printlogo


کد خبر: 188708تاریخ: 1396/11/24 00:00
درباره فیلم سینمایی «اتاق تاریک»
یونگ، حجازی و اتاق تاریک

زهرا شعبان‌شمیرانی: حجازی، کارگردان جوان مساله‌مندی است و آنچه بستر مشترک فیلم‌های او ازجمله «اتاق تاریک» را تشکیل می‌دهد، خانواده است و روابط میانی افراد. گاهی این دغدغه در «مرگ ماهی» به روابط خواهر و برادری می‌پرداخت، گاهی در «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» به رابطه زن و شوهر می‌پردازد و این بار در «اتاق تاریک» موضوع رابطه والدین و فرزند و بویژه تربیت فرزند است. سوژه‌ای که حجازی این بار روی آن تمرکز کرده، از مسائل مبتلابه و انضمامی جاری جامعه امروز است. «اتاق تاریک» سیدروح‌الله حجازی پشتوانه روانشناسی یونگی دارد. یونگ شخصیت را متشکل از چند سیستم روانی می‌داند که جدا از یکدیگرند ولی در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. این سیستم‌ها عبارتند از من یا خودآگاه، ناخودآگاه فردی، ناخودآگاه جمعی، پرسونا، آنیما، آنیموس و سایه. خودآگاه عبارت از ضمیر ظاهر است و از احساس‌ها و خاطره‌ها و افکار و تمایلات و عواطف و هیجانات و هر آنچه معلوم شخص است یا می‌تواند معلوم او باشد تشکیل می‌شود و آگاهی شخص بر وحدت و هویتش را امکان‌پذیر می‌کند. ناخودآگاه فردی شامل کیفیات و ویژگی‌هایی است که زمانی خودآگاه بوده‌اند ولی به عللی واپس زده‌شده و طرد یا فراموش‌شده‌اند یا در آغاز ظهور بسیار ضعیف بوده‌اند و نتوانسته‌اند تأثیری در شخص بگذارند. در ناخودآگاه هر فردی ممکن است «عقده» یا «گره»‌هایی از احساس‌ها، خاطره‌ها، اندیشه‌ها و عاطفه‌ها تشکیل شود که قوه جاذبه دارند و سبب فعالیت‌های او می‌شوند. هر چند انسان از وجود این عقده‌ها عموماً بی‌خبر است و اگر درباره علت رفتار خود مورد پرسش قرار گیرد خود را «توجیه» می‌کند. ناخودآگاه جمعی مخزنی است از خاطره‌ها و آثاری که آدمی از نیاکان دور و حتی غیربشر به ارث برده است. این آثار به تجارب، محسوسات و ادراکاتی مربوط است که به ذهن نیاکان رفته و به نسل‌های بعدی آنها انتقال ‌یافته ‌است. این تجارب به ارث رسیده از نیاکان را «مفاهیم کهن» یا «کهن‌الگو»‌ها یا «الگوهای جاودانه» یا «صورت‌های مثالی» می‌نامند. به‌عنوان مثال، می‌توان به تاریکی اشاره کرد. انسان اولیه و غارنشین در تاریکی با خطرات بسیاری مواجه می‌شده که سبب ایجاد ترس از تاریکی در انسان شده است. این کهن‌الگوها در انسان در مواجهه با امور واقع برون افکنده می‌شوند و محسوسات و مدرکات و در نهایت رفتار او را می‌سازند. سایه در نظریه یونگ جنبه وحشیانه و خشن غرایز یا جنبه حیوانی طبیعت آدمی است. افکار، احساس‌های نامناسب و ناپسند ناشی از سایه میل دارند در خودآگاه و رفتار آدمی بروز کنند اما آدمی معمولاً با پرسونا آنها را از انظار پنهان می‌کند که در نهایت عموماً واپس زده ‌شده و در ناخودآگاه فردی انباشته می‌شوند. در نظر یونگ، مرکز شخصیت انسان «من» او نیست زیرا من خودآگاه فرد است اما خودآگاه تمام شخصیت نیست. مرکز شخصیت جایی میان خودآگاه و ناخودآگاه است. کارگردان جوان اما نسبتاً باسابقه «اتاق تاریک» به روابط انسان‌ها و مشکلات فردی که دامن خانواده- به‌عنوان جامعه بزرگ‌تر- و دیگران را می‌گیرد، از منظر روانشناسی تحلیلی پرداخته و حول محور ترس‌ها و عقده‌ها قصه‌ای را روایت می‌کند که زاویه دید را سوم شخص نگه می‌دارد و مخاطب را تا پایان فیلم در حل معمایی که ایجاد کرده است، همراه می‌کند و تعلیق‌ خوبی را ایجاد کرده است. در فیلم، قاب‌های ثابت و حرکت آرام دوربین و حفظ فاصله با سوژه‌ها و موسیقی متن نیز بسیار بجاست. حجازی را شاید بتوان کارگردان توجه به جزئیات زندگی خانوادگی و روابط میانی آنها دانست و شاید همین امر هم آثار او را به فیلم‌های وودی آلن شبیه کرده است. در «اتاق تاریک» نحوه کارگردانی و آغاز و پایان هم یادآور سینمای وودی آلن است. درباره بازی‌ها هم امیر که فرزند و موضوع اصلی معمای قصه است بازی بسیار خوب و دقیقی دارد. ساره بیات هم نقشش را خوب درآورده اما بازی جدیدی از او نمی‌بینیم بلکه تکرار کامل نقش «پگاه» سریال پرمخاطب «عاشقانه‌» منوچهر هادی است. ساعد سهیلی هم که در کنار امیر جدیدی و بابک حمیدیان و هادی حجازی‌فر از پرکارهای جشنواره امسال است، بازی خوب و به‌اندازه‌ای ارائه داده است.


Page Generated in 0/0064 sec