printlogo


کد خبر: 187732تاریخ: 1396/11/3 00:00
به مناسبت پاسداشت سعید یوسف‌نیا در چهل‌و‌یکمین «شب شاعر»
عمرها شد عرق‌آلود تلاش سخنم به نسیم نفس سوخته‌ام یاد کنید

نکوداشت سعید یوسف‌نیا، نکوداشت 4 دهه نفس‌سوزی آموزگاری است بی‌داعیه و دعوی، در حوزه و روضه ادبیاتی که گره‌خوردگی عاطفی و ایمانی با ابدیات دارد. نکوداشت یک‌رویی و یکدلی؛ نکوداشت همدلی و همراهی؛ نکوداشت مهر، محبت، درود، دعا، خشم و خروشی که ریشه در جاودانگی و جان دارد؛ نکوداشت شعر پارسی. سعید یوسف‌نیا در 4 دهه تلاش بی‌هیچ تظاهری در همه نوشته‌ها و نقدها و سروده‌هایش از خویش کاسته است تا افزونی ادبیات پارسی به چشم آید. او هرگز و هرگز چون یک رود نخواسته تا دیده شود. روحی رویان و روان همچون شعر پارسی که اگر گاهی بخواهی و بتوانی او را ببینی، باید به سراغ دیگران بروی. او در جست‌وجوی جانب آبی بر فراز چراغ‌های خطر در پرواز است.  هر همواره حتی اگر در افلاک باشد، دوباره از خاک است. سعید یوسف‌نیا خوش‌تر داشته و دارد که در حدیث دیگران گفته آید چون سر عشق دلبران؛ و بهتر آنکه دوست‌تر داشته و می‌دارد که فقط سر عشق گفته آید در حدیث دیگران.
او خواسته تا آینه‌ای باشد روشن و شفاف و تمام‌قد، برای به رخ کشیدن طنازی دردمند ابررند همه آفاق «عبید» و خروش‌های «سنایی» و فریادهای «عطار» و عرفان «بیدل» و سر و سرود فروغانه شهادت شمع و صبح و سحر «نوشداروی طرح ژنریک» و «سکانس کلمات» و «خاکستر ققنوس» و «راه روشن شب» و خودش، هیچ؛ خودش نگاه.
دانش و درایت و دل او را پاس می‌دارم و همواره و هموار، به احترام نام بر سر زبان‌ها نیفتاده‌اش و نشان محوش، تمام‌قد می‌ایستم.
خاکسار ـ مرتضی امیری‌اسفندقه
 


Page Generated in 0/0070 sec