printlogo


کد خبر: 187616تاریخ: 1396/11/1 00:00
مورینیو و ماکس وبر معضل اقتدار کاریزماتیک

جاناتان ویلسون: هنگامی که مورینیو در دانشگاه مشغول تحصیل بود، تحت تاثیر شخصی به نام پروفسور مانوئل سرجیو قرار گرفت که معتقد بود تنها دانش مربیگری برای تبدیل شدن به یک سرمربی بزرگ کافی نیست و یک سرمربی باید یک روانشناس و یک سخنور ماهر بوده و به دیگر علوم نیز نیم‌نگاهی داشته باشد. به طور خاص، یک سرمربی باید راه اداره احساسات را بداند و مورینیو نیز این تئوری را طبق نظر پروفسور سرجیو اینگونه دنبال کرد؛ شکار پرندگان توسط گربه‌ها. تحقیقات مورینیو در زمینه روانشناسی باعث شد یک متخصص مغز و اعصاب پرتغالی به نام آنتونیو داماسیو نتایج زیادی درباره مطالعات مورینیو گرفته و نویسنده مقدمه کتاب «متدهای مورینیو» که به دست 4 محقق پرتغالی گردآوری شده، لقب گیرد. در دوران هدایت پورتو، مورینیو در مصاحبه‌ای گفته بود: «برای ما گفتن اینکه یک بازیکن از نظر فیزیکی در شرایط خوبی قرار دارد، اشتباه است. یک بازیکن یا آماده است یا نیست اما منظور ما از آمادگی بدنی چیست؟ اینکه یک بازیکن از لحاظ روحی در شرایط مطلوبی بوده و بخشی از تاکتیک تیمی باشد، میزان آمادگی او را مشخص می‌کند. در صورت برخورداری از آمادگی روحی که بخشی لاینفک و ضروری برای بازی کردن در بالاترین سطح است، یک بازیکن با اعتماد به نفس در میدان ظاهر شده، با همبازیانش همکاری کرده، به آنها امید و اعتقاد خواهد داشت و در مسیر حرکت تیم با دیگران متحد خواهد بود. جمیع این جهات باعث می‌شود یک بازیکن را آماده بدانیم و این آمادگی در روند تیمی نیز انعکاس خواهد یافت». مبنای این تئوری فکری توسط ویتور فراده، مدرس پرتغالی مطرح شده است که تاثیر زیادی روی یک نسل از مربیان این کشور گذاشته و هسته اصلی متد مورینیو در دوران هدایت پورتو نیز بوده است.  این تفکر معتقد است برای بهبود شرایط استقامتی هیچ تمرینی وجود نداشته و هرگز یک بازیکن در باشگاه بدنسازی از شر آسیب‌دیدگی رهایی نمی‌یابد؛ در یک کلام این تئوری بدین معناست که هیچ عملی بدون دخالت فرآیند انسانی و به صورت اتوماتیک انجام نخواهد شد.
سیلاس، هافبک سابق ولورهمپتون که در گذشته شاگرد مورینیو بود در مصاحبه‌ای اذعان داشت هنگامی که مورینیو کار مربیگری را آغاز کرد، کمتر گروهی از همکاران او چنین روشی را پیاده می‌کردند اما حالا شاهد آن هستیم که بسیاری از مربیان اینگونه کار خود را انجام می‌دهند. تمرینات مورینیو تماما متمرکز بر موقعیت‌های مختلف و خاصی که در جریان بازی رخ می‌دهد، بنا شده است. رویکرد مورینیو بر پایه کشف حقیقت1 بنا شده و او معتقد است تمرینات بر اساس تئوری باعث می‌شود احساس نادرستی به بازیکنان دست بدهد که برابر رقبای بزرگ‌تر و حریفان سرسخت‌تر برملا شده و باعث باخت تیم شود. با درک اثربخش بودن مدل فکری مورینیو، بازیکنان به طور غریزی متقاعد می‌شوند تا به دنبال یافتن راه‌حل‌های این سرمربی پرتغالی بروند. در چنین شرایطی بازیکنان حس می‌کنند به نتایجی که مورینیو از آنها می‌خواسته دست یافته‌اند. شاید این یک نوع از شست‌وشوی مغزی و سبک کاری و فکری بوده که اغلب اوقات رابطه مورینیو با بازیکنانش، طرفداران و روزنامه‌نگاران خاص را مشخص می‌کند. این روش همچنین یک رویکرد عاطفی و همچنین یک فرآیند فنی است که در «قدرت کاریزماتیک» مورینیو ریشه دارد که در سخنرانی ماکس وبر جامعه شناس در سال 1919 با عنوان «سیاست به مثابه یک حرفه» مورد استفاده قرار گرفته است. هر دو نفر بر وجود یک دشمن خارجی تاکید دارند؛ مسؤولان دنیای فوتبال، داوران، کارشناسان، هر کسی ممکن است مشمول این دایره شود یا حتی موش‌ها2؛ افرادی از داخل که به درست یا غلط، خارج از آن حلقه درونی تعیین شده قرار گرفته‌اند. تسلط روانشناسی مورینیو به او اجازه می‌دهد به عنوان مثال از ساموئل اتوئو به عنوان یک مدافع کناری کمکی استفاده کرده یا در آن 18 روز سال 2011 که 4 ال‌کلاسیکو بین بارسلونا و رئال‌مادرید برگزار شد،  ژابی آلونسو در مقابل برخی هم‌تیمی‌های اسپانیایی خود قرار گیرد اما در این میان یک مشکل بزرگ وجود دارد؛ ماکس وبر ادعا کرد در برخی موارد، اقتدار کاریزماتیک پایدار نخواهد ماند یا به سمت سنت‌گرایی یا عقلگرایی یا ترکیبی از هر دو مفهوم سوق پیدا خواهد کرد. در گذشته و هنگامی که تئوری «سندروم فصل سوم» درباره آقای خاص مطرح شده بود، اگر اخباری درباره قرارداد 5 ساله او منتشر می‌شد شگفت‌انگیز بود اما در حال حاضر نشانه‌هایی از احتمال رخ دادن این اتفاق در اولدترافورد دیده شده است و باید دید سرنوشت این سرمربی پرافتخار در این تجربه چه خواهد بود.
................................................................................
1- در روش اکتشافی، مدرس به یادگیرنده کمک می‌کند تا خودش حقیقت را کشف کند.
2- مورینیو در فصل آخر حضور خود در چلسی برخی بازیکنان و اعضای باشگاه را به موش‌های کثیف تشبیه کرد که به او خیانت کرده‌اند.
 


Page Generated in 0/0638 sec