معرفی نامزدهای تبلیغات جشنواره فجر
هیأت داوران بخش مسابقه تبلیغات سیوششمین جشنواره فیلم فجر، اسامی نامزدهای این بخش را در 3 رشته عکس، پوستر و تیزر و آنونس اعلام کرد. به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر اعضای هیأت داوران بخش مسابقه تبلیغات سیوششمین جشنواره فیلم فجر، اسامی نامزدهای رشتههای مختلف این بخش را به شرح زیر اعلام کردند: بخش عکس: «تیکآف» سیدعبدالحسین نواب موسوی، «پریناز» جواد جلالی، «زادبوم» علی نیکرفتار و «مالاریا» امید صالحی. بخش پوستر: «آوانتاژ» احسان رضازاده، «رگ خواب» محمد روحالامین، «ماحی» حامد مسعودیفر، «نگار» احسان برآبادی و «هجوم» بابک یادگاریان. بخش تیزر و آنونس: «بنیانگذار محک» محمد زمانی، «21 روز بعد» کریم مهرآبادی، «خفهگی» مسعود رفیعزاده و «رگ خواب» امیرشیبان خاقانی. برگزیدگان بخش مسابقه تبلیغات سیوششمین جشنواره فیلم فجر، پنجشنبه 12 بهمن در افتتاحیه این دوره از جشنواره معرفی خواهند شد.
ماهنامه «مدیریت رسانه» منتشر شد
شماره 37 ماهنامه علمی- تخصصی مدیریت رسانه منتشر شد. به گزارش روابط عمومی این ماهنامه، از جمله مطالب این شماره میتوان به: «جای خالی ارزش خبری امید در رسانهها»، «بررسی ترویج سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، در مجلات رشد معلم در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵»، «ارائه مدل تقویت هویت ملی جوانان، با استفاده از ظرفیتهای شبکههای اجتماعی داخلی»، «شبکههای اجتماعی، مزایا و بروز آسیبهای آن در جوانان ایران» و... اشاره کرد.
انقلاب خاموش رونمایی میشود
کتاب انقلاب خاموش به قلم محمدحسین قربانیزواره به مناسبت دهه فجر در هشتادوششمین نشست زرین قلم، در فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی رونمایی میشود. بهگزارش فارس، کتاب انقلاب خاموش پژوهشی است که در آن انقلابهای رنگین مورد بررسی قرار گرفته است. مفهوم، ابعاد و ماهیت آن بویژه امکان کاربرد این مدل در براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط غرب بررسی و نتیجهگیری شده است. هشتادوششمین نشست زرینقلم با رونمایی از کتاب انقلاب خاموش امروز سهشنبه 10 بهمن ساعت 15:30 در فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی برگزار میشود.
خاطره حبیب احمدزاده از سردار سیاح طاهری
وقتی سردار شلوار جین هدیه میدهد
حبیب احمدزاده، نویسنده، پژوهشگر و از دوستان صمیمی شهید مدافع حرم سعید سیاحطاهری در پستی اینستاگرامی خاطرهای را از یک روز برفی با شهید سیاح منتشر کرد. او نوشت: «یکی از بچهها میگفت پیرمردی در مراسم شهادت حاج سعید خیلی بیتابی میکرد. دوستی پرسید ببخشید پدرجان شما چکاره آقای طاهری هستی؟ گفتش کارهای نیستم، چند وقت پیش اومده بود دم در خانه ما در زده بود. دیدم این آقاست. به من گفت پسرت خونه است. گفتم: بله! گفتش: میشه صداش کنید. گفتم: این دیگه چی میخواد در خونه ما؟ بچم با حزباللهیها سروکار نداره. بچه ما که ژیگولیه. به پسرم گفتم: بابا برو دم در! یکی کارت داره. پسرم که اومد. پریدن تو بغل هم. قبل از خداحافظی یه هدیه هم داد به پسر من و رفت. به پسرم گفتم: بابا ایشونو میشناختی؟ گفت: نه بابا، چند روز پیش داشتم تو خیابون میرفتم، ایشون با ماشینش عبور کرد، آب زیر تایر ماشینش ریخت رو شلوار من، من یه دادی زدم و ناسزایی گفتم، ایشون ایستاد اومد پایین. بابا! نیم ساعت از من داشت عذرخواهی میکرد. «پسرم منو ببخش؛ پسرم من حواسم نبود». دیگه نگفت من یک چشم ندارم، اصلا نصف اینور و نمیبینم. بعد از عذرخواهی گفت: پسرم میشه این آدرس خونتون رو به من بدی. با ترس و لرز دادم، الان اومده بود در خونه، برام یه شلوار جین هدیه آورده. به خودم میگویم کاش شعور امثال شهید حاج سعیدها را میشد در این کشور در ذهن همهمان قلمه زد و تکثیر کرد، در بین همه، به دور از هر لقب و ادعا، مدعی حزباللهی و مدعی روشنفکری، فقیر و غنی و ... ایکاش، ایکاش».