printlogo


کد خبر: 189657تاریخ: 1396/12/13 00:00
به بهانه تجلیل از «حمید حسام» نویسنده ادبیات دفاع‌مقدس
حسام خوش‌نویس

محسن شهمیرزادی: سردار جنگ، جانباز، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران یا هر چیز دیگر می‌تواند بخشی از وجوه حمید حسام را معرفی کند. سرداری که قدم در راه داستان‌نویسی گذاشته و توانسته مخاطبان بسیاری را پای قصه‌های دفاع‌مقدس بنشاند. حمید حسام خاطره‌نگاری می‌کند اما کتاب‌های او تاریخ شفاهی محض نیست. دخالت ذوق و تخیل در عین پایبندی به وقایع و آدم‌ها و روایت شیوا در عین عمیق بودن او را از سایرین جدا کرده است. این تمایز تا جایی است که کمتر نظیر او نویسنده‌ای بتوان پیدا کرد که رهبر انقلاب بارها از کتاب‌های او مثال به میان آورند و با قصه‌های این کتاب بغض کنند. آنگاه که در برهه‌ای رهبری به دفعات با بغض از اصطلاح «سیم خاردار نفس» یاد می‌کردند. سوژه‌های کتاب‌های حمید حسام برای مخاطبانش قهرمان شده‌اند تا جایی که وقتی «علی خوش‌لفظ» راوی کتاب وقتی مهتاب گم شد به ملکوت اعلا می‌پیوندد، خیل کثیری از همشهریانش او را تا خانه ابدی بدرقه می‌کنند، حال آنکه اگر حسام داستان خوش‌لفظ را می‌شنید و دست روی دست می‌گذاشت و سراغ روزمرگی‌های خود می‌رفت، اکنون در بی‌خبری ما گنجینه‌ای دیگر از تاریخ قهرمان‌پرور ایران به دل خاک سپرده می‌شد. حمید حسام اما بناست این بار قهرمان قصه خودش باشد و از او به پاس سال‌ها جهاد در عرصه نویسندگی تقدیر به عمل آید. به همین بهانه نگاهی خواهیم داشت به زندگی و آثار او که هنوز پا در رکاب است و پرانگیزه برای ادامه این راه.
زندگی و زمانه آقای حسام
حمید حسام متولد 1340 در همدان است و به نظر می‌رسد از همین رو است که بیش از همه سراغ گنجینه خاطرات رزمندگان شهر خود رفته است. او که مقطع تحصیلی‌اش کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران است، همواره در تلفیق تاریخ شفاهی و ادبیات داستانی موفق ظاهر شده است. حمید حسام خود از رزمندگان و جانبازان دوران جنگ بوده است که با وجود درجات بالای نظامی همواره مسؤولیت‌های فرهنگی بعد از جنگ را برعهده گرفته است. معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع‌مقدس از جمله مسؤولیت‌های او است. حمید حسام با کتاب «غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند» به دنیای ادبیات داستانی پا گذاشت. کتابی که می‌توان آن را خاطره‌نگاری در حوزه ادبیات دفاع‌مقدس نامید. «راز نگین سرخ» دیگر کتابی است که او در سال 78 در قالب رمان به بازار فرستاد. او هم‌اکنون در کارنامه خود بیش از 10 اثر قابل ستایش دارد که همگی در حوزه دفاع‌مقدس و ادبیات پایداری هستند. کتاب‌های «آب هرگز نمی‌میرد»، «بچه‌های ممدگره»، «پوتین‌های آشنا»، «خداحافظ سالار»، «دلیل»، «راز نگین سرخ»، «فقط غلام حسین باش»، «نردبانی برای چیدن تاریخ»، «عطر شب‌بوها»، «وقتی مهتاب گم شد» و... از جمله آثار او است.
 ماندگارتر از کتاب
در میان آثار حمید حسام چند اثر برجسته دیده می‌شود که مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. «دلیل: روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات؛ سردار شهید علی چیت‌سازیان» از جمله این کتاب‌هاست که خاطرات شهید علی چیت‌سازیان را از از زبان همرزمان و خانواده او روایت می‌کند. کتابی که از ایام کودکی تا شهادت وی در سال 1366 را  در بر می‌گیرد. شهید علی چیت‌سازیان از نوابغ جبهه بود که در سن 18سالگی مربی آموزش‌های نظامی در پادگان قدس سپاه همدان شد و با شناسایی و رخنه در مواضع دشمن همگان را شگفت‌زده کرد؛ در واقع او به عنوان شخصی مخلص و شجاع به فرماندهان معرفی شد که توانست مواضع دشمن را بخوبی شناسایی کند. او با مهارت و شجاعت در عملیات مسلم ابن عقیل تا شهر‌ مندلی عراق نفوذ کرد و پس از آن در مقام فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ انصارالحسین رشادت‌های بی‌نظیری از خود به جا گذاشت. «وقتی مهتاب گم شد» دیگر کتاب حمید حسام است که به‌رغم حجم بالا توانست موجی بزرگ در  بازار کتاب و علاقه‌مندان این حیطه ایجاد کند. این کتاب روایت خاطرات علی خوش‌لفظ است که شهید علی چیت‌سازیان را در مقام فرماندهی خود داشت. رهبر معظم انقلاب با ابراز علاقه شدید به این شهید او را آقای خوش‌زخم، خوش‌رفیق و خوش‌معنا خطاب کردند و بر این کتاب تقریظی نیز نگاشته‌اند. «آب هرگز نمی‌میرد» دیگر کتاب حمید حسام بوده که رهبر معظم انقلاب بر آن تقریظ نگاشته‌اند. این کتاب روایت خاطرات میرزا محمد سلگی از جانبازان دفاع‌مقدس است که از ابتدای سال 62 فرماندهی گردان 152 حضرت ابوالفضل(ع) لشکر 32 انصارالحسین(ع) را برعهده داشت و به تعبیر سردار حسین همدانی نقش او در عملیات مرصاد مغفول مانده است. «خداحافظ سالار» نیز از دیگر کتاب‌های حمید حسام است. این کتاب که در جدیدترین پویش روشنا نیز حضور دارد به خاطرات پروانه چراغ‌نوروزی همسر سردار سرلشکر شهید حاج‌حسین همدانی می‌پردازد. این اثر به فراز و نشیب‌های زندگی این شیرزن بزرگ پرداخته؛ از کودکی او تا شهادت سردار همدانی در سال ١٣٩٤. شروع کتاب از سال 90 و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت آغاز می‌شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه 40 ادامه می‌یابد.   
 قسمت هر کس نشود
اگرچه در میان تمام مسؤولان فرهنگی و غیرفرهنگی، رهبر انقلاب بیش از بقیه با کتاب مانوس هستند اما دلایل بسیار زیادی نیاز است تا ایشان بر اثری تقریظ بنویسند اما آثار حمید حسام برای 2 بار پی در پی توانسته تقریظ‌های رهبر انقلاب را بر خود ببیند. رهبری علاوه بر نگاشتن تقریظ بر کتاب حمید حسام بارها از شخصیت‌ها و وقایع این کتاب‌ها در سخنرانی‌های عمومی و خصوصی یاد کرده‌اند. رهبر انقلاب پیرامون کتاب «وقتی مهتاب گم شد» به نویسنده این کتاب اشاره داشتند و بیان کردند: «راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدت آزرده او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله رب العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی». حسام همچنین پیرامون تقریظ‌های رهبر انقلاب بر کتاب‌هایش نیز پیش از این بیان داشت: «وقتی این دو کتاب نوشته می‌شد فکر نمی‌کردم پس از سال‌ها، قسمت و رزق ما از آنها، عنایت رهبر انقلاب بر آن باشد. فکر نمی‌کردم کاری که تعهد داده ‌بودیم تنها برای خدا بنویسیمش روزی چنین ثمری بدهد».

سخنان رهبر انقلاب پیرامون کتاب «آب هرگز نمی‌میرد»
کتابی که اسمش آب هرگز نمی‌میرد است، شرح حال یک جانبازی است که الان در همدان است؛ واقعاً اگر ممکن بود برای من-که ممکن نیست- پا می‌شدم می‌رفتم همدان، دیدن این مرد؛ واقعاً! آن وقت، آن مطالبی که در آن کتاب نوشته شده، همه هم حرف‌های خود او نیست که آدم احتمال بدهد که دارد خودستایی می‌کند، نه! کاری که آقای حسام کرده این است که رفته و در قضایای مختلف، از فرماندهان او- این فرمانده گردان بوده، [یعنی] حداکثر شده فرمانده گردان، بعد هم جانباز شده و پایش قطع شده- از حاج‌حسین همدانی، از آن فرمانده تیپ او، از آن فرمانده لشکر او و از فرماندهان عالی‌رتبه ستاد سپاه و مانند اینها، راجع به این آدم حرف نقل می‌کند. این 5 برادر، با هم در [جبهه‌های] جنگ بودند. می‌گوید ما 5 برادر بودیم با 5 پسرعموی‌مان 10 نفر، با عموی‌مان 11 نفر. همزمان اینها در جنگ بودند یعنی اصلاً یک چیز فوق‌العاده است! یک چیز فوق‌العاده است این انگیزه‌ای که او را می‌کشانده به جنگ، انگیزه‌ای که او را نگه می‌دارد، انگیزه‌ای که کاری می‌کند که این بچه‌ها و جوان‌های دوروبرش عاشقانه این فرمانده گردان را دوست بدارند؛ عاشقانه دوست بدارند. حالا ما قضایا را از دور شنفته‌ایم؛ گفتم، ما این تابلو را از دور داریم تماشا می‌کنیم؛ قشنگ است، خیلی زیباست، خیلی باشکوه است اما اصلاً ریزه‌کاری‌هایش را ما نمی‌بینیم، از دور نمی‌شود ریزه‌کاری‌ها را دید؛ آدم باید برود ذره‌بین بیندازد تا بتواند این ریزه‌کاری‌ها را ببیند. این ریزه‌کاری‌ها در این نوشته‌ها هست...».
 


Page Generated in 0/0064 sec