مضاوی الرشید*: جنگ قدرت در داخل خاندان سعودی و احتمال انقلاب افرادی در داخل این خاندان علیه محمد بنسلمان، ولیعهد تا جایی پیش رفته است که احتمال تبدیل آن به درگیریهای خونین وجود دارد. هر چند آلسعود از مدتها قبل مفتخر بوده که کشور را از هرگونه درگیری خونین بر سر قدرت در امان نگاه داشتهاند اما اکنون به نظر میرسد اوضاع تغییر کرده است و چه بسا در ماههای آینده کشمکش قدرت در داخل خاندان حاکم به درگیریهای خونین تبدیل شود. اگر اندکی به عقب بازگردیم باید گفت در سال 2007 آلسعود یک کمیته پادشاهی متشکل از 34 عضو تشکیل داد که ماموریت آنان برقراری توازن قدرت بین شاهزادگان و انتخاب پادشاه به اتفاق آرا بود اما این کمیته اکنون به تاریخ پیوسته است و فقط میتواند به دستورات پادشاهی مهر تایید بزند تا به این وسیله آن را حاصل توافق جمعی نشان دهد. اما اخبار رسمی مبنی بر اینکه خاندان حاکم سعودی با یکدیگر توافق و انسجام دارند، چیزی جز نقابی برای پنهان کردن واقعیتها نیست؛ حال آنکه دسیسههایی که قصر را احاطه کرده و معمولا بخش جداییناپذیر خاندان سعودی است، اکنون علنی شده است. از نظر تاریخی شاهزادگان طمعکار سعودی که احساس میکنند به حاشیه رانده شده و مایلند قدرت پادشاه را به تزلزل درآورند، به نقاطی دور سفر میکردند تا خود را از خشم بزرگان آلسعود در امان نگه دارند؛ نمونه این وضعیت درباره امیر طلال بنعبدالعزیز است که در آغاز دهه 60 قرن گذشته از عربستان راهی بیروت و سپس قاهره شد تا با طرح تشکیل پادشاهی مشروطه کسانی را که از او از نظر سن و سال بزرگتر بودند، به چالش بکشد. اطاعت از بنیانگذار آلسعود یا همان بنسعود که تقریبا برایشان حالت تقدس دارد و نیز اطاعت از گروهی از فرزندان و نوادگان با نفوذ او، خواسته اساسی برای عضویت در دایره گستردهتری از خاندان سعودی یا همان خاندان حاکم است اما امروز شاهزادهای 32 ساله به سرعت در حال قدرت گرفتن است و سخت تلاش دارد با هر قیمتی به تخت پادشاهی تکیه زند. اکنون شکافهای زیادی در خاندان حاکم سعودی به وجود آمده است که عامل آن مشت آهنین و سیاستهای خودخواهانه بنسلمان در قبال عموزادگان و نزدیکانش است. به این ترتیب این شاهزاده سعودی شکی باقی نگذاشته است که کشمکش خطرناکی بر سر قدرت در عربستان درجریان است و یکی از نمونههای بارز آن بازداشت الولید بنطلال و راهی کردن او به همراه عدهای دیگر به زندان است. چند روز پیش زندانیان زندان الحائر از اینکه موج جدیدی از شاهزادگان بازداشتشده به آنان ملحق میشوند، غافلگیر شدند، زیرا پس از آنکه
11 شاهزاده سعودی در قصری در ریاض حبس شده بودند به زندان الحائر منتقل شدند. اخبار منابع رسمی حاکی از آن است که این شاهزادگان به هزینههای دولت و افزایش قیمت کالاها و هزینه آب و برق اعتراض داشتند بویژه اینکه دولت یارانه سوخت و انرژی را حذف کرده است. در شرایط کنونی محمد بنسلمان خیالپردازی را در پیش گرفته است و به دنبال خلاص شدن از شاهزادگان مخالف است. وی در نظر دارد یا آنان را روانه زندان کند یا به مناطق مشخص و نامشخص تبعید کند. هر چند سخن گفتن از احتمال کشمکش خونین بر سر قدرت موجب ایجاد ترس و وحشت میشود اما بر اساس دلایل متعدد نمیتوان وقوع آن را بعید دانست. درباره محمد بنسلمان باید گفت اولا او ثابت کرد فردی ماجراجو و بیپرواست. توصیفات مبالغهآمیز برخی رسانهها درباره بنسلمان در حالی است که سیاستهای اقتصادی او ثبات نداشته و وارد ماجراجوییهای منطقهای شده است که با توجه به آن شایسته لقب «مبارز صحرا» یا «اصلاحطلب لیبرالیسم» نیست. سیاستهای مبهم بنسلمان موجب ایجاد نگرانی و ترس عمیق در عربستان شده است و بیم آن میرود که سعودیها در اعتراض به هزینههای سرسامآور و افزایش قیمت کالاها به خیابانها بیایند که در این صورت باید گفت حضور آنان به مثابه بهار سعودی خواهد بود که خاندان حاکم سعودی از زمان آغاز آن در مصر و تونس، به وحشت افتادهاند. با وجود تمام اقدامات پیشگیرانه علیه انقلاب از سوی آلسعود، خاندان حاکم همچنان از احتمال بروز انقلاب مسالمتآمیز در داخل کشور در بیم و وحشت به سر میبرد.
نگرانی بنسلمان از چیست؟
در این میان آنچه ذهن بنسلمان را مشغول کرده این احتمال است که شورش علیه او را افرادی از داخل خاندان حاکم و به عبارت بهتر افراد نزدیک به او رهبری کنند و دلیل این نگرانی، نارضایتی و خشم شاهزادگان به حاشیه رانده شده است و بدتر از آن اینکه برخی محافل سعودی به دنبال انتقام از بنسلمان هستند، چرا که او بسیاری از اعضای خاندان حاکم را تحقیر و آزادیهای آنان را سلب کرده است. از نوامبر گذشته بنسلمان گروه زیادی از شاهزادگان را به حاشیه رانده یا روانه زندان کرد که یکی از آنان محمد بننایف، ولیعهد سابق است که از تمام پستهایش کنار گذاشته شد. متعب بنعبدالله از دیگر شاهزادگانی است که پست هایش از او گرفته شد و به اتهام دست داشتن در فساد چند هفته بازداشت شد و سپس در مقابل پرداخت مبلغی پول آزاد شد. آنچه احتمال بروز درگیریهای خونین در داخل خاندان حاکم را قوت میبخشد تغییر روند افقی انتقال قدرت به ساختار عمودی است و قدرت گرفتن بنسلمان موجب شد بسیاری از شاهزادگانی که در طول 4 دهه اخیر امکان به چالش کشیدن آنان وجود نداشت، به حاشیه رانده شوند. از سوی دیگر نسل جدیدی از سعودیها که از اعضای حاشیهای خاندان حاکم هستند، صاحب پستهای مهم شدهاند زیرا بنسلمان آنان را تهدیدی واقعی علیه خود نمیداند. در این باره برکناری متعب بنعبدالله از ریاست گارد ملی و روی کار آوردن یک شاهزاده گمنام به جای او را میتوان مثال زد. در این شرایط باید گفت اگر محمد بنسلمان همچنان شمشیر خود را به روی دشمنانش و رقبایش بکشد بعید است بتواند خود را نجات دهد و بتواند به کمسن و سالترین پادشاه آلسعود تبدیل شود.
*از چهرههای دانشگاهی مخالف آلسعود/ روزنامه میدلایست آی