تا در این آیین شرکت کنند؛ جمعیتی که بیشک باعث رونق اقتصادی این شهر و کشور شده و توانسته است به عنوان یکی از بزرگترین جاذبههای گردشگری ترکیه مطرح شود. نکته جالب در این آیین، زمان برگزاری آن است در حالی که تاریخ درگذشت مولوی 5 جمادیالثانی 672 هجری است که در تقویم هجری شمسی مطابق با 4 دیماه بوده است. اما مبنای روز بزرگداشت مولوی، بر مبنای تاریخ میلادی بنا شده و هر ساله 17 دسامبر را به عنوان بزرگداشت مولوی مطرح میکنند. به همین سبب در ایران نیز همان 17 دسامبر به عنوان بزرگداشت این شاعر شناخته میشود.
این ره به ترکستان است
فارغ از گرامیداشت اروپایی- ترکی مولوی، شاید خبرسازترین پروژه رسانهای پیرامون او مربوط به «دیوید فرانزونی» فیلمنامهنویس و تهیهکننده آمریکایی است. مدتی قبل خالق گلادیاتور اعلام کرد فیلمنامه مولانا را نوشته و بنا دارد «لئوناردو دیکاپریو» را به عنوان نقش اصلی فیلم انتخاب کند. همچنین رمان «ملت عشق» اثر نویسنده ترکیهای الیف شافاک از جمله رمانهای پرفروش در دنیاست که در سال ۲۰۱۰ به صورت همزمان به 2 زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. این کتاب بیش از ۵۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شد و توانست رکورد پرفروشترین رمان ترکیه را نیز به دست آورد. همچنین ترجمه فارسی آن در مدتی کوتاه توانست بازار نشر ایران را تصاحب کند و ماهها در صدر فروش کتابفروشیهای ایرانی قرار گیرد. موضوع اصلی داستان ملت عشق رابطه مولانا جلالالدین رومی با شمس تبریزی و جریاناتی که در این دوره اتفاق میافتد است که نویسنده تلاش کرده از روش روایت داستانهای موازی در کتاب استفاده کند، کاری که در جایجای مثنویمعنوی مولانا در قالب شعر انجام داده است؛ بنابر این در برخی از بخشها داستان مولانا و شمس مطرح میشود و در سایر بخشها داستان زنی میانسال به نام اِلا روایت میشود. اما در مقابل آثار تولیدی ایرانی پیرامون این شخصیت بسیار معدود و کمرنگ بوده است. سریال «جلالالدین» در سال 93 از صداوسیما پخش شد و میتوان از آن به عنوان برجستهترین اثری یاد کرد که پیرامون او تولید شده است؛ اثری که کمتر کسی از آن خاطرهای در یاد دارد. پروژههای کوتاه و بعضا تولیدنشده اما نقش پررنگتری در این زمینه دارند. کارگردانهای برجسته ایرانی بارها اعلام کردهاند که فیلمنامههای مکتوب قابل دفاعی از این شاعر و عارف نگاشتهاند که روی آن سرمایهگذاری نشده است. در این میان اما اقبال آمریکاییها و اروپاییها به اشعار و شخصیت این شاعر بسیار حائز اهمیت بوده است. بهگونهای که کتاب مولوی در چند سال اخیر به صورت مداوم در صدر جدول پرفروشترین کتابهای شعر در آمریکا قرار داشته و بالاتر از شعرای نامی ادبیات انگلیسی مانند شکسپیر و بلیک قرار گرفته است.