با مسی بنبست وجود ندارد!
مرور تاریخچه تقابل 2 تیم فقط یک نکته برای یادآوری دارد و آن اینکه تفاوت را باید رقم زد؛ مثل رونالدینیو که دام مدافعان چلسی را با آن هنر دور زد، مثل گل فرانک لمپارد از بستهترین زاویه ممکن و از شوت سر ضرب اسین تا آن پرواز اینیستا. تاریخ دوباره رقم خورد این بار به میزبانی استمفوردبریج؛ آشکارا پیدا بود هواداران لندنی خیالی راحت بابت تیمشان ندارند؛ باخت به واتفورد و درهم شکسته شدن جلوی بورنموث و حملات کونته به مدیر اجرایی بابت نخریدن مهاجم ششدانگ. اینکه چلسی این فصل مانند فصل پیش برای حریفان تازگی ندارد بحثی است جدا اما نکته منفی دیگر تیم کونته نحوه مدیریت این بحرانهاست. صحبتهای کاستا بعد از جداشدن اجباری عیار کونته را تا حدودی در مدیریت کردن نشان داد. کونته به باتشوایی جوان هم اعتنایی نکرد تا در آلمان حتی بالاتر از لواندوفسکی جلوه پیدا کند. برعکس کونته و چلسی، بارسلونای این فصل در اوج هماهنگی به سر میبرد؛ زوج سوارز و مسی حتی بدون بالی چون نیمار هم از پرواز کردن دست نکشیدند. توپخانه بارسا آماده جدال با سنگر احتمالی کونته بود. کونته با وجود مهاجمان بارسا سیستم دفاع ۳ نفرهاش را تغییر نداد. روش کونته به دست گرفتن میانه میدان بود جایی که راکیتیچ و پائولینیو و اینیستا ستون فرماندهی تیم بودند. کانته بیش از دیگران در جنگهای فیزیکی شرکت کرده بود. او از این حیث نیز صاحب رکورد ۱۷ بار تکلزنی و قطع توپ موقعیتهای خطرناک بود. فابرگاس کنار آلونسو و پدروی سرعتی در سمت چپ و ویلیان نیز در سمت راست، آزار هم از روی اجبار مهاجم هدف شد. تمرکز اصلی کونته شکل دادن حملات با استفاده از بازیکن پا به توپی چون آلونسو و مهرهای سرعتی مانند پدرو در منطقهای بود که سرجی روبرتو حضور داشت. آزار کلیدیترین بازیکن خط حمله بود تا با حرکات ناگهانی و فرارهای غیرقابل کنترل فضایی پشت خود ایجاد کند. ۲ شوت ویلیان حاصل همین فضای ایجاد شده بود. خبری از پرس شدید چلسی نبود و دلیل اصلی از پرهیز چنین کاری این است که توان خیلی زیادی از بازیکنان میگیرد. کونته جایگزینهای مناسبی برای آلونسو و پدرو در کنارهها نداشت و پرس کردن شدید در اکثر دقایق بیشک خودکشی در خانه بود. گل ویلیان که از سوی مسی بیپاسخ نماند تفاوت این بازی بود. بارسلونا با مسی به بنبست نمیخورد، این تساوی هرچند بارسا را به مرحله بعد نزدیک کرد اما نوکمپ برای چلسی همیشه خوشیمن بوده؛ آیا این دفعه نوبت آزار خواهد رسید؟
سؤالهایی که برانکو باید پاسخ دهد
تورج عاطف: یک باخت بد برای قهرمان ایران و صدرنشین بلامنازع لیگ کشورمان در مقابل تیم دوم لیگ ستارگان قطر رقم خورد. این شکست میتواند ماحصل پاسخهای نداده برانکو ایوانکوویچ به بعضی سوالها باشد.
سوال اول: در بازی با نماینده ازبکستان به وضوح شکاف دفاعهای کناری با 2 مدافع مرکزی پرسپولیس دیده میشد اما سوال این است که چرا این روزنهها ترمیم نشد؟ گلهای دوم و سوم پرسپولیس ماحصل توپهایی بود که از خلأ 2 مدافع کناری پرسپولیس حاصل شد و شاید 2 گل دیگر هم زده نشد.
سوال دوم: چرا برانکو 2 هافبک تدافعی را در این بازی به کار گرفت؟ پاسخ بیگمان این است که این دو هافبک تدافعی باید خلأهای میانه میدان را پر میکردند اما شاهد بودیم که ربیعخواه و کمال کامیابینیا براحتی فضا را به مردان تیم السد دادند و ماحصل آن ضربه کاشتهای بود که منجر به گل اول شد و همینطور در صحنه گل سوم. میپرسیم اگر قرار بود هافبکهای تدافعی چون تانک عمل کنند و جلوی بازی بالرینهای فانتزی را بگیرند و هافبکهای فانتزی چون رسن و مسلمان روی نیمکت باشند و سیامک نعمتی پاسور و شوتزن و دونده تنها 4 دقیقه بازی مفید کند، پس چرا این کار را نکردند و چرا اصرار بود که این بازیکنان تا آخر در میدان باشند؟
سوال سوم: برنامه تیم برانکو در صورت گل خوردن چه بود؟ چگونه تیمی که 3 گل میخورد توپها را بلند از دروازهبان به زمین حریف بیهدف میاندازد و بازیسازی از خط دفاعی را انجام نمیدهد؟ چرا آمار پاسهای اشتباه و خطاهای بیمورد زیاد بود؟
سوال چهارم: چرا برانکو تعویضهای کم و دیرهنگام انجام داد؟ وقتی تیمی 3 گل میخورد باید یک عنصر تهاجمی چون منشا که مهاجم است را با یک هافبک یعنی بشار رسن و یک وینگر تکنیکی چون امیری را با یک هافبک تدافعی عوض کند؟ چرا ربیعخواه که نه در دفاع و نه در بازیسازی موفق نبود تعویض نشد؟ چرا تاکتیک پرسپولیس که فرستادن توپهای بلند روی دروازه بود با آمدن مصلح موثرتر نشد؟ بازیکنی چون مسلمان
نمیتوانست به زمین بیاید؟