گروه فرهنگ و هنر: «من افتخار میکنم از کسانی حرف میزنم که باورشان دارم. 30 سال است روی این سن میآیم و برایم نخستینبار نیست. متاسفم که میشنوم برخی همکاران از جمله ایشان (رضا رشیدپور) واژهسازی میکنند و آثار ما را فیلمهای ارگانی، نهادی و سازمانی میگویند. من افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساختم. افتخار میکنم که برای ساختن این فیلم از عزیزی مثل حاجقاسم سلیمانی جایزه گرفتم. افتخار میکنم از سوی بچههای سپاه که زحمت کشیدند و امثال من را رشد دادند، حمایت شدم. امثال آقای رضا رشیدپور واژههایی میسازند که در سازمان صداوسیما باب میشود. این ادبیات اهالی سینما نیست، من اعتراض میکنم به تلویزیون که فیلمهای من را 40 بار پشت سرهم پخش میکند ولی به محض آنکه باید افرادی را دعوت کند که از نگاه ما دفاع کند، تبدیل به اپوزیسیون میشوند. من از صداوسیما و مدیران شبکههای سوم و دوم شکایتم را نزد خدا میبرم. بابت رفتار زشتشان در این مدت که به فیلم روا داشتند. سردار سلیمانی برای «به وقت شام» گریست. اُف به کسانی که گفتند به وقت شام فیلم کمدی است. من غصه میخورم در جایی هستم که اینجا نگاهداری و محافظتش دست بچههایی است که در به وقت شام به آنها اشاره شد. این لجبازی را به خدا شکایت میبرم. این نگاه زشتی است برای این مملکت». دردگویههای ابراهیم حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، مهمتر از هر اتفاق دیگری در رسانهها مطرح شد. حاتمیکیا در حالی «به وقت شام» را با جدید ترین تکنیکهای سینمایی تولید میکرد و به سانسهای فوقالعاده جشنواره رونق میبخشید که پیش از آن همه از ناتوانی تلویزیون در اقناع مخاطبان پیرامون جنگهای منطقه گلایه داشتند. عبدالعلی علیعسگری، ریاست سازمان صداوسیما اما روز گذشته با تصدیق حرفهای حاتمیکیا گفت: «حق با ابراهیم حاتمیکیاست. در این زمینه در برنامه هفت اشتباه کردند و تذکر لازم در این باره داده شده است». رئیس سازمان صداوسیما فیلم سینمایی
«به وقت شام» را اثری منحصر بفرد و نمایانگر اقتدار و انسانیت جمهوری اسلامی دانست و تصریح کرد: «از سردار حاج قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از ساخت این فیلم ارزشمند حمایت کردند سپاسگزاری میکنم» اما بعد از تصدیق ریاست صداوسیما چندی نگذشت که بار دیگر آنتن شبکه 3 و برنامه صبحگاهی تلویزیون با موضعی صریح علیه حاتمیکیا و فیلمش تلاش داشت با ارگانی خواندن این فیلم از ارزش آن بکاهد و حرفهای حاتمیکیا را که چیزی جز بیان واقعیات نبود، نادرست خواند. تناقض فاحش رویکردهای صداوسیما و شومنهای این سیستم، موجب پدید آمدن دورویی و ریاکاری در رسانه ملی شده است که موجب شده جریان انقلابی نیز جزو معترضان به این ساختار متناقض باشد.
رسانه ملی علیه «به وقت شام»
در برنامه «هفت»، رضا رشیدپور اگرچه پیش از شروع این برنامه بر بیسوادی سینمایی خود صحه گذاشته بود و تاکید داشت که ادعایی در این زمینه ندارد اما مدام در برابر برخی تمجیدات منتقدان از «به وقت شام» موضعگیری میکرد و در مقام یک کارشناس مخالفت خود را پیرامون نقاط قوت این فیلم ابراز میکرد. غلام عباسفاضلی که با نمره یک به «به وقت شام» و نمره 2 به «خجالت نکش» از خود اعجوبهای در عالم نقد خلق کرده بود با بیان اینکه منتقدان، حاتمیکیا را برجسته کردهاند، اظهار داشت: حاتمیکیا با جذابیتهای بصری شعارهای ایدئولوژیک خود را مطرح و آن را قابلقبول میکند. وی معتقد است قهرمان فیلم (بابک حمیدیان) رفتارش به خشونت (شهادت) تبدیل میشود و عملا او را ضدقهرمان (شهید مدافع حرم)! جلوه میدهد. فاضلی با کنایه به «ارگانی» بودن فیلم، ابراز میکند که فیلمهای اینچنینی 50 برابر(!) فیلمهای معمولی بودجه دارند. این درحالی است که اکثریت آثار سینمای کشور با حمایت سازمانهای دولتی تهیه شده و ردپای پولشویی در سینمای مثلا خصوصی بسیار برجسته است. نبرد منتقدان برای تخریب «به وقت شام» در برنامه «سینما دو» نیز از همان ابتدای برنامه آغاز شد، بهگونهای که اولین گزارهها مبنی بر پروپاگاندا بودن این فیلم بود و بدون توجه به نقاط مثبت و برجسته فیلم که حتی پیش از آن از چشمان مسعود فراستی نیز پنهان نمانده بود به لو دادن داستان و بیان نکات صرفا منفی پرداختند. منتقدان در این برنامه فیلم حاتمیکیا را کاریکاتوری و هجو عنوان کردند. حامد عنقا، مجری برنامه در پاسخ به حسنینسب گفت: به گمانم شما دارید به حاتمیکیا کنایه میزنید، زیرا او یک لحظه هم به فکر خنده یا فضای کمیک نبوده است. اما این منتقد در پاسخ به کاریکاتوری بودن و درونمایههای طنز این فیلم (به کنایه) تاکید میکرد و معتقد بود فکر نمیکرده حاتمیکیا طبع طنز داشته باشد. وی افزود: فیلم به «زی مووی» نزدیک شده است، یعنی حاتمیکیا از بس فیلم را جدی گرفته که تبدیل به کاریکاتور شده است! همچنین دیگر منتقد این برنامه عملا با توصیف و تشریح گرههای فیلم و پایان آن عملا قصه فیلم را لو داده و با تاکید صرف بر انتقادات منفی خود تلاش زیادی برای تنزل ارزش هنری و استراتژیک «به وقت شام» داشت.
آقا ابراهیم علیه بتوارهها
تناقضهای رسالت صداوسیما با برنامههای تولیدی این سازمان، اتقاق تازه و عجیبی نیست. این رسانه همواره در اقناع مخاطبان گسترده خود پیرامون موضوعات مختلف از جمله موضوع جنگهای منطقه و نبرد مدافعان حرم ناتوان بوده است و بزرگترین نشانه آن این است که هنوز هم بعد از گذشت چند سال از آغاز درگیری کشورمان با این موضوع، در کارنامه رسانه ملی نمیتوان حتی یک اثر درخور پیرامون این موضوع پیدا کرد. این رفتار دوگانه در سیاست و عملکرد موجب افزایش بیاعتمادی به تلویزیون شده است. اکنون که حاتمیکیا برای نخستینبار آن هم بعد از 6 سال فیلمی شایسته و درخور تولید کرده است، عنادورزیهای بیمنطق و لجوجانه، از آنتن رسانه ملی علیه فیلم حاتمیکیا روانه شد. با وجود آنکه رئیس صداوسیما موضع صریح خود را پیرامون این مساله ابراز داشت، لحظهای نگذشت که آنتن شبکه بار دیگر به توپخانهای علیه حاتمیکیا بدل شد. سلبریتیمحوری صداوسیما و بازتولید شومنهای کمسواد و غیرحرفهای باعث شده است مجری برنامه صبحگاهی، اجرای یک برنامه تخصصی سینمایی را برعهده بگیرد، مجری برنامه فوتبالی دغدغهاش مسائل سیاسی و جناحی باشد و از ابراز آن هیچ واهمهای نداشته باشد. ساختن بتوارههای رسانهای توسط تلویزیون نهتنها اقبال مردم به تلویزیون را گسترش نداد بلکه رفتار غیرحرفهای آنها صداوسیما را رسانهای دورو و ریاکار معرفی میکند.
حاتمیکیای وابسته؛ ابراهیم وارسته
حسین قدیانی: اگر وابستگی به بچههای والفجر ۸ باشد و اگر به مردان اروند و اگر به نخلهای سرجدا و اگر به شیران بهمنشیر و اگر به بچههای سهراهی شهادت و اگر به سپاهیان کربلای ۵ و اگر به طلبه و دانشجو و کارگر لیالی شلمچه و اگر به قایق عاشورا و اگر به بسیجیان مجنون و اگر به دردکشیدههای بدر و اگر به خبرگان خیبر و اگر به چشمان همت و اگر به خندههای خرازی و اگر به خشم و غضب حاجاحمد و اگر به اخلاص دستوارهها و اگر به خاک گرم دهلاویه و اگر به چمران و دوران و باکری و صیاد و شیرودی و اگر به دیروز و امروز و فردای حاجقاسم و اگر به مدافعان حرم و اگر به سردار شهید؛ حاجحسین همدانی و اگر به سپاه مقدس قدس و اگر به لباس سبز عمار و اگر به آرم پر از معنای «لا» و اگر به شعائر «لا اله الا الله» و اگر به ارتفاعات اللهاکبر و اگر به شاخ شمیران و اگر به جبهههای غرب و جنوب و اگر به پیشانی سیدحسن نصرالله و اگر به نسل مغنیه و اگر به خون سرخ فتحی شقاقی و اگر به کودکان قبهالصخره و اگر به مقاومت و اگر به جهاد و اگر به صبر و بصر و اگر به گریه دخترک بلباسی شهید و اگر به نظام ۳۰۰ هزار شهید و اگر به انقلاب خمینی و اگر به چفیه خامنهای و اگر به رهبری حکیمانه حضرت آقا و اگر به گلیمهای ساده بیت رهبری و اگر به شیرمردان و شیرزنان بیتجالا و اریحا و غزه و فکه و صحرا و کوه و جنگل و دریا و اگر به شنهای طبس و اگر به قطرات کارون و اگر به دوکوهه و اگر به مالک و قاسم و حبیب و اگر به پر چادر مادر چند شهید و اگر به کوچه لالهها و اگر به نوحه حاجصادق و اگر به وعده صادق ظهور و اگر به نور و اگر به انتهای افق و اگر به سحر و سپیده و صبح و اگر به امامت مهدی موعود؛ عین «وارستگی» است این «وابستگی»! تقدیم تو باد این متن، کارگردان معترض که بنا به فرموده فرماندهات؛ «مرتضای آوینی» جز برای شقایقها نخواندی...