printlogo


کد خبر: 188636تاریخ: 1396/11/19 00:00
«تنگه ابوقریب»؛ جنگ از نمای نزدیک

میکائیل دیانی: در این فیلم خبری از کلیشه‌های نخ‌نماشده سینمای جنگ نیست. یک روایت متفاوت از جنگ، فارغ از آنچه سینمای ایران در این سال‌ها به خود دیده است. اینجا خبری از سینمای ماورایی و نور سبز و نماز شب نیست اما حال و هوای جبهه‌ها را در نهایت صداقت به چشم می‌توان دید. اینجا تنگه ابوقریب است و مخاطب قرار است همراه با رزمندگان فضای جنگ را لمس کند. روایتی از نمایی نزدیک و در دل صحنه‌های جنگ که تماشاگر را همراه خود می‌کند. در اولین صحنه فیلم هیچ نشانی از حال و هوای منطقه‌ای که در آن جنگ باشد را مشاهده نمی‌کنیم. انگار یک روز تعطیل است که مردم به همراه خانواده برای پیک‌نیک لب شط دز آمده‌اند و در حال تفریح هستند. بازیگران نام‌آشنای فیلم هم که جلوی دوربین نمایان می‌شوند، دور میزی نشسته‌اند و مشغول خوردن آب هویج بستنی‌شان هستند اما جریان زندگی در این صحنه و آرامش موجود در آن کم‌کم ریتم تندتری به خود می‌گیرد. مخاطب آرام آرام قرار است در جریان ماجرا قرار بگیرد و بعد وارد صحنه شود.  تنظیم جایگاه بازیگران در فیلم به گونه‌ای است که هیچ کدام از شخصیت‌ها را نمی‌توان بر دیگری برتری داد. توکلی در اینجا تلاش کرده وجهه جمعی از شخصیت‌ها را به تصویر بکشد.
حسن، خلیل، مجید، عزیز و حتی علی با کم و زیاد نقش‌شان، هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند. بازی‌ها هم آنقدر خوب و بی‌نقص است که هیچ کدام از فیلم بیرون نمی‌زند.  انگار نه انگار این همان جواد عزتی است که بازی‌های طنزش بالای 10 میلیارد می‌فروشد و بازی خوبش نشان می‌دهد کاملا در اختیار فیلم قرار گرفته است. نقش‌های جزئی و حاشیه‌ای هم به همان اندازه موثرند و حتی بچه‌های بی‌سرپرست دشت عباس هم به اندازه خودشان
اثر گذارند. توازنی که در روایت شخصیت‌ها مشاهده می‌کنیم حاصل چینش خوبی است که توکلی در فیلمنامه برای آن اهمیت قائل شده است.
تصویربرداری فیلم یکی از نقاط قوت آن است. دوربین در لحظه‌های پرتنش جنگ همراه شخصیت‌ها می‌شود و با آنها از این سو به آن سو می‌رود. در وسط آتش جنگ و زیر بمباران توپخانه دشمن همراه با دوربین با همه شخصیت‌های حاضر در میدان همراه می‌شویم و گویی با تک‌تک آنها جنگ را  از همه زوایایش تجربه می‌کنیم.
اینکه در سال‌های پس از جنگ نتوانسته بودیم به چنین قرائت و روایت تکنیکی با این وسعت از جنگ برسیم، همواره محل حسرت سینمادوستان و اهالی آن بود؛ افسوسی که پس از تماشای آثار برجسته جهان همچون «نجات سرباز رایان» و حتی همین اواخر «دانکرک» در دل هر ایرانی ایجاد می‌شد. تنگه ابوقریب اما اتفاق خجسته‌ای در سینمای ما است که به تایید هر انسان منصفی می‌تواند بخشی از این خلأ بزرگ در سینمای ایران را پر کند و دوشادوش آثار برجسته سینمای جهان حرفی برای گفتن داشته باشد. میزانسن‌های دقیق، دکوپاژ‌های بی‌نقص و طراحی صحنه با وجود پلان سکانس‌های طولانی فیلم نیز به جرات استاندارد‌های سینمای ایران را چندین رتبه جابه‌جا کرد. جلوه‌های ویژه میدانی و بصری کار که به گفته صاحبنظران این عرصه در قله سینمای ایران قرار گرفته، بیشترین تاثیر را در به وجود آمدن این شرایط داشته است. بدون شک یکی از هنرنمایی‌های این فیلم بحث گریم و چهره‌پردازی آن است. گریم‌های مجروحان جنگی و شیمیایی آنقدر خوب و طبیعی انجام شده است که مخاطبان را در سالن سینما به واکنش‌های شدید احساسی مجبور می‌کند. همچنین صحنه‌هایی از جنایت‌های غیرانسانی در حق زنان و کودکان بی‌دفاع که دل هر انسانی را به درد می‌آورد که این حقیقت‌نگاری جز با یک تیم چهره‌پرداز خوب و کار فوق‌العاده‌شان میسر نمی‌شد. افزایش زخم‌های جنگ را در صورت بازیگران می‌توان حتی سکانس به سکانس مشاهده کرد و البته اینجا نباید از نقش سعید ملکان بگذریم!
تنگه ابوقریب در محتوا هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد اما شعار نمی‌دهد و سعی کرده در لفافه و دیالوگ‌های رد و بدل شده بین بازیگران آن هم در تطابق کامل با موقعیت و فرم کار پیامش را به مخاطب برساند. مثلا در اوایل فیلم، علی، نوجوان پرسشگر فیلم مدام به قضاوت عقب‌نشینی نیروهای زخمی و مردم به سمت شهر می‌پردازد اما دیگر شخصیت‌ها جواب او را در منطقه جنگی و پس از رویارویی او با واقعیت‌ها می‌دهند. فیلم منصفانه به بد و خوب واقعیت‌های جنگ پرداخته است. یعنی فرار کردن خیلی از مردم را از صحنه نبرد نشان می‌دهد، در عوض رشادت‌های مثال‌زدنی رزمندگان را هم به تصویر می‌کشد. اساسا تنگه ابوقریب فیلم حرف‌های بزرگ است؛ حرف‌هایی که ظرافت بیان‌شان باعث شده حرف باورپذیر شود. پیام‌ها بعضا کاربرد امروزی هم دارد. ما مجاز نیستیم از بمب شیمیایی استفاده کنیم، این حرام است، چون خلاف انسانیت است؛ همچنان که از بمب هسته‌ای استفاده نمی‌کنیم. ما جنگ نمی‌کنیم، جنگ برنده و بازنده ندارد! ما دفاع می‌کنیم، دفاع از آب و خاک و وطن، جنگ کمک‌کننده تکامل شخصیت است و انسان را کامل می‌کند؛ علی تکامل‌یافته همه شخصیت‌های داستان است که در نمای آخر فیلم اسلحه بر دوش دیده می‌شود.


Page Generated in 0/0128 sec