printlogo


کد خبر: 189611تاریخ: 1396/12/13 00:00
نگاهی به بهترین فیلم جشنواره فجر
سرنوشت قطعنامه در دستان «تنگه ابوقریب»

زهرا شعبان‌شمیرانی: «تنگه ابوقریب» که آن را نسخه وطنی و بومی «دانکرک» می‌نامند، یکی از شگفتی‌های جشنواره فجر سی‌وششم بود؛ فیلمی در دسته سینمای دفاع‌مقدس و از جمله
Big Productionها که هر چه خود فیلم، پرسروصداست اما کارگردان و عواملش از آرام‌ترین و کم‌حاشیه‌ترین‌ها بودند. یکی از وجوه شگفت‌انگیز «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی است. کارنامه توکلی تا پیش از این حتی به چنین فضاها و مضامینی نزدیک هم نشده بود؛ «اینجا بدون من»، «آسمان زرد کم‌عمق»، «بیگانه» و آخرین اثرش «من دیه‌گو مارادونا هستم». درباره ساخته‌های توکلی همیشه مناقشاتی وجود داشته و مهم‌ترین شکاف اصولا میان منتقدان و مخاطبان بوده است اما «تنگه ابوقریب» بیشترین حد اجماع را هم میان خود منتقدان و هم در بین تماشاگران ایجاد کرده است. «تنگه ابوقریب» نمایش گوشه‌ای از خون‌هایی است که کسانی برای آنکه ایران، خانه خوبان بماند، به پای این خاک ریخته‌اند. «تنگه ابوقریب» روایت مقاومت رزمندگان گردان عمار در 5 روز پایانی جنگ تحمیلی است. موقعیت سوق‌الجیشی این تنگه به‌گونه‌ای است که اگر به دست رژیم بعث عراق اشغال شود، دشمن تا خرمشهر براحتی جلو می‌آید و شهر سقوط خواهد کرد. این در حالی است که کمتر از یک هفته بعد از این نبرد جان‌فرسا، قطعنامه 598 امضا شده و روشن است که سرنوشت جنگ و تعیین متجاوز تا چه حد به مقاومت این تنگه بستگی داشته اما در تاریخ، نقش آن مغفول و مهجور مانده است. بهرام توکلی در پلان پایانی فیلم- که درخشان‎ترین صحنه است- این نکته را به زیبایی به نمایش
در آورده است. «تنگه ابوقریب» اما از ناحیه فیلمنامه ضعیف است و این نقص به سبک همه آثار توکلی بازمی‌گردد. کارگردان خوش‌قریحه «تنگه ابوقریب» ذاتا قصه‌گو نیست و ادعایی هم در این زمینه ندارد. ‌ای‌کاش اینجا همان‌طور که به لحاظ پروداکشن، کار بزرگ، سخت و متفاوتی نسبت به آثار قبلی خودش انجام داده و الحق که از پس آن بخوبی برآمده است، درباره داستان‌گویی هم خرق عادت می‌کرد. حیف بود چنین اثر پرزحمت و تاثیرگذاری که قطعا در تاریخ سینما و بویژه سینمای دفاع‌مقدس ماندگار خواهد شد، از این ناحیه آسیب ببیند. عوامل فیلم اما معتقدند که قصه نداشتن شخصیت‌های «تنگه ابوقریب» تعمد کارگردان است به این دلیل که در قبال قصه این تنگه، همه افراد قصه‌های خود را رها کرده‌اند و در حقیقت مقاومت تنگه ابوقریب بر مبنای همین از قصه‌ها گذشتن، امکان پیدا کرده است. «تنگه ابوقریب» به سیاق خیلی از دیگر آثار جشنواره امسال، برخلاف شروع متوسط و کشدارش اما پایانی فوق‌العاده دارد. پلان- سکانس آب‌هویج، هویج‌بستنی خوردن کنار رودخانه‌ای که جغرافیای روشنی ندارد و این ابهام تا پایان هم با مخاطب باقی می‌ماند و حشو است. امیدواریم توکلی نظرات انتقادی را بپذیرد و برای اکران عمومی فیلم، در تدوین آن را کوتاه کند. بازی‌های بسیار درخشان جواد عزتی، امیر جدیدی، حمیدرضا آذرنگ و مهدی قربانی در نقش‌های اصلی قابل توجه و تقدیر است و حتی هوشمندی کارگردان نیز قابل تامل است که بار کمیک فیلم را در میان نقش‌ها به عهده حسن(امیر جدیدی) گذاشته است، این در حالی است که در بین بازیگران  نقش اصلی، جواد عزتی سابقه زیاد و درخشانی در ایفای نقش‌های طنز داشته و از طرفی امیر جدیدی به هیچ‌وجه چنین تجربه‌ای نداشت اما هر دو از عهده نقش‌ها و وظایف‌شان در قبال فیلم برآمده‌اند و قطعا نامزد شدن برای سیمرغ بازیگری، کمترین حق امیر جدیدی و جواد عزتی است. در همین راستا اما مهدی پاکدل، اصلا خوب نیست؛ نه به لحاظ بازی و نه پرداخت نقش. مخاطبی که «چهارراه استانبول» را دیده باشد، قطعا متوجه خواهد شد که پاکدل چنان در نقش فرمانده آتش‌نشانی فرو رفته و متاثر از آن است که گویی لوکیشن «تنگه ابوقریب» و «چهارراه استانبول» را هم اشتباه گرفته است. اگرچه شاید مسأله «تنگه ابوقریب» نشان دادن  نقش جانفشانی و مقاومت، بیشتر از ناحیه رزمندگان بوده اما به هر روی، این امر نقش ضعیف فرمانده را در عملیاتی با این درجه اهمیت، توجیه نخواهد کرد. «تنگه ابوقریب» تحسین و توجه تقریبا همه منتقدان و کارشناسان و تماشاگران را برانگیخته و با وجود ضعف‌های قابل اغماض اما نقطه درخشانی در کارنامه بهرام توکلی، جشنواره سی‌وششم و سینمای دفاع‌مقدس
خواهد بود.


Page Generated in 0/0149 sec