printlogo


کد خبر: 188534تاریخ: 1396/11/18 00:00
مسأله سوریه، مسأله همه ماست

زهرا  شعبان‌شمیرانی: حاتمی‌کیا فرزند زمانه خویش است؛ چه زمانی که «دیده‌بان» و «مهاجر» را در سال‌های جنگ ساخت، چه وقتی در دوره اصلاحات «آژانس شیشه‌ای» را ساخت و از زبان مردمش فریاد کشید «مسأله عباس، مسأله همه ماست» و به دولتمردان به صراحت گفت «امنیت ملی ما را بی‌بی‌سی تعیین نمی‌کند؛ امنیت ملی ما را امثال عباس مشخص می‌کنند»، چه زمانی که «به رنگ ارغوان» را ساخت و حتی فیلمش توقیف شد و چه زمانی که در بحبوحه مذاکرات 1+5 و درست زمانی که دولت مستقر همه‌چیز حتی آب خوردن مردم را به برجام گره زد، «چ» را ساخت و به یادمان آورد چقدر جای امثال دکتر چمران در دستگاه دیپلماسی ما خالی است؛ چمرانی که با آنچه خیلی‌ها از چمران شنیده بودند تفاوت داشت، چمران اهل صلح و عشق و عرفان اما چریک و بی‌تعلق، چمران تا پای جان اهل گفت‌وگو اما شجاع و جان بر کف. چمران، سال 92 ابراهیم سینمای ایران را دوباره به سال‌های اوج بازگرداند بویژه وقتی در اکران‌های پرشور دانشجویی با دلی پر، از کنایه‌ها می‌گفت. به‌خاطر دارم در نخستین اکران دانشجویی «چ» در سالن فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، بغض داشت و پشت تریبون می‌گفت: «چرا بعضی‌ها نمی‌فهمند وضع لبنان را؟ وضع سوریه را؟ چرا نمی‌فهمند اگر نبود رهبری این مرد، امروز ایران هم وضعی بدتر از سوریه و لبنان و عراق داشت». این جمله‌اش هنوز در گوشم است که با لحنی شبیه به فریاد گفت: «به من می‌گویند اگر خیلی نگران سوریه‌ای برو همانجا. والله من دلم می‌تپد برای رفتن، چه کنم که نمی‌گذارند و نمی‌شود». این حرف ماند تا وقتی سال 96 خبر از اکران آخرین ساخته حاتمی‌کیا در رسانه‌ها پیچید. حضور فیلم‌های حاتمی‌کیا همیشه در حکم پمپاژ خون در رگ‌های جشنواره و سینمای ایران بوده و هست. بویژه بعد از «بادیگارد» که با «حیدر» به طرز عجیبی داغ خاطره «حاج‌کاظم» را زنده کرد و با آن پایان و سکانس درخشان پایانی تونل، قلب مخاطب را دوباره به تپش انداخت.
«به وقت شام» روضه تصویری ایرانی است‌ بدون مدافعان حرم. «به وقت شام» همان بغضی است که سال 92 در گلوی حاتمی‌کیا بود. «به وقت شام» به دور از یک پلان، سکانس و میزانسن شعاری، آینده ایران و ایرانی را در صورت نبود مدافعان حرم جلوی چشم تماشاگر می‌آورد و با زبان سینما و بدون صدور بیانیه‌های شدیداللحن نشان می‌دهد اگر سال 76 مسأله عباس مسأله همه ما بود، امروز در سال 96 مسأله سوریه مسأله همه ما است و قرار نیست مدام شبهاتی از جنس «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» را به رخ مخاطب بکشد که‌ ای مخاطب غافل! بدان و آگاه باش که اینجا خانه و مسجد یکی است!
در «به وقت شام» اگرچه فیلمنامه و از همه مهم‌تر شخصیت‌ها قدرت سایر قهرمان‌های سینمای حاتمی‌کیا را ندارند اما مانند سایر آثار او- گویی انعکاس دنیای درونی کارگردان هم هست- قصه با کشمکش شخصیت‌های اصلی که اتفاقا مانند «بادیگارد» بیشتر مانور هم بر اختلاف 2 نسل- پدر و پسر- است آغاز می‌شود و اینجا هم «علی» مانند «مهندس میثم زرین» که اتفاقا نقش هر دو را بابک حمیدیان با 2 تیپ و گریم کاملا متفاوت بازی کرده است، هم قهرمان است و هم مقاوم و انقلابی و در یک کلمه؛ انسان.
حاتمی‌کیا در «به وقت شام» قدرت کارگردانی‌اش را دوباره اثبات می‌کند؛ با سبک و سیاق هالیوودی فیلم که در سه‌گانه «چ»، «بادیگارد» و «به وقت شام» با قدرت بیشتری به سمت بالابردن تراز سینمای ایران پیش‌ رفته است. اکشن‌های «به وقت شام»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مقدماتش با سکانس هلی‌کوپتر و تونل در «چ» و «بادیگارد» امتحان پس داده بود و اینجا با کمک صدابرداری حیرت‌انگیزی که از استانداردهای سینمای ایران خیلی بالاتر و در تراز سینمای جهان است، توانسته صحنه‌های اکشن هالیوودی  خلق کند.
بزرگی کار و هنر حاتمی‌کیا غیر از همه آنچه گفتیم و گفته‌اند، آن است که «اولین» است و «به وقت» است. ابن‌الوقت بودن فیلمساز، حسنی است که در زمانه غلبه تکنیک و رسانه که زمان و مکان در حال به سرعت درنوردیده ‌شدن هستند، از آن هر هنرمندی نمی‌شود. فیلم حاتمی‌کیا اگر فقط یک موفقیت داشته باشد برای سینمای ایران کافی ا‌ست و آن هم به تصویر کشیدن این نکته است که مسأله
سوریه- بخوانید امنیت ملی ما- سیاسی نیست، بلکه مسأله‌ای کاملا انسانی و مردمی است و حضور شجاعانه و مردانه مدافعان حرم- این قهرمانان جهان‌وطنی- حضوری کاملا صلح‌طلبانه بوده است در دفاع از انسانیت و انسان.


Page Generated in 0/0205 sec