م.رستمیان: امروز بعد از انتظار 5 ساله، در کنار روحیه غربگرایی و چشمپوشی از توان داخلی و اقتصاد مقاومتی، در نیمدایره بیجان برجام، شعاع تعهدات بزرگتر از قطر ایران در مقابل غرب دنبال میشود. در حالی که دولت نباید همه تخممرغها را در سبد برجام میگذاشت.
مذاکره در عالم سیاست به نوعی گویای اعتراف ضمنی طرفین به قدرت بالای یکدیگر است که هر یک در مذاکره برای افزایش توان و کسب منفعت بیشتر یا کاهش قدرت طرف مقابل و دفع ضرر محتمل در حوزه قدرت تلاش میکنند. از این رو بین 2 کشور فرادست و فرودست، به دلیل امکان تامین خواستههای تحمیلی کشور بالادستی در کشور دیگر، نیازی به مذاکره احساس نمیشود. در مذاکرت، وزانت دولتها به وسیله مولفههایی مشخص است. در میز مذاکره مستطیلی، با وجود جایگاههای ارزشی متفاوت در طول و عرض مستطیل، صدرنشین با درجه اعتبار بالاتری نسبت به بقیه قرار میگیرد، حال آنکه نبود صدر و ذیل در میز بیضی شکل یا دایرهای، از قدرت نزدیک به هم طرفین در هرم قدرت حکایت میکند و قدرت چانهزنی طرفین در مذاکرات را ارتقا میدهد. مذاکرات هستهای ایران با 1+5 نشان داد کشور توانسته بود بهرغم فشارهای اقتصادی، با گذر از تونلهای پرپیچ و خم تحریمها، به مرحلهای برسد و 5 کشور قدرتمند دنیا (در راس آنها آمریکا) را در جایگاه بینالمللی سازمان ملل (شورای امنیت) به اضافه آلمان مجبور به پوستاندازی کند و آنها را با خروج از جایگاه قانونی و با برچسب تصنعی 1+5، پای مذاکره بکشاند. وزانت مذاکرهکنندگان در مذاکره با ایران دور یک میز دایرهای، به نوعی گویای اعتراف ضمنی آنان به قدرت برتر ایران بود. به پیشنهاد آنان، دولت یازدهم ایران (دولت تدبیر و امید) به مذکرات دعوت شد و تمام تدابیر خود را روی میز دایرهای گذاشت و به امید متعهد بودن کشورهای مقابل به اجرای تعهدات توافقی، خود را موظف به انجام تعهداتی به مراتب سنگینتر از تعهدات طرف مقابل کرد. مذاکرات بعد فرود و فرازهای بسیار و وعده و وعیدهای بیشمار، روزهای تلخ و شیرین زیادی دید. گاهی آفتاب تابانش خواندند و گاه خود بر بزک بیش از اندازهاش اعتراف کردند. روزی فتحالفتوحش گفتند و روز دیگر اخبار تلخی از وجود جاسوس در تیم مذاکره برملا شد و زمانی دیگر در تاریخ آن را بینظیر دانستند. اثر بزرگترین دستاورد قرن را رفع تمام تحریمها مژده دادند اما اندکی بعد، لاجرم دست به دستاوردسازی فرعی (خرید هواپیما و واردات سگهای موادیاب و ...) زدند. در این شرایط ملت متحیر مانده بود دستاورد برجام را از زبان رئیس بانک مرکزی ایران «تقریبا هیچ» قبول کند یا بر قول رئیس دولت، مبنی بر دستاوردهای دنبالهدارش تا روز قیامت دل خوش کند؟ نمیدانست برجام را آغاز پایان تحریمها بداند و به تیترهای دولتمردان (فروپاشی سازمان تحریمها، اینک بدون تحریم، ترک برداشتن دیوار تحریمها یا ...) ایمان بیاورد یا در جان باختن غریبانه هموطنان دریادل در کشتی ایران با پرچم پاناما، در صداقت نسبت به برداشتن تحریمها شک کند؟ آنگاه که اصل تقابل ذاتی حق و باطل با پیشفرض تعامل و احترام متقابل و اصل بدبینی به دشمنان با حسن اعتماد به ایشان جایگزین شود، در رویکرد خندهدار تعامل ظالم با مظلوم، فرق میان مذاکره با عزت و خودباختگی با منت نادیده گرفته میشود، روحیه غیرت در مواجهه با مستکبران، اسیر لبخند میشود و خوشبینی به دشمن سرسخت دیروز و دوست پلاستیکی امروز، رباینده افتخار و زینت پسانداز شده میشود. تعلل و توقف 5 ساله امکانات و منابع مالی و انسانی به روزنه امید کاذب از سوی دشمن، قدم را برای کسب موفقیت برجام در آینده نیز سست میکند. وقتی در نگاه تکبعدی مذاکرات، خوشبینی به دشمن و غفلت از خصلت ذاتی خصومتش غالب میشود، به توصیه تایید مشروط برجام وقعی نهاده نمیشود و با نادیدهانگاری هشدارهای دلسوزان و توصیههای دلواپسان، بعد 5 سال، نیمدایره بیجان برجام، بدون هیچ اثری از شعاع تعهدات طرف غربی مذاکرات، شعاع تعهدات ایران به غرب را فراتر از توافق تا حد شعاعی بزرگتر از قطر خواستار میشود که تنها عامل به تعهدات و نگه دارنده این دایره برجام است و نتیجتا دولت را به فقر در ایده و اجرا مبتلا میکند و اقتصاد کشور را به سرازیری رکود و فقر میکشاند. برجام خوشبینی و شاید امید آمیخته به ترس نسبت به طرف غربی مذاکرات، تمام ظرفیت و استعداد داخلی اقتصاد را معطل سرمایهگذاری خارجی میکند و کشور را مانند موتوری روشن اما خلاص (درجا)، فاقد حرکت میکند که غیر از مصرف سوخت، هیچ حرکت و نتیجه مثبتی ندارد. در چنین شرایطی عدم توفیق آمریکا در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، نه پیروزی ایران که تداوم امید و ترس ایرانیان به فایده برجام و استمرار سیاست هویج و چماق آمریکا برای حفظ موقعیت سرگردان فعلی ایرانیان را دنبال میکند. از این رو ترامپ و ترامپهای آینده هم، نه تحریمها را از حالت تعلیق در خواهند آورد و نه آنها را برخواهند داشت. مثلث مطالبات مردمی (اشتغال، ازدواج و مسکن) و ضرورت پاسخگویی دولتمردان نسبت به وضعیت نافرجام برجام میتواند به خارجسازی موتور کشور از حالت خلاص و افتادن به دنده حرکت کمک کند و دوباره پرده از این حقیقت بردارد که اگرچه دشمن مانند پرندگان گردنچرخان به تناسب منافع خود، در مقاطعی شاید به طرف مقابل هم توجهی بکند اما اصالت استکبار، چهره چرخانشان را همراستا با بدن وجودی خویش (خوی استکباری) خواهد چرخاند و خوی جداناپذیر استکباری از مستکبر، مدام سیاست همه برای خود و هیچ برای دیگری را دنبال خواهد کرد و سیاست جاری آنان (قائل شدن اجباری حقی برای دیگران)، در عمل به امتیاز 3 برابری قانع نخواهد شد و تعهدات طرف مقابل را فراتر از توافق دنبال خواهد کرد. چنانکه امروز بعد از انتظار 5 ساله، در کنار روحیه غربگرایی و چشمپوشی آن از توان داخلی و اقتصاد مقاومتی، در نیم دایره بیجان برجام، شعاع تعهدات بزرگتر از قطر ایران در مقابل غرب دنبال میشود. دولت نباید همه تخممرغها را در سبد برجام میگذاشت.