عبدالباری عطوان: چندین دولت عربی از ناآرامیهای اخیر در برخی شهرهای ایران ابراز خوشحالی میکردند و به دستگاههای رسانهای خود دستور میدادند به شکل پررنگ ناآرامیها در ایران را پوشش دهند، آن هم نه برای همبستگی با ملت ایران بلکه به دلیل دشمنی با نظام حاکم بر تهران. اما این حکومتها فراموش کردند ملتهای آنها نیز از بحران اقتصادی کشورهایشان رنج میبرند و در بیشتر حالتها انفجار خشم و نارضایتیشان فقط منتظر یک چوب کبریت است. تونس که به عنوان جرقه نخست انقلابهای عربی وارد تاریخ جدید شد، شاهد گسترش دایره اعتراضها در شهر طبریه، در غرب پایتخت و برخی دیگر از شهرهاست و تاکنون دستکم یک معترض به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شده است. تظاهراتهای مشابهی نیز در برخی شهرهای سودان در اعتراض به گرانی در حال برگزار شدن است که معترضان با سرکوب شدید از سوی نیروهای امنیتی مواجه هستند. پادشاه سعودی 56 میلیارد ریال برای حقالسکوت کارمندان دولت و نظامیها و هزار ریال به هر کارمند به منظور جلوگیری از وقوع ناآرامیها و اعتراضات احتمالی به این گرانی، پرداخت کرد ولی کشورهایی مانند اردن، مصر، تونس و سودان این رفاه را در اختیار ندارند تا چنین کاری کنند؛ آنها نه نفت دارند و نه گاز و نه ذخایر نفتی. اردن و مصر در حالت خشم مردمی به دلیل افزایش قیمتها و گرانی معیشت به سر میبرند. در این میان وضعیت اردن تا حدود خیلی زیادی خطرناکتر است زیرا دولت هانی الملقی یارانه همه کالاهای اساسی را برداشت و قیمت یک قرص نان را در بازار «آزاد» کرد تا بتواند منابع مالی را برای جبران کسری بودجه که به دلیل نرسیدن کمکهای کشورهای حاشیه خلیجفارس و وفا نکردن این کشورها به وعدههای خود ایجاد شده است، تأمین کند. این علاوه بر فساد روزافزون و ناکامی نظام مالیاتی و گسترش شکاف میان فقرا و ثروتمندان به شکل وحشتناک در اردن است. پارلمان اردن با دادن پول نقدی مستقیم به اردنیهایی که مستحق حمایت و کمک هستند، موافقت کرد لیکن به گفته بسیاری از ناظران، ابزار مناسب برای تعیین این جایگزین یا چگونگی تعیین طرفهایی که دقیقا مستحق کمک هستند وجود ندارد. راهحلهای احتمالی اردن به معنای عقبنشینی از دریافت مالیاتهایی که دولت بر بیش از صد کالا اعمال کرده نیست، این علاوه بر گرانی برق و آب و اخیرا نان است. این یک گزینه «خودکشی» است و چهبسا باعث سرنگونی دولت میشود. این دولت احتمالا تبدیل به گوشت قربانی شود و مسؤولیت گرانیها بر گردنش انداخته شود. درباره مصر نیز باید گفت که اوضاعش از اردن بسیار بدتر است زیرا رسانههای اردنی از آزادی بیان برای نشان دادن مشکلات مردمی و انتقاد از ریاضت اقتصادی دولت برخوردارند و نیز در اردن پارلمانی وجود دارد که برخی از نمایندگان آن «مخالف» یا «ضد» دولت هستند و سیاستهای دولت را مورد انتقاد قرار میدهند و خواستار کنارهگیری آن هستند اما رسانهها در مصر اوضاع معیشتی در این کشور را گل و بلبل تصویر میکنند و مجلس الشعب یا پارلمان دولتی تقریبا غایب است و چیزی را میگوید که دولت میخواهد و بعید نیست ویروس اعتراضها به مصر منتقل شود. به رغم آنکه افکار عمومی از خستگی ناشی از سالها اعتراض و تحصن در میدانهای عمومی رنج میبرد اما گرانی غیرقابل تحملتر شده و قیمتها به شکل نجومی افزایش یافته است و خدمات عمومی رو به وخامت رفته و همزمان حقوقها کاهش و آمار بیکاری افزایش یافته است. دور از انتظار نیست که چندین کشور عربی در آینده نزدیک وارد تونل تاریک اعتراضها شوند و تونل آنها در این حالت طولانی و تاریکتر خواهد بود زیرا در این کشورها آزادی وجود ندارد و سرکوب و فساد گسترش یافته است. اگر مردم در کشور ثروتمندی مانند عربستان شورش کرده و در برابر کاخ حاکمیت در اعتراض به کم کردن حمایت مالی از آنها، البته به گفته روایت رسمی، تحصن کردهاند، (کمک ماهانه کارمندان بخش خصوصی و کارگران و کارمندان خارجی را که اکثریت هستند شامل نمیشود)، پس حال و روز کشورهای عربی همجوارش چگونه خواهد بود؟ کامل کردن داستان را به شما واگذار میکنیم.