واقعاً جمهوری اسلامی چرا این کارها را میکند؟ آخر مگر میشود یک استاد محترم دانشگاه جاسوس باشد؟ آن هم چه استادی؟ استادی که به گفته اطرافیانش خیلی آدم مؤمنی بوده و هر جا دیگ غلور یا آش نذری میدیده خودش را به آن میرسانده و هم میزده. کسی که این قدر مقید به همزدن آش نذری است،
میتواند جاسوس باشد؟! مگر در فیلمها و سریالهای مناسبتی نمیبینید که همیشه آدمهای خوب، پای دیگ نذری هستند و آن را هم میزنند؟
اطرافیان این استاد میگویند نامبرده هر وقت به یک ایستگاه صلواتی میرسیده، حتماً میایستاده و هرچه که بوده را میخورده! حالا چه کسی جاسوس است؟ آن استاد مقید یا این استاد غیرمقید و پُرادعا؟
بعدش هم اصلاً جاسوسها این شکلی نیستند که. کافی است یک بار بنشینید 007 یا 008 یا دوصفرهرچی، نگاه کنید. آن وقت میفهمید که جاسوسها همیشه یک پالتوی سیاه میپوشند و یک کلاه شاپو(از این لبهدارها) هم میگذارند روی سرشان! تازه یک عینک دودی که درونش دوربین جاسازی شده هم روی چشم دارند. حرفهایترهایشان معمولاً دستکش سفید هم
دست شان میکنند که حتماً چرم اصل است! حالا شما بگویید این استاد محترم اصلا به قیافه و تیپش میخورد که جاسوس باشد؟ نه! میخورد؟