دورههای تغییر و الگوهای خانواده
فقط 2 چیز درباره آینده خانواده مسلم است؛ یکم، الگوی خانواده در بخشهای مختلف دنیا صورتهای متفاوتی خواهد داشت و دوم، آینده صحنهای به وسعت دنیا برپا خواهد کرد که در آن نمایشهای متنوعی از خانواده اجرا خواهد شد. نکته دوم پیامد مهمی دارد که باید بر آن تأکید کرد. دورههای تغییر به ندرت بر اهمیت خود واقفند. تفسیرگران وضع موجود بشدت مستعدند که آنچه را در حال وقوع است دستکم بگیرند (حتی انکارش کنند) یا در آن زیادی اغراق کنند (بهمنزله عصری جدید). این مفسران در گیرودار فرآیندهای متعارض اجتماعیاند و در مسابقهای تنگاتنگ برای جلب توجه، با هم رقابت میکنند. در موضوع خانواده، اغراق سکه رایج بحثهای عمومی است. مسابقه «پایان خانواده» از یکسو، میان مثبتاندیشانی در جریان است که پیروزی «فردگرایی» و ظهور «رابطههای خالص» را میستایند و از سوی دیگر، بین منفیاندیشانی رایج است که سوگوار انحلال جامعه، افت جمعیت و بازگشت عصر کهن یخبندان هستند. برای درک دوره تغییری که در آن به سر میبرید، باید از دانش تاریخی کافی و فاصله بازاندیشانهای که پیشنیاز خودانتقادی است، بهرهمند باشید.
لذا بر پایه تحقیقاتم، مایلم 2 نتیجهگیری را ارائه کنم؛ اول آنکه، امروز نظامهای خانواده متفاوتی در دنیا وجود دارند، که در کل همگرا نیستند، بلکه از برخی جهات واگرایند و همین نظامها خصیصهنمای دنیای ما در آینده پیشبینیپذیر خواهند بود. دوم، تغییرات اخیر در خانوادههای آمریکایی یا اروپای غربی را باید در چشمانداز زمانی طولانیتری فهم کرد، نه آنکه به خانوادههای صنعتی معیار در بازه میان 2 رکود دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۷۰ اکتفا کنیم. ادیان جهانی بزرگ و تاریخ فرهنگی تمدنها، نقشهای جهانگستر از نظامهای عمده خانواده در اختیارمان قرار میدهند؛ نظامهایی که هرچند هریک از آنها به خردهنظامهای متعدد تجزیهپذیرند و تنوع بسیاری دارند اما تعدادی محدود از الگوهای قابل تشخیص را میتوان در آنها دید.
خانوادهها در دنیای جهانیشده چه سیمایی دارند؟ در این فهم جدید از درهمتنیدگی شدید زمین که با واژه «جهانی» نشان داده میشود، خانوادهها چگونهاند؟ کدام الگوهای معنادار جهانگستر در کارند که گوناگونیهای فردی بیکران را فهمپذیر میکنند؟ آیا الگوها و رفتارهای خانوادگی در سراسر جهان هرچه بیشتر به هم شبیه میشوند؟ خانوادهها چگونه با دنیای امروزی پیوند میخورند؟ آیا در آغاز قرن بیستویکم، اهمیت اجتماعی خانوادهها رو به افزایش است یا رو به کاهش؟
گونهشناسیهای خانواده را عمدتاً انسانشناسان و جمعیتشناسان تاریخی تدوین کردهاند. آنها بر جامعههای پیشامدرن و پیشاصنعتی و قواعد نسب و ارث در آنها تمرکز داشتند. همچنین بر الگوهای ممنوع و مرجح ازدواج و قواعد میاننسلی سکونت در منزل (مراجعه کنید به این مرور معلموار و جدید در: تاد، ۲۰۱۱: فصل یک). برای فهمی مدرن و معاصر از ماجرا، شاید رویکرد دیگری مناسبتر باشد. با مدنظر گرفتن روابط قدرت میان نسلها و همسران و رویهها و کردارهای مرتبط با سکسوالیته، چه در چارچوب ازدواج یا خارج آن، میتوانیم چند ناحیه بزرگ را در جغرافیای فرهنگی خانواده در دنیا تشخیص دهیم. آنگاه قادر خواهیم بود حداقل 7 نمونه از این نظامهای خانواده را بیابیم که اکثر آنها ریشههایی باستانی دارند؛ هرچند در فرآیند بازتولید تکاملی خود دستخوش تغییرات تاریخی شدهاند. در هریک از این نظامها نهتنها بیشمار گونه فردی، بلکه خردهنظامهای مجزای فراوانی را نیز دربرمیگیرند.
ترجمه: محمد معماریان/ ترجمان